جهاد مغنیه
-
-
https://www.aparat.com/v/uWCSy
دلمان اتش گرفت -
@دختر-بهار خیلی ممنونم
عالی بود
روحمان جلا یافت -
-
Hoorieh sh در جهاد مغنیه گفته است:
jahad.20
بچه ها دقیقا چرا گوشی پزشکی اینجا دور گردن داداش جهاده؟؟بچه ها واقعا کسی نمیدونه؟؟؟
اونی ک عکس رو فرستادی چی؟؟
اخه خیلی کنجکاو شدم...
مرسی ک ج میدین -
Hoorieh sh در جهاد مغنیه گفته است:
Hoorieh sh در جهاد مغنیه گفته است:
jahad.20
بچه ها دقیقا چرا گوشی پزشکی اینجا دور گردن داداش جهاده؟؟بچه ها واقعا کسی نمیدونه؟؟؟
اونی ک عکس رو فرستادی چی؟؟
اخه خیلی کنجکاو شدم...
مرسی ک ج میدینسلام عزیز دلم فک میکنم مربوط به دوره هایی که مدافعان حرم میرفتن باشه البته میگم اطلاع دقیقی ندارم
-
#تلنگر
گفت:باز هم شهید آوردن؟
یک مشت استخوانشب خواب دید در یک باتلاقه!!
دستی او را گرفت...
گفت:کی هستی؟؟
گفت:من همان یک مشت استخوانم..!!
#شهدا_دستگیرند -
سیدمحمد پنجم آبان ماه 1339 متولد شد و مانند برادرش سیداحمد به دفاع از انقلاب و اسلام پرداخت و بعد از اتمام خدمت سربازی در لباس سپاه پاسداران همراه برادرش به جبهه رفت.
او ادامه داد: سیدمحمد طی عملیاتی در شهر بانه استان كردستان در سال 1362 به دست منافقین به شهادت رسید.
سیدمحمد شب قبل از اعزام مجدد به جبهه، در خانه خوابیده بود كه ناگهان از خواب پرید و یاد برادر شهید خود را كرد.
علت پریشانی او را پرسیدم كه گفت 'در خواب خود را كنار شهیدان بهشتی، باهنر و برادرم دیدم.'
سیدمحمد پس از خوابی كه دیده بود خود را مصمم تر از قبل برای بازگشت به جبهه آماده كرد.
این آخرین باری بود كه وی را دیدیمشهید_سید_محمد _حسینی
-
مرداد 1366 مصادف شده بود با شش ذیحجه برای راهپیمایی برائت از مشرکین انتخاب شده بود. آن روزها مراسم برائت از مشرکین در شهر مکه انجام میشد. سخنرانی، ساعت شش بعدازظهر تمام شد و بعد از آن جمعیت مسیر راهپیمایی را با شعار علیه آمریکا و اسرائیل به سمت پل حجون در کنار قبرستان ابوطالب طی کرد. نزدیک غروب، راهپیمایی تقریبا تمام شده بود و بلندگوها خاموش بود که فاجعه شروع شد.نظامیانی که در خیابانهای اطراف مستقر بودند لباس پلیس عربستان را نپوشیده بودند و یونیفرم ارتشی داشتند. حادثه با چماقهای پلیس عربستان شروع شد. در بین پلیسها عدهای هم با لباس معمولی حاضر بودند و با چماقهای میخدار و میلههای آهنی مردم را میزدند. بالای پشتبام ساختمانهای اطراف، عدهای با لباس عربی هر چه به دستشان میرسید بر سر حاجیان میانداختند. بلوک، شیشه، سطل شن، کپسول، کولر گازی! عده زیادی بر اثر برخورد جسم سنگین و متلاشی شدن سر شهید شده بودند. همه هتلها درهای ورودی را بسته بودند و فقط ساختمانی که فلسطینیها در آن بودند درها را گشوده بود که عدهای توانستند جان خود را نجات دهند. جمعیت در محاصره سفاکان رژیم آلسعود افتاده بود. -
سلام
بچه ها بنظرتون یک نفر تا کی میتونه توبه کنههمین الان ظهور شه طرف نابود میشه آخه -
@جهاد
تا هر وقت ک (ب قول خودتون) اون ندای درونی از ته دلش باشه و راضی باشه
چون حتی اگه الانم توبه کن بازم اگه دلش نباشه
ممکنه توبشو بشکنه
دوباره همون آش و همون کاسه.... -
ممنون Hoorieh sh
بچه ها یه سایت مذهبی میخوام البته نه از اون مذهبیاییی که قلمبه سلمبه حرف میزنن
از اونا که اهل دلن مثل داداش رضا -
@جهاد در جهاد مغنیه گفته است:
ممنون Hoorieh sh
بچه ها یه سایت مذهبی میخوام البته نه از اون مذهبیاییی که قلمبه سلمبه حرف میزنن
از اونا که اهل دلن مثل داداش رضاپیج اینستا هم مشکلی نداره
-
https://www.aparat.com/v/wgPy5/جهاد_مغنیه.%D9%BE%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%AF_%D9%85%D8%BA%D9%86%DB%8C%D9%87