♡شهدا♡
-
شاه بانوی علی
ای همه نیروی علی
چه به جز نام تو حرز است به بازوی علی... -
سالگرد شهادتشونه( :
-
دستگاه سلطه دنبال انحصاره
انحصار علمی
انحصار فناوری
انحصار داشته های قدرت آفرین
دنبال اینه!
لذاست که
دانشمندان رو ترور میکنند
دانشمندان هسته ای ما رو ترور کردند
[یعنی]این ثروت در این کشور نباشد... -
زهرا بنده خدا 2 در ♡شهدا♡ گفته است:
ان شاءالله میام پیشتون
همونجام زنگ میزنم
دیگه با خودتون...
از فردا تلاشمو شروع میکنم...زهرا بنده خدا 2 در ♡شهدا♡ گفته است:
زهرا بنده خدا 2 در ♡شهدا♡ گفته است:
ان شاءالله میام پیشتون
همونجام زنگ میزنم
دیگه با خودتون...
از فردا تلاشمو شروع میکنم...نیستم اونجا..
بیام اون شهر هم نمیتونم بیام پیشتون...
میشه امسالم بشه که بیام؟... -
شاید نهرخین بتونه حالمو خوب کنه...
شاید بارانِ طلائیه...
یا شایدم خودمو گم کردن رو خاکای شلمچه و تنهایی به یاد حضرت زهرا اشک ریختن...
شاید رو آب اروند شناور شدن و به یاد شهدایی که جسمشون رو آب با خودش برده...نشنیدن حرفای راوی...
زل زدن به آبِ اروند و نگاه کردن به سمت عراق و سربازای عراقی...به امنیتی که مدیون شهداییم و مسیر شهدا...
شاید یک درصد شد و امسال تونستیم بله برونِ حاج حسین یکتا رو رفتیم مگه نه؟...
شاید فضای هویزه حالمو خوب کرد؟...
یه گوشه نشستن و زل زدن به مقبره های شهدایی که تانک...
فکر کردن به مادر شهید علم الهدی...
هویزه یادآور کربلاست برام...
شاید پا برهنه قدم زدن رو رمل های فکه...
بوی یاس...
شاید غروبِ کانال کمیل و به یاد و نام شهید ابراهیم هادی اشک ریختن...
شاید سلام دادن به امام حسین از پشت سیم خاردارای مرز ایران و عراق دلتنگیمو رفع کرد...مگه نه؟...
امام زمانم...
کی میاید که این مرزای جغرافیایی برداشته شه؟..
که همهی عالم زیر سایهی حکومت شما باشه...
ولی نیاید...
نیاید که اینجا کوفه است...
برامون دعا کنید...
دستمونو بگیرید...
نمیدونم این روزا چی حالمو خوب میکنه...
فقط میدونم شهدای خوزستان آروم ترم میکنن...
دعوتم کنید...
نای التماس کردن هم ندارم...
میبینید و میدونید همه چی رو...
دلتنگم...
و خیلی دلتنگ... -
۲۵ ام حرکته و منی که هنوز هزینه رو واریز نکردم...
هنوز به خونواده نگفتم... -
( :
دلم تنگه...
دعوتم نکردین
حداقل اشکمو ببینید ...
میشه منِ جاموندهی دل شکسته رو ویژه نگاه کنید؟( :
فردا حرکته و میدونم حتی اگه الانم بگن برو
من هیچی اماده نکردم(چقد هنوز خوش خیالم که نصفه شبی خودشون زنگ بزنن بگن برودر حالی که قطعا الان به هرچی فک میکنن جز راهیان من...)
حتی اگه بگن هم
معلوم نیست من به اتوبوس برسم
هعی...
فکر رفتنشم قشنگه...
ولی نرفتنی شدم و جاموندم...( :
هرچند دلم خیلی وقته با خودم نیست...
خیلی وقته رو اون خاکا جامونده...
میدونید؟
دارم به این فک میکنم که ساکمو جمع کنم
شاید فردا کسی دلش سوخت و گفت برو...
هوم؟( :
که اگه گفت زودتر برم و شاید رسیدم و به اتوبوس برسم...
شاید فردا صبح زنگ زدن و نتونستم بغضِ جاموندگی و دلتنگیمو قورت بدم و گفتن برو
هوم؟( :
هرچند کسی اینجا بغضمو...حسمو...شوقمو...دلتنگیمو...نمیفهمه...( :
میگم برام یه کم خاک بیارن...
یه کم...
شاید یه کم رفع دلتنگی کرد
هوم؟( :
ولی میدونید...
به این فک میکنم که دوست داشتم امسال
شبیه سال اول زهرا دعوتم کنید...
دعوتی که اشک شوقمو در بیاره...
دعوتی که با تمام وجود بفهمم حواستون بهم بوده( :
ولی شما دوست نداشتید( :
دوست نداشتید که کلا بیام...
ولی هنوزم نمیتونم باور کنم...
که با این همه مهربونیتون دعوتم نکنید...
هنوزم امید دارم...
نیامم میگم برام دعا کنن...
حتی نمیدونم سر و ته حرفام چیه...
ولی این دلتنگی و جاموندگی
یادم آورد که من نمیتونم با کسی که شما رو دوست نداره زندگی کنم...
همین برام کافی بود...
ولی من دلم تنگه( : -
میرم که به محدثه بگم برام خاک بیاره...
که بغلشون کنم و از دلتنگیِ یه ساله و جاموندگیم بگم...
که مثل اون تسبیح بشن جزءِ حال خوب کنِ حال بدیام... -
بازم خواب دیدم دارم میام...
۳تاییمون بودیم...
خیلی با عجله اسم نوشتیم و داشتیم ساکمونو جمع میکردیم که بیدار شدم( :
میدونم همهی این خوابا به خاطر فکر زیادیه(هرچند دیشب زیاد فکرم نکردم..)ولی خب...
من ازتون نگاه ویژه تری میخوام...نگاهِ به جامونده ای که دلش اونجاست و نتونسته بیاد...
و هی خواب میبینه که هنوز وقت رفتن نرسیده و مشکلات حل شده و میتونه بیاد...
نمیدونم ولی حالِ بدمو با یه اتفاق خوب، خوب کنید...( : -
شهید ابراهیم هادی...
دیروز خیلی دلتنگتون بودم...
و با هر بار که یادتون میفتادم و صلوات میفرستادم یه لبخند میومد رو لبام( : -
بگذریم...مثل تمام این چند روز...
-
چقد اینجا خلوت شده...
نمیدونم چی بگم...
از یه خاطره شروع کنیم؟...
طرح ولایت که بودیم،گلزار شهدای تهران
اجازه نمیدادن ما از جمعیت دور بشیم و بریم مزار شهید پلارک...(شهیدی که مزارش گلابیه...)
با وساطتت خانم قاسمی،آقای طونی اجازه دادن که بریم و سریع برگردیم...اما از هم جدا نشیم...
رفتیم و با کلی پرس و جو مزار شهید پلارک رو پیدا کردیم...
بلد نبودیم و هرچی دور خودمون میگشتیم پیدا نمیشد
نهایتا از رنگِ سبزی که از دور دیدیم رفتیم اون سمت و بوی گلابش که اومد مطمئن شدیم و رفتیم...
یه پسر نوجوون بود که انگار با پدر و مادرش اومده بود...
کنار مزار شهید زار میزد...با تمام وجودش گریه میکرد...نمیدونستیم چرا...
ما که رفتیم بلند شد و اومد یه گوشه...با همون اشک...
مادرش ظاهرش مذهبی نبود...
پدر و مادرش داشتن سعی میکردن که ببرنش ولی نمیرفت...
یه راوی اونجا بود که میگفت اینجا فقط شهید پلارک خاص نیست...این قطعه جایِ شهدایِ خاصه...بقیه رو هم زیارت کنید...و مثال میزد...از چیزایی که باورش برا منِ گیر دنیا افتاده سخته...
راه افتادیم توی گلزار...
کنار مزار شهدای معمولی...یه خواهر شهید کنار مزار برادرش نشسته بود و گریه میکرد...رفتیم و سلام کردیم و یکی از بچه ها یه تسبیح بهشون داد و گفت بچه های کرمانیم و متبرک به مزار حاج قاسمه...( :
چقد خوشحال شدن و دعامون کردن...( :
حس کردم که شهدای معمولی تر چقدر غریبن...
رفتیم و با عکس شهید ابراهیم هادی مواجه شدیم...
علمدارِ شهیدِ گمنامِ کانال کمیل...
یه مزارِ یادبود براشون ساخته بودن...
دستم نرسید به سنگ مزار...
بچه ها شلوغ کرده بودن...
فقط نگاه میکردم...
یه خانم خیلی آروم پایین مزار شهید نشسته بود...حدودا۳۰_۳۵ساله..
با ظاهر کاملا معمولی...مانتو و شالی که خیلی پوشیده نبود...
به آدمایی که میرفتن اونجا دعای معراج میداد...
نمیدونم کی چی پرسید که گفت سرطان دارم...
با آرامش تمام...
هم جیگرم آتیش گرفت هم یه لحظه حس کردم چقد کنار اون مزار آروم بود...
همونقدری که آرزوی کربلا دارم
همونقد دلم میخواد یه بار دیگه تو اون فضا نفس بکشم... -
-
به یاد آن شبی که صبح نمیشد...
-
ولی من خیلی خسته ام...
خیلی وقته خسته ام...
فقط دارم ادامه میدم...
چون چاره ای ندارم...
نمیخواید یه کاری برام کنید؟( : -
سلام
وقت بخیر
ما قراره برای بسیج دانشکده مون یک لیست از کتاب های خوب تهیه کنیم
لطفا اگر کتاب خوبی در مورد شهدا ، کتاب های مذهبی یا در حوزه های دیگه میشناسید معرفی کنید تا بقیه هم بتونن ازشون استفاده کنن
خیلی خیلی ببخشید که این جا مزاحم شدم
زهرا بنده خدا 2 jahad_121 Hhh Hh jahad.20 Mahhh f.nalist Blue28 @
Hamid.s Hamed 1
دانش-آموزان-آلاء
دانشجویان-درس-خون
دانشجویان-پیراپزشکی
دانشجویان-پزشکی دانشجویان-مهندسی -
سلام
وقت بخیر
ما قراره برای بسیج دانشکده مون یک لیست از کتاب های خوب تهیه کنیم
لطفا اگر کتاب خوبی در مورد شهدا ، کتاب های مذهبی یا در حوزه های دیگه میشناسید معرفی کنید تا بقیه هم بتونن ازشون استفاده کنن
خیلی خیلی ببخشید که این جا مزاحم شدم
زهرا بنده خدا 2 jahad_121 Hhh Hh jahad.20 Mahhh f.nalist Blue28 @
Hamid.s Hamed 1
دانش-آموزان-آلاء
دانشجویان-درس-خون
دانشجویان-پیراپزشکی
دانشجویان-پزشکی دانشجویان-مهندسی_..Parisa_
سلام
نه خواهش میکنم
باعث افتخارمونه که باعث بشیم قهرمان های کشورمون شناخته تر بشن=)))
. یک روز بعد از حیرانی
. رفیق مثل رسول
. قصه دلبری
. دختر شینا
. یادت باشد
. راض بابا
موفق باشی
️
-
_..Parisa_
سلام
نه خواهش میکنم
باعث افتخارمونه که باعث بشیم قهرمان های کشورمون شناخته تر بشن=)))
. یک روز بعد از حیرانی
. رفیق مثل رسول
. قصه دلبری
. دختر شینا
. یادت باشد
. راض بابا
موفق باشی
️
Hhh Hh خیلی خیلی ممنون
انشالله همیشه موفق باشید -
سلام
وقت بخیر
ما قراره برای بسیج دانشکده مون یک لیست از کتاب های خوب تهیه کنیم
لطفا اگر کتاب خوبی در مورد شهدا ، کتاب های مذهبی یا در حوزه های دیگه میشناسید معرفی کنید تا بقیه هم بتونن ازشون استفاده کنن
خیلی خیلی ببخشید که این جا مزاحم شدم
زهرا بنده خدا 2 jahad_121 Hhh Hh jahad.20 Mahhh f.nalist Blue28 @
Hamid.s Hamed 1
دانش-آموزان-آلاء
دانشجویان-درس-خون
دانشجویان-پیراپزشکی
دانشجویان-پزشکی دانشجویان-مهندسی_..Parisa_
سلام روزتون بخیر چه عالیمن دوتا کتاب معرفی می کنم یک تعداد ی رو هم که زهرا خانم معرفی کردن
یکیش سلام بر ابراهیم 1و2 که اینو احتمالا شنیدید
یکی هم شب های بیدار6(خاطرات عزت شاهی)
درباره شکنجه ها ساواک و دوران مبارزه قبل انقلاب
هکتاب مذهبی هم
کتاب علی علیه السلام از دکتر شریعتیکتاب علی از زبان علی که خب چند جلده
کتاب الغارات ترجمه شده اش (این کتاب از اون کتاب اش که باید خونده بشه شهید سلیمانی هم تاکید داشتند روی مطالعه اش)
ستاره ها چشیدنی نیستند درباره حجاب ه
-
سلام
وقت بخیر
ما قراره برای بسیج دانشکده مون یک لیست از کتاب های خوب تهیه کنیم
لطفا اگر کتاب خوبی در مورد شهدا ، کتاب های مذهبی یا در حوزه های دیگه میشناسید معرفی کنید تا بقیه هم بتونن ازشون استفاده کنن
خیلی خیلی ببخشید که این جا مزاحم شدم
زهرا بنده خدا 2 jahad_121 Hhh Hh jahad.20 Mahhh f.nalist Blue28 @
Hamid.s Hamed 1
دانش-آموزان-آلاء
دانشجویان-درس-خون
دانشجویان-پیراپزشکی
دانشجویان-پزشکی دانشجویان-مهندسی_..Parisa_
سلام اینارو خودم خوندم کتابای جالبین و برای کار شما حتما پیشنهاد میشه:
روز های بی ایینه
در کمین گل سرخ
وقتی مهتاب گم شد
دلتنگ نباش
گردان قاطرچی ها
سلام بر ابراهیم 1 و 2
سه گانه بینهایت شو
ناقوس ها به صدا در می ایند
خاطرات سفیر
خاطرات مستر همفر
داستان سیستان (اینو حتما بگیرین چون محشره ..یه جاهایی از خنده قهقه میزنی و یجاهایی شر شر اشک میرزین)