با امام رضا(ع) حرف بزن
-
امام رضا جانم( :
من خیلی میترسم( :
خیلی خیلی زیاد...
ازتون هدیه خواسته بودم( :
لطفا اگه از طرف شماست و این هدیه کمک میکنه که بیام تو مسیر شما... کمکم کنید بذارمش رو سرم( : و گرنه کمکم کنید نپذیرمش
( :
نمیدونم امام رضا جانم...
نمیدونم....
نمیدونم....
نمیدونم...
خودت کمکم کن ( :
خیلی دلتنگ و نگرانم( :
فاقد هرگونه ذوق و شوق...
و متفاوت تر از خیلیا...
سرشارِ از ترس( :
دستمو بگیریدا( :
من میترسم...
از خودم...
از خودم...
از خودم... -
کاش مثل خیلیا بودم( :
کاش اونم همین طور( : -
توسل به خودت و توکل به خدا...( :
-
خودتون شاهدین که چرا...
و چرا...
عشق شما و لا غیر( :
اینم به خاطر لطف خودتونه ولی این منِ کمترینم زیر دست لطفِ همیشگیتون جا بدین( : -
من کمتر از این چیزام
ولی چشم و گوش و زبان و تمامم برای شما...
کمک کنید اون چیزی که باید رو بشنوم و درک کنم و بفهمم و اون چیزی که لازمه رو بگم و نهایتا اون چیزی که به شما میرسونتمون رو انجام بدیم( : -
این دعوت میتونه به نشانهی این باشه که هنوزم حواستون بهم هست،مگه نه؟:)
-
تو رئوف و مهربانی
قبله ی درماندگانی
-
بابا رضا جانم
من که بزرگ شده ی در همین آستانم
هرچی خواستم و نخواستم و دادین هرچی نشده خیر نبوده ، ولی کاش اون حاجتی که انقد بی تابی کردم براش قسمتون دادم نمیشد باعث امتحانم(:
و میدادین بهم برای شما که کاری نداشت
فقط این منم که تا آخر عمر دل شکسته میمونم -
حرم امام رضا علیه السلام
️
ساعت 3:53 صبح هست
از طرف همگی سلام کردم -
میگفت اذن کربلا رو باید از پنجره فولاد امام رضا گرفت(:
آقاجون ما کفران نعمت کردیم
از روزایی که نزدیک شما بودیم از شب هایی که پرسه میزدیم تو صحن قدس و گوهرشاد شاید جمعی سینه بزنن ما هم اشک بریزیم ، از نیمه شب هایی که چشمامون رو هم میرفت اما نباید میخوابیدم تا حرمت رو بیشتر ببینیم
میدونم من لایق این همه خوبی شما نبودم
کفران نعمت کردم ، دور شدم
فقط بدون دلم خیلی برات تنگ شده و حقیقتا هربار رفتم کربلا با امضای شما بوده..
دفعه ی اولی تو یکی از همین نیمه شب ها دلم تو دسته های صحن قدس شکست دو سه ماه نرسید راهی شدیم اولین جایی هم که رفتیم زیارت پدر و پسرتون بود...
دفعه دومی من یادم نبود اما روز اخر بین الحرمین ساعت هفت صبح داشتن میخوندن ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم (:
دفعه سومی که دیگه کارم بد گره خورده بود و بازش کردی حوالمون دادی پیش خواهرت :))
اما الان قسمت نشد بیایم حرمت اذن بگیریم(:
دلم برای یکی یدونه آبجیتون خیلی تنگ شده
برای اون سه تا شهیده تو حجره...
برای شهید دیالمه
برای جمکران و حال و هوای مدینه اش
آقا میشه این بارم حواله ی مارو بسپری دست خواهرتون؟
گفتن شاید سامرا و کاظمین نریم
به یاد التماس های جلوی ضریح که هرجا بین حرفام کم میوردم گفتم بابا رضا...
بابا رضا بنویس برای هرکی دلش تنگ تو و خاندان شماست
اول زیارت دوم سعادت و سوم وصال :))))@jahad-20 در با امام رضا(ع) حرف بزن گفته است:
میگفت اذن کربلا رو باید از پنجره فولاد امام رضا گرفت(:
آقاجون ما کفران نعمت کردیم
از روزایی که نزدیک شما بودیم از شب هایی که پرسه میزدیم تو صحن قدس و گوهرشاد شاید جمعی سینه بزنن ما هم اشک بریزیم ، از نیمه شب هایی که چشمامون رو هم میرفت اما نباید میخوابیدم تا حرمت رو بیشتر ببینیم
میدونم من لایق این همه خوبی شما نبودم
کفران نعمت کردم ، دور شدم
فقط بدون دلم خیلی برات تنگ شده و حقیقتا هربار رفتم کربلا با امضای شما بوده..
دفعه ی اولی تو یکی از همین نیمه شب ها دلم تو دسته های صحن قدس شکست دو سه ماه نرسید راهی شدیم اولین جایی هم که رفتیم زیارت پدر و پسرتون بود...
دفعه دومی من یادم نبود اما روز اخر بین الحرمین ساعت هفت صبح داشتن میخوندن ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم (:
دفعه سومی که دیگه کارم بد گره خورده بود و بازش کردی حوالمون دادی پیش خواهرت :))
اما الان قسمت نشد بیایم حرمت اذن بگیریم(:
دلم برای یکی یدونه آبجیتون خیلی تنگ شده
برای اون سه تا شهیده تو حجره...
برای شهید دیالمه
برای جمکران و حال و هوای مدینه اش
آقا میشه این بارم حواله ی مارو بسپری دست خواهرتون؟
گفتن شاید سامرا و کاظمین نریم
به یاد التماس های جلوی ضریح که هرجا بین حرفام کم میوردم گفتم بابا رضا...
بابا رضا بنویس برای هرکی دلش تنگ تو و خاندان شماست
اول زیارت دوم سعادت و سوم وصال :))))حواله رو دادی دست جوادت...
شد مثل بار اول ، اول زیارت پدر و پسرت
بعد مهمون بابا ی امام زمان شدیم
و تو راه برگشت هم حواله مون کردی پیش خواهرت(:
بعدم محکم مارو تو آغوش صحن آزادیت چسبوندی بغل خودت...
داغ نرفتن جمکران هم با ندبه های حرم شما تسکین پیدا میکنه(: -
@jahad-20 در با امام رضا(ع) حرف بزن گفته است:
میگفت اذن کربلا رو باید از پنجره فولاد امام رضا گرفت(:
آقاجون ما کفران نعمت کردیم
از روزایی که نزدیک شما بودیم از شب هایی که پرسه میزدیم تو صحن قدس و گوهرشاد شاید جمعی سینه بزنن ما هم اشک بریزیم ، از نیمه شب هایی که چشمامون رو هم میرفت اما نباید میخوابیدم تا حرمت رو بیشتر ببینیم
میدونم من لایق این همه خوبی شما نبودم
کفران نعمت کردم ، دور شدم
فقط بدون دلم خیلی برات تنگ شده و حقیقتا هربار رفتم کربلا با امضای شما بوده..
دفعه ی اولی تو یکی از همین نیمه شب ها دلم تو دسته های صحن قدس شکست دو سه ماه نرسید راهی شدیم اولین جایی هم که رفتیم زیارت پدر و پسرتون بود...
دفعه دومی من یادم نبود اما روز اخر بین الحرمین ساعت هفت صبح داشتن میخوندن ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم (:
دفعه سومی که دیگه کارم بد گره خورده بود و بازش کردی حوالمون دادی پیش خواهرت :))
اما الان قسمت نشد بیایم حرمت اذن بگیریم(:
دلم برای یکی یدونه آبجیتون خیلی تنگ شده
برای اون سه تا شهیده تو حجره...
برای شهید دیالمه
برای جمکران و حال و هوای مدینه اش
آقا میشه این بارم حواله ی مارو بسپری دست خواهرتون؟
گفتن شاید سامرا و کاظمین نریم
به یاد التماس های جلوی ضریح که هرجا بین حرفام کم میوردم گفتم بابا رضا...
بابا رضا بنویس برای هرکی دلش تنگ تو و خاندان شماست
اول زیارت دوم سعادت و سوم وصال :))))حواله رو دادی دست جوادت...
شد مثل بار اول ، اول زیارت پدر و پسرت
بعد مهمون بابا ی امام زمان شدیم
و تو راه برگشت هم حواله مون کردی پیش خواهرت(:
بعدم محکم مارو تو آغوش صحن آزادیت چسبوندی بغل خودت...
داغ نرفتن جمکران هم با ندبه های حرم شما تسکین پیدا میکنه(:@jahad-20
🥺🥹
-
کار خورشید اینه هر صبح گنبد شاه و ببوسه
-
اون قشنگا رو از طرف شما میدونم( :
تشکرررر( :
کاش بطلبینمون آقا جان.... -
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
-
ای حرمت
مرجع
درماندگان
-
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
-
-
زائری بارانیام، آقا به دادم میرسی؟
بیپناهم، خستهام، تنها؛ به دادم میرسی؟
گرچه آهـو نیستم؛ اما پر از دلتنگیام...
ضامن چشمان آهوها، به دادم میرسی؟
از کبوترها که میپرسم، نشانم میدهند:
«گنبد و گلدستههایت را» به دادم میرسی؟
ماهی افتاده بر خاکم، لبـالـب تشنگی...
پـهنه آبیترین دریـا؛ به دادم میرسی؟
مـاهِ نـورانیِ شبهـای سیـاهِ عـمرِ من؛
ماهِ من، ای ماهِ من، آیا به دادم میرسی؟
من دخیل التماسم را بـه چشمت بستـهام،
هشتمین دردانه زهرا، به دادم میرسی؟
بـاز هم مشهد، مسافرها، هیاهـویِ حـرم...
یک نفر فریاد زد: آقا! به دادم می رسی؟