هر چی دلت میخواد بهش بگو.
-
خدایا بهم کمک کن.. میدونم بنده خوب نبودم برات ولی کمکم کن خوب باشم(:
-
نوشتهشده در ۵ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا فک کنم این چن ماه به اندازه کل 19 سال زندگیم سختی کشیدم . نمیدونم شایدم واس من سخت بود .
ولی خداجون دیگه نا ندارما:)
دیگه نمیکشما:)
دیگه خسته شدما:)
دمت گرم ... من که زحمتمو کشیدم خدا . ردیفش کن واسم اونیو که میخوام:)
اون رشته ای که میخوام بشه سرنوشتم ... بشه صلاحم ... بشه قسمتم:)
میشه که بشه؟ -
نوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ۱۷:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا به بهانه این تاپیک یکم با هم گپ بزنیم؟!
قبلنا خیلی تو نوشته هام با هم دیگه گپ میزدیم ولی نمیدونم از یه جایی به بعد دیگه حوصله قطار کردن کلمات قشنگو نداشتم...
خدا تا کی باید جهان فکریم این قدر کوچیک باشه؟!
حوصله قلم دست گرفتن ندارم وگرنه یه جایی مینوشتم که در معرض نگاه کسی نباشه...
اصن بزار فراموش کنم دارم یه جایی مینویسم که یه کسایی دارن میخوننش!
خدایا دیگه خجالت میکشم در موردش حرف بزنم
از کجا معلوم شبا فرشته ها حال و روز منو نمیارن پیش شما و با تعجب نمیپرسن "اینو دیدید داره چی کار میکنه؟!" و شما که شاید ناامید شدید ولی نمیخواید اونا بفهمن ، با یه لحن محکم بهشون پاسخ میدید " میدانم چیزی که شما نمیدانید..."
با خودم فک میکنم سر چه موضوع مضخرفی داریم با هم حرف میزنیم ، قراره چنتا کتابو بخونیم ، بریم یه امتحان بدیم همین...!
نوشته های یه سری آدم دیگه ما رو دچار ضعف کرده ، یه سری مضخرف که صد منش یه غازم نمی ارزه...
چیزایی که میلیون ها نورون تو مغزمون بهشون میخندن ! ولی ما...
خدایا ، کمکم کن ، کمکم کن...
خدایا شکرت ، بابت همه چی...
خدایا معذرت میخوام ، بابت همه چی...
خدایا دارم فک میکنم جهان اطرافمون یه چیز الکیه ، جهان واقعی تو خودمونه ، قلبی که بدون هیچ باتری ای داره هر لحظه میتپه ، مغزی که لحظه ای غفلت نداره از حال و روز "من" و و و...
اگه اینهمه چیزو به یه موجود دیگه میدادی ، خیلی با من متفاوت بود...
اعتراف میکنم اتمسفر الانم تقصیر خودمه ، کمکم کن تمومش کنم...
میخوام بگم نگام کن ، میبینم همین که الان داره قلبم میزنه ، یعنی هنوز ازم ناامید نشدی...یعنی چشت باهامه ( گرچه که خیلی وقتا چشمامو بستم رو چشاتون...)
شاید اون بالا دارن بهم میخندن ، میگن نگاه کن واسه چه چیزای الکیی داره فک میکنه در حالی که چه تواانایی هایی داره...
...
خدایا ، دوباره (متنفرم از کلمه "دوباره")؟!... -
نوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ۱۸:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا تو این اوضاع بلبشو که واسه ما ساختی وقتی میگم « خدایا شکرت » خودت احساس نمیکنی از فحش هم بدتره؟ خدا؟ هن؟
-
نوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ۲۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خداجونم
میدونم بنده ی خوبی نبودم برات
بنده ی بی ارزش که حتی نمیتونه سر قولش بمونه!
ولی باید بگم تو این لحظات
بیشتر از هر لحظه دیگه ای بهت نیاز دارم!
بغلم کن..
یادته قبلا چقدر دوسم داشتی
من هنوز همون آدمم فقط
فقط یکم بد شدم!
خیلی بد!
دلم واسه معجزه هات تنگ شده
دستمو بگیر
من جز تو کسی رو ندارم..:( -
خدایا آرامش بده و صبر..
صبر بده این اشک بره..
این غم بره..
خدایا میشنوی؟!(:
سردرد بره
درد بره
بی حوصلگی بره
خدایا این حال بد بره(: -
نوشتهشده در ۱۲ بهمن ۱۳۹۸، ۲:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدايا دوستت دارم
️
-
روزی که این تایپکو زدم ...هیچ فک نمیکردم یه روزی بشه یه تلنگر برای من ...
برای منی که مدتیه خودمو سرگرم کردم تا یادم بره خدایی هست ...اره همیشه فک میکردم من عاشقت نیستم ،ولی میتونم بگم عاشقتم و بدون تو نمیتونم ...
خداا گفتن توکل کن به خدا...پس چرا من هر دفعه توکل کردم اونی که میخواستم نشد؟؟؟
چرا خدا این تصور و ساختی تو دلم که وقتی میگم راضیم به رضایت ترس تو دلم باشه مثل دفعه های قبلی منو نرسونی به هدفم ...
نمیدونم چی شد که به اینجا رسید ...اون روزی که این تایپکو زدم وضعیتم مثل الان بود ...اون روزایی که گذروندم حتی با سختی ...اره تونستم بگذرونم ...میدونم اینا هم میگذره ...ولی میخوام بهت بگم پیش همه این جمع بچه ها ایندفعه با تموم وجودم میسپرم به خودت ....نتیجش یا میشه اونی که میخوام یا اونی که نمیخوام .ولی خدا یادت باشه اگه نرسم ...دیگه دل این بندت هیجوقت مثل اولش نمیشه هیجوقت .
چون باور کرده بود مددش تویی...چون باور کرده بود تلاش کنه کمکش میکنی...چون باور کرده بود تو رهاش نمیکنی...مبادا خنجر بزنی به قبلش و تیکه تکیه کنی قبلشو ...مبادا درکش نکنی ...و مبادا پشتشو خالی کنی .
پس توکل بر خودت . -
این پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۲ بهمن ۱۳۹۸، ۱۶:۴۳ آخرین ویرایش توسط Dan wolf انجام شده
خدایا...
همیشه مرادرآغوشت گرفتی....
محکمتربغلم کن وهیچوقت ازآغوشت رهایم نکن که جزآغوش توجایی ندارم...
عشق ینی توکه همیشه بودی... -
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
الهی چه بی صدا و چه بی منت میبخشی و من چه حسابگرانه ومغرورانه تسبیحت میگویم
خدایا اول اینکه سپاس بی نهایت به خاطر همه چی چه خوبش چه بدش چه خوشحالی و چه غمش چه پیروزی و چه شکستش خدایا بینهایت شکر به خاطر زنده بودنم سپاس بینهایت واسه بودنت خدایا واسه مهربونیت واسه رازدار بودنت واسه اینکه درد همه رو گوش میکنی واسه اینکه تنها رو تنها نمیذاری واسه اینکه میبخشی فرصت میدی منت نمیذاری خدایا تو چه قدر مهربونی اصلا چرا اینقدر مهربونی ؟
اگه تو نبودی من دردامو به کی میگفتم پیش کی گریه میکردم واسه کی سجده میکردم اصلا سر کی غر میزدم خدایاااا من با کی اروم میشدم؟
خدایا همه تو رو صدا میزنن کافر و مسلمون نداریم همه همه از ته قلبشون خدایی رو صدا میزنن که حتی نمیشناسنش خدایا تورو به خودت که خیلی بزرگی قسمت میدم ادما رو به حال خودشون رها نکن نابود میشیم خواهش میکنم ازت ،التماست میکنم ما به معبود مهربونی مثل تو نیاز داریم همین..
در زمین عشقی نیست که زمینت نزند اسمان را دریاب...... -
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۰:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم آرامشی خدایی می خواهد....
-
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام...
نمیدونم حال واحوال الانت نسبت به کنکور چیه!
ولی از کنکور که بگذریم
میخوام بری سمت دلت....
موقعی که دلت میگیره چیکار میکنی....?!
شده نه گریه نه اهنگ نه خنده نه شادی نه حرف زدن نه مداحی نه خواب جواب اشفتگیت نباشه...!
شده یه خلا تو خودت حس کنی که همش سرکشی کنه ونتونی ارومش کنی....
.
.
.
اخرین دفعه ای که با خدا دلی حرف زدی کی بود یادت میاد!
دقت کردی هرموقع گیر کرده باشیم یا موقع غر زدنامون میریم سراغش...
چندبار تا الان دستتو گرفته
چند بار تا الان کمکت کرده سرپاشی...
ولی تو هرروز دیرتر از قبل باهاش حرف میزنی
دیرتر میفهمی که مفهوم اینو میفهمی اونیکه از رگ گردن بهت نزدیکتره خداست...!توبندگی چو گدایان مکن که
خواجه خویش روش بنده پروری داند...!.
.
.پ.ن :این روزای کرونایی میتونه برامون هم تنبیه باشه هم کلاس درس عبرت...کرونا اومد نه کسی بهمون دست داد نه روبوسی کرد ونه دراغوشمون گرفت...
تا یادمون باشه به هیچ کس غیر از خدا نمیشه دل بست وتکیه کرد...
الا بذکر الله تطمئن القلوب -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۴:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا خودت کمکم کن
خودت بخیر بگذرون این سختی رو
و خودت مواظب عزیزام باش -
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۴:۲۱ آخرین ویرایش توسط nasimeh bagheri انجام شده
خداجون مرسی بابت همه چی
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۴:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خداجونم دلم خیلی گرفته خودت ارومم کن به ارامش نیاز دارم
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۴:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی هیچکی یارم نبود تو یارم بودی
وقتی کسی بهم توجه نمیکرد تو توجه میکردی
وقتی کسی حواسش به من نبود تو حواست به من بود
وقتی هیچ کس باهام حرف نمیزد تو حرف میزدی
اما....
من چه نامردانه توجهاتو نادیده گرفتم
و نفهمیدم فقط تو میتونی کمکم کنی
خدایا ....
میشه بازم حواست بهم باشه
میشه بازم همدمم بشی
میشه ولم نکنی
ببخش اگر نامردی کردم
ببخش... -
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۴:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی هیچ کس حرفام ونمیفهمه تو خوب میدونی من چی میگم عاشقتم خدا میدونم هیچوقت بهت ثابت نکردم ولی..... خیلی دوست دارم
این روزا واقعا معنی :لا رفیق من لارفیق له وخوب میفهمم رفیق فقط تو همیشه به حرفام گوش دادی وفهمیدی ولازم نبود برات خوب توضیحشون بدم -
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۴:۵۰ آخرین ویرایش توسط jahad.20 انجام شده
بچه ها یکم طولانیه متن پایین ولی بخونید تاثیرگذاره
باران میبارید صدای بارانی که به شیشه میخورد دلم را بیشتر هوایی میکرد ارام نجوا کردم خدایا بامن سخن بگو سال هابود که فریاد بغض هایم را بی صدا درخود می شکستم تا مبادا کسی از درونم باخبر شود
صدایی دردلم طنین انداز شد:دردهایت را بگو فریادهایی که سالها فرو خوردی برسرم فریاد بکش اشک بریز دستانم رابگیر وشکایت هایت را بگو
بی انکه کلمه ای به بان بیاورم دردل با خود گفتم:چه کسی با من سخن میگوید؟
ناگهان دوباره صدایش را شنیدم:من همانم که میخواستی بااو حرف بزنی همان کسی هر شب اشک هایت را پلی میسازد تا دست های سردت را گرما بخشد
گفتم:خدای من میدانستی بی قرارم هر شب صدای سکوت پر از فریادهایم را شنیدی ودم نزدی؟ چرا زودتر نیامدی؟
گفت :من همیشه با تو بودم با هرنفسی که میکشیدی من تورا صدا میزدم وبا هرصدای باران جواب تورا میدادم با هر صدای اذان این من بودم که تورا به سوی خویش کشاندم هرشب وقتی از همه طرد میشدی صدای هق هق هایت مرا غمگین میکرد ونفس هایت را درآغوش میکشیدم من همیشه صدای تورا شنیدم همیشه پاسخت را دادم اما تو فقط حرفاهایت را میزدی و میرفتی انگار توهم باور داشتی که من پاسخت را نمیدهم
شرمنده گفتم :مرا ببخش خدایا انسان هایت در زمین دل میشکنند درد هم را نمیفهمند
گفت :دیده ها نابینا نیست بلکه قلب هایی که در سینه هاست نابیناست
گفتم :خدایا تو از من میخواهی به بندگانت چه بگویم؟
گفت :بگو فانی قریب من نزدیک هستم مرا بخوانند تا اجابت کنم
وجز او خدایی نیست من براو توکل کرده ام وروی امیدم همه به سوی اوست -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۳ فروردین ۱۳۹۹، ۱۶:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام دلم برات تنگه
دلم میخاد بشینم باهات یه عالمه حرف بزنم
چیزایی رو بگم
که میدونم میبینی و میدونم شاهدشونی
ولی دوست دارم خودم بگم
خودم بگم تا خالی شم
ولی ازت خجالت میکشم
خجالت میکشم قبولم نکنی
ردم کنی
با اینکه میدونم رد نمیکنی
ولی بازم میترسم
ازت خجالت میکشم
کاش جرات داشتم بیام پیشت باهات حرف بزنم
خودت بهم جرات بده
دیگه تحمل دوریتو ندارم
بهم جرات بده تا بیام پیشت