هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@AmirBardia در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ari_14 چون واقعا دلم میخواد به حال اون روزای خودم گریه کنم
واقعا🤌
-
از من ننداز نه به همه بگو کج بودم کم داشتم
شاید دلت بخواد هم باشم
دست رو شونت باهات تو عکس جاشم
ولی من و این حرف رو هوا،
پرتی حواس و لنگی دما
از پایه میکنیم عکستو خراب -
پرستو بابایی
داخل این دنیا هیچ وقت قرار نیست همه آدما اونجوری که میخوای باهات رفتار کنن ، ممکنه به هر دلیلی یکی باهات بد باشه ، یکی سنگ بندازه جلو پات ، اینکه بشینی یه گوشه و کاری نکنی و بری قهر کنی خیلی راحته ولی باید سینتو سپر کنی از خودت دفاع کنی ، نباید بذاری یه آدم باعث بشه روی روابطتت روی بقیه تاثیر بذاره روی شغلت موقعیتت.. بیخیال ، برای یه چهار تا حرف بچه گانه نباید اینجوری جا بزنی ، ذات زندگی همینه -
تکون بده دستتو برام، برو
اینجا هیچی دیدنی نیست و ریخته ویترینم زمین
من از پس این شیب لعنتی
این پشیونی و کل چین بی دلیل
برمیام یه روز، چند ساله شده هر چند باهام یه جور
بذا یه روز که بکگراندمون
لحظههای خوب بوده عکس بگیریم -
️️️️️
-
خب امروزم جلسه سوم شهریم بود
این بابا خیلی باحاله
یه دقه از گوشه چشمم نگاش کردم(صندلی شاگرد بود)، انقدر دست و پاهاش بلنده دیدم همینجوری داره با کمربندش بازی میکنه و تا زانوش کشیده و هی اینور اونورش میکنه
بعدش وسط جاده بودیم، یه مربی دیگه از همون آموزشگاه اشاره کرد به ماشین ما که اقای فلانی(اسم مربیم) بزن بغل
یکی دوتا ماشین دیگه هم از آموزشگاه ما رد شد اونا هم زدن کنار
یه ۱۰ دقیقه ای باهم حرف زدن مربیا
حالا مربی من اومد داخل و جریانو گفت بهم و ۲۰ یا ۲۵ دقیقه داشت پیش من غییت اونارو میکرد
جریان چی بود؟
از روز شنبه، دوتا مربی سر جای پارک(جای پارک توی سایه بوده) دعواشون شده بوده
حالا چیکار با مربی من و بقیه داشت؟ میگفت میخوام نامه بزن به راهبری، شمام بیاید مهر و امضا بزنید
خیلی باحالن اینا، دوتا خرس گنده سر جا پارک دعوا کردن و فوش دادن و اینا، چیزی هم نمونده بود یقه همدیگه رو بگیرن دعوا فیزیکی شه(اینارو فقط شنیدم خودم نبودم اون روز)
حالا این مربی من تا نیم ساعت داشت برا من تعریف میکرد که آقاااااا مگه اینا بچه مهد کودکی ان و عقل تو کله شون نیست و فلان و بهان
و منم دوباره درحالی که همزمان داشتم سرعت و دوتا آینه و بقیه ماشینا رو و کجا راهنما بزنم کجا نزنم رو کنترل میکردم(خب ناشی ام دیگه طبیعیه همه حواسم بره برا اینا) اینم گیر داده بود و منم باید یه چی همینجوری میگفتم://
ولی امروز گذاشت تا ۳۰ یا ۴۰ تا رو پُر کنم:))
البته مدت کوتاهی بود ولی خب -
جون ارزون و آرزو گرون
-
-
بله بچها، تا جلسه ۱۲ ام شهری ام قراره براتون تعریف کنم چیا شد
-
یه روز خیمه زدی تو سرنوشتم
منم از عاشقی واست نوشتم
گمون کردی هنوز پر شر و شورم
هنوز عاشقم و خیلی صبورم -
یه فردا و تموم
-
زود گذشت امسال
-
شاید قراره برای همیشه یه رویا بمونه...
-
شب همگی بخیر ️