هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
جدا کسی نیست بخوام باهاش حرف بزنم...
البته میلیم ندارم...
چون کاری از دست هیچ کسی بر نمیاد...شدم معتادفکری...
که هر وقت حالم بد میشه نشخوار فکر میاد سراغم و این راه تنها راه آروم شدنمه...
من فقط یه بار اونم یه جلسه با یه مشاور حرف زدم
یک هزارم دردامو گفتم...
تهش گفت چقدر سختی کشیدی!
همین حرف آرومم کرد...
شدم مثل یه بچه که به هر دری میزنم تا یکی فقط بفهمه تو چه شرایطیم فقط بگه آره میدونم چی میگی حق با توعه...
نمیخوام کمکم کنه نمیخوام آرومم کنه فقط منو بفهمه... -
از همه زده شدم...
دم همه اطرافیان دور و نزدیکم گرم که تا این حد کاری باهام کردن که مثل آدمای چهل ساله موهام دارن سفید میشن...من.... منه هجده ساله...
یک چهارم موهام سفید شدن....
هر کی منو میبینه میگه چرا موهات انقدر سفید شدن و من جوابی ندارم بدم.... =))) -
f.nalist ⭐ بچه های تجربی کنکور 1403 دوازدهم تجربیپاسخ داده شده به ꜱʜᴇʀʟᴏᴄᴋ در آخرین ویرایش توسط انجام شده
@M-Shajarian در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بقچه ای که 170 دقیقه مطالعه با 56 تست همراه بوده .......
بله بله... -
یک جاهایی باید به تو بربخورد،
باید سَد دفاعی غرورت بشکند،
باید بُغض کنی، لبریز شوی، اَشک بریزی.
یک جاهایی باید ترک برداری و بشکنی و فرو بریزی.
یک جاهایی لازم است به تو بر بخورد تا خودت را از موقعیت تحقیر و استیصال، بیرون بکشی و به جهان ثابت کنی که شرایطی که در آن قرارت دادند و گونهای که با تو رفتار کردند و اتفاقات و رنجهایی که پشتسر گذاشتی حق تو نبوده.
باید به تو بر بخورد تا بلند شوی، محکمتر از همیشه بایستی و برای خودت کاری کنی... -
یه اصطلاحی توی روانشناسی داریم به نام functional freeze (یخ زدن عملکرد) اینجوریه که ساعت ها رو تختت دراز میکشی و هیچ کاری نمیکنی...
حتی جواب پیام دوستاتو نمیدی، به هیچ کاری نمیرسی، با اینکه کلی از کارهات موندهحتی زورت میاد کارهای ساده مثل حموم رفتن انجام بدی چون جونی برات نمونده
اضطراب زیاد زندگی باعث میشه ذهن بره روی حالت بقا که فقط زنده بمونه و انگار از جسم جدا میشه -
جزوه تموم شد و من نفهمیدم این بیماری کجاش بود
-
بزنم نت
-
خداراشکر استادش خوب بدیه
-
تو کلاس تصویر داریم ولی صدا نه