با امام رضا(ع) حرف بزن
-
بعد از ۵سال شرایطش فراهم شد که برم
ولی گفتم که خط بزنن...
گفتم که نمیرم...
این روزا ذرهای حوصلهی کل کل ندارم
ذره ای حوصلهی عدمموافقتشون رو ندارم
کم حرف تر و بی حوصله تر از همیشه...
حتی به خونواده به جز داداشم نگفتم که بخوان موافق باشن یا مخالف( :
نگفتم که دلایل غیرمنطقی شون رو بشنوم( :
که بخوان بگن یا نگن:
هر روز یه جایی میری!
چرا فلانی نمیره؟!فقط تو باید بری؟!با اتفاق امشب نیاز دارم به تنهایی
نیاز دارم به گوشهی حرمتون موندن و....( :
بیشتر از همیشه احساس تنهایی میکنم
اون آدمیم که دورش شلوغه ولی عملا کسی کنارش نیست...
امام رضا تهش نطلبیدن خودتونه...
ولی ذوق اون روزی که اسممو دیدم شاهد باشید...
خیلی دلتنگم...
خودتون میدونید...
دلیل نیومدنم رو هم...
میخوام خودتون یه حرم با دل و حال خوش برام رقم بزنید( :
هدیه؟ ( :
فقط یادتون باشه که همین الانم ۵ساله نیومدم و دارم دق میکنم
زیاد طول نکشه لطفا( :
مثل تمام این چند ماه بازم با بغض و اشک نوشتم عزیز زهرا( :
با مرام تر از این حرفایید مگه نه؟ ( : -
هعی
یکسال از اون یادگاری میگذره
همه میگن وای خوشبحالت و فلان
من دلم پره
دوست دارم این لطفی که به من داشتین با ی اتفاق خوب باشه
اونی ک ته دلم هست
از این بازه زمانی به بعد خیلی بهتون احتیاج دارم
خیلیییییی
نمیدونم کاش ....
کاش بشه اون چیزی ک میخوام
(((((((((((((((: -
ای صفای قلب زارم ...هرچه دارم از تو دارم ...
️
-
یا امام رضا جان=..)
شاید نشه امسال بیایم پابوست
مشکلی نیست
همینکه سال های قبل این توفیق رو داشتیم بیایم ؛ خودش خیلی خوبه. خدا رو شکرر میکنم بابتش واقعا
میشه آقایی کنید؟ =))))
بهتر از اینی که هستم باشم ...
بنده بهتری برای خدا ...
فرزند بهتری برای مادر و پدرم ... باعث افتخارشون ؛ نه دلیل سرافکندگی و خجالت ... نه عبرت برای دیگرون ... ... ...
ممنووونم️
-
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی
-
حال این روزام:
حال و حوصله=۰درصد
هندزفری+نوحه+گریه+خواب
بخشی از این همه بدبودنم
بخشی واسه جاموندنم
و بقیشم واسه شرایط دور و برم
خسته ام...
خیلی خسته...
میگفت که:
گاهی اونقدر خودتو شجاع و پرقدرت نشون دادی که کسی باورش نمیشه چقد شکستی و شکستهای...
و من همینم امام رضا جانم...
دقیقا همین( :
این روزا خسته تر از همیشه...
بی هیچ پناهی...
فک میکردم مسیر درست رو پیدا کنم دغدغه هامکم میشن
کمشدن...
ولی الان بزرگترین دغدغهام قدم گذاشتنِ تو این مسیره...سخته...همه چی سخته...
شایدم فقط واسه من( :
شاید اونقدری بزرگنشدم که اینا همه رو تحمل کنم...
نمیدونم...
ولی شما هم نخواستینم( :
لیاقتشو بهم بدین...
ولی امامرضا...من خسته تر از اونم که همچنان صبوری کنم( : -
میگفت اذن کربلا رو باید از پنجره فولاد امام رضا گرفت(:
آقاجون ما کفران نعمت کردیم
از روزایی که نزدیک شما بودیم از شب هایی که پرسه میزدیم تو صحن قدس و گوهرشاد شاید جمعی سینه بزنن ما هم اشک بریزیم ، از نیمه شب هایی که چشمامون رو هم میرفت اما نباید میخوابیدم تا حرمت رو بیشتر ببینیم
میدونم من لایق این همه خوبی شما نبودم
کفران نعمت کردم ، دور شدم
فقط بدون دلم خیلی برات تنگ شده و حقیقتا هربار رفتم کربلا با امضای شما بوده..
دفعه ی اولی تو یکی از همین نیمه شب ها دلم تو دسته های صحن قدس شکست دو سه ماه نرسید راهی شدیم اولین جایی هم که رفتیم زیارت پدر و پسرتون بود...
دفعه دومی من یادم نبود اما روز اخر بین الحرمین ساعت هفت صبح داشتن میخوندن ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم (:
دفعه سومی که دیگه کارم بد گره خورده بود و بازش کردی حوالمون دادی پیش خواهرت :))
اما الان قسمت نشد بیایم حرمت اذن بگیریم(:
دلم برای یکی یدونه آبجیتون خیلی تنگ شده
برای اون سه تا شهیده تو حجره...
برای شهید دیالمه
برای جمکران و حال و هوای مدینه اش
آقا میشه این بارم حواله ی مارو بسپری دست خواهرتون؟
گفتن شاید سامرا و کاظمین نریم
به یاد التماس های جلوی ضریح که هرجا بین حرفام کم میوردم گفتم بابا رضا...
بابا رضا بنویس برای هرکی دلش تنگ تو و خاندان شماست
اول زیارت دوم سعادت و سوم وصال :)))) -
کفران نعمت کردم
ببخش اقا🥺ببخش و بطلب حرم باشیم
سینه پر شد از نا ارومی
گلو پر شد از بغضصبر بر این دوری و دلتنگی تا کی؟
من بد
من ناسپاس
شما کریمی
اقا دستمو بگیر️
-
من در به درِپنجره فولادم و دیریست
بين مـن و آن پنجره ديوار زياد است#دیوار_خجلت_بر_آنچه_گذشت_و_گذشت
-
سلام اقا جون
ممنونم از هدیه تون
همین نشونه ای باشه که امسال میام حرم🥹 -
شور_همینچشمهایخیس_۲۰۲۴_۰۶_۱۶_۱۱_۰۲_۴۶_۶۹۷.mp3
گوشه صحن تو پناهمه
️
کار خورشید اینه هر صبح گنبد شاه و ببوسه
از بهشت گفتن برامون صحن گوهرشاد و دیدیم
دم عیسی رو شنیدیم پنجره فولاد و دیدیدم.
یا امام رضا