هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
پرستو بابایی
نه والا ما هم ادمیم خسته میشیم -
این پست پاک شده!
-
خوب ، آدم همیشه می داند
که جاهای دیگری هم هست ،
ولی می ماند . -
حالا من یه چیزی گفتما
-
به قول استاد براتی برتر مرتر نداریم
-
دوست دارید سه تار گوش کنید؟
-
پرستو بابایی
شوخی بود من ترسیدم جدی برداشت کنن بحث شه -
مابه ازای "گل"ی بودن ماهی درون تُنگ گوشه اتاقم
مرگ زود رس و آرامَش، با چشمانی باز بود.ماهی گلی را، نه به خاطر رنگ،
که به سبب عمر چون گل او
منتسب به "گل" می دانند.
.
چه بسا ماهیان گلی، همان رز های سرخی بوده اند که
انسان
پس از قتلش، مجزا از ساقه های سبز،
بر آب شناور می کردند.
هر دو بی جان، بر آب غوطه می خورند.
شاید شبیه ناقوس...
و حال نیز ماهی گلی من،
واژگون
بر آب
با چشمانی باز
مرا می نگرد...
ماهی "گلی" من
ر.ح -
آفتابا چه خبر؟
این همه راه آمدهای
که به این خاک غریبی برسی؟ -
ارغوانم را دیدی سر راه؟.....
-
مثل من پیر شده ست؟
چه به او گفتی؟ او با تو چه گفت؟.... -
نه، چرا میپرسم
-
ارغوان خاموش است
دیرگاهیست که او خاموش است....