تولید مثل در جانوران

[Tara]

sohrab
آقا سهراب اون بمب یهویی صدا میده و بلنده .آدم مضطرب میشه ولی این خیلی آرامش بخش هست.

[saraa96]

واقعا ممنون ک فیلم های فصل 5 رو دارین قرار میدید با توجه به امتحانات پیش رو این فصل از همه واجب تر بود ...
درمورد کلیپ پایانی هم باید گفت ک هر دو کلیپ خوب هستند و زیاد هم فرقی نداره چون مهم همون تدریس استاده ک مثل همیشه عالی و مفید هست.
sohrab

[عااطفه]

saraa96 در همایش زیست شناسی پوریا رحیمی اردوی مطالعاتی آموزشی فرات ( 94-95) | آلاء گفته است:

واقعا ممنون ک فیلم های فصل 5 رو دارین قرار میدید با توجه به امتحانات پیش رو این فصل از همه واجب تر بود ...
درمورد کلیپ پایانی هم باید گفت ک هر دو کلیپ خوب هستند و زیاد هم فرقی نداره چون مهم همون تدریس استاده ک مثل همیشه عالی و مفید هست.
sohrab

چرا مهم دوست عزیز
من بعضی فیلما رو شبا نگاه میکنم
هر چقدم صداش رو کم کنم
اخر یادم میره اون اخرش صدای بو م داره
ماشاالله صداشم که بالاس
خانواده چه گناه کرده که از خواب بپره
پس لطفا یکی از اونا رو انتخاب کنین

[عااطفه]

sohrab
من هنوز ندیدم اون تیترار اخرش رو
ولی اگه اکثریت میگن ارامش بخش منم موافقم

[pourya]

sohrab آقا سهراب يه موضوع ذهن من رو درگير كرده، من احساس مي كنم اينكه بعضي فيلم ها دير مياد رو سايت واقعا ربطي به آلاء نداره، دبير كم وقت ميذاره درست مي گم ؟ يعني دبير تو كل هفته ١ يا ٢ قسمت مياد آلاء ضبط مي كنه و آلاء هم تا آماده كنه بين اين دو جلسه يه خورده فاصله ميافته!

چند بار ازتون تو خصوصي پرسيدم جواب نداديد، تو رو خدا جواب بديد ديگه مي دونم شما داريد لطف مي كنيد و وظيفه اي نداريد ولي من بعد از خدا فقط شما رو دارم.

اگر دير اومدن فيلم ها گردن دبيرهاست ميشه از دبيرا خواهش كنيد ما رو بيشتر دوست داشته باشن ؟ اگر گردن آلايي هاست، ميشه آلاء بيشتر مرام بذاره ؟ تا اينجاي راه كلي خوبي كرده ميشه بيشتر تلاش كنه كه فيلم ها به موقع بياد رو سايت ؟

نمي دونم به خدا منظورم اين نيست كه وظيفه ي شماست، فقط حرفم اينه كه دارم از استرس مي ميرم.

[M.an]

@curly در همایش زیست شناسی پوریا رحیمی اردوی مطالعاتی آموزشی فرات ( 94-95) | آلاء گفته است:

ریز مباحث جلسخ 084:

ممنون قرار گرفتن

[M.an]

@curly در همایش زیست شناسی پوریا رحیمی اردوی مطالعاتی آموزشی فرات ( 94-95) | آلاء گفته است:

083

ممنون قرارگرفتن

[danialld2h]

ببخشید من از ژنتیک هیچی نمی فهمم چیکار کنم ... هر چی هم کتاب میخونم نمی فهمم و نمیتونم مسئله حل کنم .... یه راهنمایی بکنین .. !

[عااطفه]

danialld2h در همایش زیست شناسی پوریا رحیمی اردوی مطالعاتی آموزشی فرات ( 94-95) | آلاء گفته است:

ببخشید من از ژنتیک هیچی نمی فهمم چیکار کنم ... هر چی هم کتاب میخونم نمی فهمم و نمیتونم مسئله حل کنم .... یه راهنمایی بکنین .. !

کتاب چی داری ؟

[danialld2h]

چیز خاصی ندارم

[عااطفه]

danialld2h در همایش زیست شناسی پوریا رحیمی اردوی مطالعاتی آموزشی فرات ( 94-95) | آلاء گفته است:

چیز خاصی ندارم

پس کتاب رنتیک مهر و ماه یا گویای ارامفر

[danialld2h]

مطمئنی چیزی بارم میشه ؟؟؟!!!

[عااطفه]

danialld2h در همایش زیست شناسی پوریا رحیمی اردوی مطالعاتی آموزشی فرات ( 94-95) | آلاء گفته است:

مطمئنی چیزی بارم میشه ؟؟؟!!!

یه سوال
من شمارو میشناسم ؟
میدونم مدل خوندنتون چطور؟
ایا من فرایند یادگیری مغز شما رو میدونم
پس نمیتونم تضمین کنم

[danialld2h]

ای بابا .....

[عااطفه]

danialld2h در همایش زیست شناسی پوریا رحیمی اردوی مطالعاتی آموزشی فرات ( 94-95) | آلاء گفته است:

ای بابا .....

اینا کتابای خوبه
دیگه نتیجه بگیرین یا نه رو من نمیتونم بگم که...

[M.an]

danialld2h
سلام
تو گفت و گو با خودتون بهتر صحبت کنید
کلمات مناسبی رو در مورد خودتون به کار ببرین
شما هم می تونید مباحث رو یاد بگیرید مسلط بشین
یه راه نشد اون یکی نشد
یکی دیگه
با تلاشه که میشه هر چیزی که می خوایین

[danialld2h]

مرسی دوستان ... لطف کردین

[danialld2h]

خیلی سبز خوبه ؟؟؟

[Dr.Saraaa]

danialld2h در همایش زیست شناسی پوریا رحیمی اردوی مطالعاتی آموزشی فرات ( 94-95) | آلاء گفته است:

خیلی سبز خوبه ؟؟؟

فیلمارو ببین بعد از گاج نقره ای شروع کنید که نسبت ب بقیه آسون تره .. من اینجوری یاد گرفتم!

[13431343]

تقدیم به عاشقان واقعی
یک روز آموزگار از دانش‌آموزانى که در کلاس بودند پرسید آیا مى‌توانید راهى غیرتکرارى براى ابراز عشق، بیان کنید؟
برخى از دانش‌آموزان گفتند بعضی‌ها عشقشان را با بخشیدن معنا مى‌کنند.
برخى «دادن گل و هدیه» و «حرف‌هاى دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شمارى دیگر هم گفتند که «با هم بودن در تحمل رنج‌ها و لذت بردن از خوشبختى» را راه بیان عشق مى‌دانند.
در آن بین، پسرى برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را براى ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهى تعریف کرد:
یک روز زن و شوهر جوانى که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول براى تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتى به بالاى تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک قلاده ببر بزرگ، جلوى زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکارى به همراه نداشت و دیگر راهى براى فرار نبود.
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرأت کوچک‌ترین حرکتى نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه‌هاى مرد جوان به گوش زن
رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش‌آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.
راوى اما پرسید: آیا مى‌دانید آن مرد در لحظه‌هاى آخر زندگى‌اش چه فریاد مى‌زد؟
بچه‌ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!
راوى جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم، تو بهترین مونسم بودى. از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود».
قطره‌هاى بلورین اشک، صورت راوى را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست‌شناسان مى‌دانند ببر فقط به کسى حمله مى‌کند که حرکتى انجام مى‌دهد و یا فرار مى‌کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش پیشمرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه‌ترین و بى‌ریاترین‌ راه پدرم براى بیان عشق خود به مادرم و من بود