هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
پاییز آمدهست که خود را ببارمت!
پاییز: نامِ دیگرِ «من دوست دارمت»
.
بر باد میدهم همه ی بودِ خویش را
یعنی تو را به دست خودت میسپارمت!
.
باران بشو، ببار به کاغذ، سخن بگو...
وقتی که در میان خودم میفشارمت
.
پایان تو رسیده گلِ کاغذیِ من
حتی اگر که خاک شوم تا بکارمت
.
اصرار میکنی که مرا زودتر بگو
گاهی چنان سریع که جا میگذارمت!
.
پاییز من، عزیزِ غمانگیزِ برگ ریز!
یک روز میرسم... و تو را میبهارمت!!! -
A.K بله درسته تقریبا اینارو یادمه بالاخره اطلاعات تکمیلی مبتدی ولی هرکسی ندونه اذیت میشه...ممنونم از توجه شما اما دقت کنین قبل تر گفتم شرایط اصلا بدی نداشتم منتهی یه مدت به دلایلی دور شدم و الانم که این استرسه گاهی سراغم میاد باید اطمینان بگیرم ببینم کجا وایسادم البته بازم ممنونم
-
romisa فکر میکنم حسنش بیشتر همین ریز بودنش روی کتاب هست...درسته نشر بیشتر به آدم آرامش میده بله منم تمرکزم روی آیکیو هست دیگه توکل به خدا...خیلی ممنونم وقتتون رو اختصاص دادین حتما بیشتر میام و سر میزنم البته فقط برای سوال درسی الان هم که تایمه خوابه عو،اینم بگم که فقط شما با تمرکز بررسی کردین بازم ممنونم حتما کمک میگیرم بیشتر ازتون الان هم بیشتر خستتون نکنم بخش بخش گفتم مزاحم بشم و تقسیم بشه این مزاحمته انگار شب های آینده زحمتش برای شما باشه حالا ان شالله باشن دوستانی هم که کمک میدن اگر الان نباشن بالاخره طولانی هم مینویسم وقت بیشتر نره شبتون بخیر ان شالله
-
استادمون بهمون گفته بیوگرافی تونو بنویسید
تو دو سه تا برگه جمعش کردم این 18 سالو
18 سال گذشت و چیزی که وقتمو گرفت خلاصش تو چند صفحه بود!
زندگی گرونتر از این چند صفحه برام تموم شد ولی آخرش چیزی ک دارم میبینم، فقط چند صفحه است !
امیدوارم حداقل قدر این چند صفحه باقی مونده زندگیمو بدونم (; -
@fateme_mlh
تلنگر خوبی بود
شب خوش :| -
romisa
شبت بخیر (; -
چه ماهی است که قهرید آبگیر از من؟
مرا بچسب به قلّاب یا بمیر از من!به روزنامه، به شبنامه، توی اینترنت
خبر گرفت… و امّا چقدر دیر از منتمامیِ صفحاتم، تمامیِ موهام
سپید میبینی چون شدهست پیر از منبه گریههات بخندم؟ نه! بیتفاوتتر!
تو ابر باش تو رگبارتر… کویر از من!به من بچسب که سنگم اگرچه سختترم
بجنگ دوست بازندهام! اسیر از منبه من بچسب، به تاریخِ پشت این کلمات
که واژهها تله باشند تا… پنیر از من!که رد شود کسی از مرزِ ناخودآگاهم
شقیقههات پر از درد، غرق تیر از منکه گم شوی تهِ سردرد، از فراموشی
که هیچ چیز نمانَد… بنوش سیر از من!به موشِ داخل سوراخ، ماهیِ در حوض
نگاه کن که منم! اسم را بگیر از منجدا شدی و ندیدی چه بر سرم آمد
نمانده است به جز «تو» در این مسیر از «من»دوباره آمدهای تا چه؟! من، پُر از خالیست
بساز یک نفرِ تازه ناگزیر از من… -
-
-
دوستان بادرسا چیکار میکند
-
-
-
-
-
به قول خود شخصیت قیدار (نوشته امیرخانی):
گنده نامی , گندنامی , گم نامی... خوشا گم نامان ! خوشا گم نامان !بازم خواهشم اینه که اگه راه داشت حلال کنید این لطفو در حقم بکنید(:
به جای خداحافظی اینبار سلام میکنم!
سلام به همه ی آدمایی که متوجهن داستان از چه قراره و الان واسه چی اینجان...
یاحق... -
خوابم نمیبره
-
-
متشکرم ازتون آلایی ها(:
متشکرم ازت آلا(: -
#یادگاری2
پ.ن 1: اولین شعری که تو انجمن گفتم.... (درعرض 5دقیقه سروده شد!)
پ.ن 2 : چقد زود گذشت...
پ.ن3: آشنایی با این مجموعه لطف خدا بود. از همه ی دست اندرکاران آلا متشکرم(:
پ.ن4: آخرین پست! برای همیشه خدانگهدار... دعام کنید لطفا(:
75487/282056