بچه های پایه همه بیان!!!!
-
موضوع فرش
همانطور که آدم داریم تا آدم ،فرش هم داریم تا فرش .
همه آدمها دو پا هستند ولی راه ها متفاوت هستند همه فرش ها از نخ هستند ولی کاربرد ها متفاوت هستند همه انسانها چهره دارند که یکی زیباتر و یکی زشت است و همه فرش ها هم نقش هایی دارند یکی رنگارنگ و دیگری خاکستری است یک آدم می شود پروفسور و دیگری جایگاهی در این جهان نمیابد..
یک فرش میشود قالی مهمان و دیگری پادری یک فرش فرش قرمز می شود که همه آدمها آرزویشان قدم گذاشتن بر روی آن است آن یکی آن فرش پرز دار می شود که که همان آدم ها برای از دست دادنش تلاش می کند میدانی این که چه بشود دست من است اینکه بشود آن فرش قرمز با تار و پود ابریشم می بینم می خواهم بشوم پروفسور یا نان کسی که بدون هیچ جایگاهی در این جهانمشغول ز زندگیست من می خواهم پس از جنس ابریشم داشته باشم یا آن محیط رنگ پریده قهوه ای می خواهم بگویم که شاید هر فرش پهن شده در خانه هر فرد نشان دهنده ی نوع فکر و جایگاهش است ستون خانه اش از طلاست حتماً فرشش هم از نقره است که آرزوی یک شبه پولدار شدن را دارد حتماً بر روی موکت خانه ۶۰ متری اش می خوابد دیدگاه تو آینده را میسازد آینده ات خانه ات را و خانهات فرشت را انتخاب میکند فرش زندگی من میشود من و فرش زندگیتو میشود تو از صرف کردن فرش من یا تو یا آنها نیست هدف ما این است که تار و پود قالی پنج شده به کف خانه تک تارهای تلاش برای رسیدن به این هدف را نمایان میکند �۰۰ شدهاند یا ۱۴۰۰ بار برای یک شماره خاص شدی تو صاحب هزار آرزو برای با تراکم بالا بودیم و یک آرزو صاحب هزار بار تلاشت بود توباخنده رویایت بود یا رویای تو زندگیت را به هم با شاید زندگی تا به جان تا به حال چیزی برای تعویض نداشت اما از الان شروع کن همانطور که من فکر میکردم با با فرش چیزی نمی توان نوشت اما بیش از یک صفحه حرف برای گفتن داشتم.. -
بچه های گل گلاب ......همه شیمی و ریاضیو زیست امتحان دارن
من انشا لازم دارم
اونم دوتا
فقط یکیشون مقایسه داشته باشع
بچه ها توروخدا خیلی راحته دفتر انشاتونو باز کنید و یه عکس ازش بگیرید
همین
ایشالله جبران کنم -
موضوع فرش
همانطور که آدم داریم تا آدم ،فرش هم داریم تا فرش .
همه آدمها دو پا هستند ولی راه ها متفاوت هستند همه فرش ها از نخ هستند ولی کاربرد ها متفاوت هستند همه انسانها چهره دارند که یکی زیباتر و یکی زشت است و همه فرش ها هم نقش هایی دارند یکی رنگارنگ و دیگری خاکستری است یک آدم می شود پروفسور و دیگری جایگاهی در این جهان نمیابد..
یک فرش میشود قالی مهمان و دیگری پادری یک فرش فرش قرمز می شود که همه آدمها آرزویشان قدم گذاشتن بر روی آن است آن یکی آن فرش پرز دار می شود که که همان آدم ها برای از دست دادنش تلاش می کند میدانی این که چه بشود دست من است اینکه بشود آن فرش قرمز با تار و پود ابریشم می بینم می خواهم بشوم پروفسور یا نان کسی که بدون هیچ جایگاهی در این جهانمشغول ز زندگیست من می خواهم پس از جنس ابریشم داشته باشم یا آن محیط رنگ پریده قهوه ای می خواهم بگویم که شاید هر فرش پهن شده در خانه هر فرد نشان دهنده ی نوع فکر و جایگاهش است ستون خانه اش از طلاست حتماً فرشش هم از نقره است که آرزوی یک شبه پولدار شدن را دارد حتماً بر روی موکت خانه ۶۰ متری اش می خوابد دیدگاه تو آینده را میسازد آینده ات خانه ات را و خانهات فرشت را انتخاب میکند فرش زندگی من میشود من و فرش زندگیتو میشود تو از صرف کردن فرش من یا تو یا آنها نیست هدف ما این است که تار و پود قالی پنج شده به کف خانه تک تارهای تلاش برای رسیدن به این هدف را نمایان میکند �۰۰ شدهاند یا ۱۴۰۰ بار برای یک شماره خاص شدی تو صاحب هزار آرزو برای با تراکم بالا بودیم و یک آرزو صاحب هزار بار تلاشت بود توباخنده رویایت بود یا رویای تو زندگیت را به هم با شاید زندگی تا به جان تا به حال چیزی برای تعویض نداشت اما از الان شروع کن همانطور که من فکر میکردم با با فرش چیزی نمی توان نوشت اما بیش از یک صفحه حرف برای گفتن داشتم.. -
Zaraa انشا تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی از مباحث انشای ذهنی در کتاب نگارش دهم است. در مطلبی که پیش رو دارید، انشاهایی با این روش نوشته شده اند.
ستاره | سرویس سرگرمی - برای نوشتن انشای تضاد مفاهیم، نخست باید به مفاهیم ناساز و متضاد با موضوع انشا بیاندیشیم و روش بارش مفاهیم را برای نوشتن کلمات به کار ببندیم. پس از آن بین هر کدام از مفاهیم شبکهای از روابط ایجاد کنیم تا کلمات با معنای متفاوت به ذهن بیاید. در مرحله آخر با رعایت انسجام انشای خود را مینویسیم. در ادامه برای شما دو انشای ذهنی تضاد مفاهیم نوشتهایم و در ابتدای هرکدام نقشه مفاهیم متضاد و واژگان مرتبط را برای آگاهی شما از نوع نگارش انشا آوردهایم.انشا تضاد مفاهیم گل و خار
نمودار تضاد مفاهیم گل و خار
بیشتر بدانید: نمونه انشاهای مقایسه ای (انشا به روش سنجش و مقایسه)
انواع متفاوتی از مفاهیم متضاد در ذهنم وجود داشت اما به یکی از مهمترینهای آن دقت نکرده بودم تا اینکه روزی به گلستان رفتم و ناسازی گل و خار را در کنار هم دیدم.روزی که به گلستان رفتم. گلی زیبا دیدم که در میان همه گلها دلبری میکند. گل را چیدم و آن را در دست گرفتم. بو کشیدم و از بوی خوش و دلاویز آن مست شدم.
راستی هم چقدر میتوان این گل را دوست داشت، به دست گرفت و مظهر لطافت دانست. شاداب بودن آن به شادابی رخساره معشوقکانی میماند که شاعران برای آنها شعرهای زیبا سرودهاند و بوی آن به بهترین عطرهای دنیا میماند که در گرانترین مغازهها به فروش میروند. زیبارویان آراستگی و جمال را از زیبایی و شکفتگی گل میآموزند.
باز هم در گلستان به گردش ادامه دادم. گلی که قبلاً چیده بودم را در دست داشتم که گلی دیگر توجهام را جلب کرد. دست بردم تا آن را بچینم که ناگهان یک خار درشت در دستم فرورفت و آن را زخمی نمود. از این همه خباثت و خشونت خار عصبانی شدم. این خار که هیچ بو و خاصیتی ندارد و زشت و ناهنجار است و مرا زخمی کرد؛ نباید وجود داشته باشد.
باغبان به سراغم آمد. خندید و گفت:«اگرچه خار به نظر خشن و قوی میآید اما وجودش برای گل لازم است. از آسیب دیدن گل جلوگیری میکند. به حفظ گل و دور کردن خطر از گلی که به جز لطافت چیزی ندارد، کمک میکند. تو فکر کن که نگهبان گل است. هر نوع لطافتی نیاز به مراقبت دارد.»
از گلستان بیرون آمدم در حالی که فهمیده بودم گل و خار هر دو باید در کنار هم باشند تا طبیعت زیبا بتواند با شکوه هرچه تمامتر بدرخشد.
-
Zaraa انشا تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی از مباحث انشای ذهنی در کتاب نگارش دهم است. در مطلبی که پیش رو دارید، انشاهایی با این روش نوشته شده اند.
ستاره | سرویس سرگرمی - برای نوشتن انشای تضاد مفاهیم، نخست باید به مفاهیم ناساز و متضاد با موضوع انشا بیاندیشیم و روش بارش مفاهیم را برای نوشتن کلمات به کار ببندیم. پس از آن بین هر کدام از مفاهیم شبکهای از روابط ایجاد کنیم تا کلمات با معنای متفاوت به ذهن بیاید. در مرحله آخر با رعایت انسجام انشای خود را مینویسیم. در ادامه برای شما دو انشای ذهنی تضاد مفاهیم نوشتهایم و در ابتدای هرکدام نقشه مفاهیم متضاد و واژگان مرتبط را برای آگاهی شما از نوع نگارش انشا آوردهایم.انشا تضاد مفاهیم گل و خار
نمودار تضاد مفاهیم گل و خار
بیشتر بدانید: نمونه انشاهای مقایسه ای (انشا به روش سنجش و مقایسه)
انواع متفاوتی از مفاهیم متضاد در ذهنم وجود داشت اما به یکی از مهمترینهای آن دقت نکرده بودم تا اینکه روزی به گلستان رفتم و ناسازی گل و خار را در کنار هم دیدم.روزی که به گلستان رفتم. گلی زیبا دیدم که در میان همه گلها دلبری میکند. گل را چیدم و آن را در دست گرفتم. بو کشیدم و از بوی خوش و دلاویز آن مست شدم.
راستی هم چقدر میتوان این گل را دوست داشت، به دست گرفت و مظهر لطافت دانست. شاداب بودن آن به شادابی رخساره معشوقکانی میماند که شاعران برای آنها شعرهای زیبا سرودهاند و بوی آن به بهترین عطرهای دنیا میماند که در گرانترین مغازهها به فروش میروند. زیبارویان آراستگی و جمال را از زیبایی و شکفتگی گل میآموزند.
باز هم در گلستان به گردش ادامه دادم. گلی که قبلاً چیده بودم را در دست داشتم که گلی دیگر توجهام را جلب کرد. دست بردم تا آن را بچینم که ناگهان یک خار درشت در دستم فرورفت و آن را زخمی نمود. از این همه خباثت و خشونت خار عصبانی شدم. این خار که هیچ بو و خاصیتی ندارد و زشت و ناهنجار است و مرا زخمی کرد؛ نباید وجود داشته باشد.
باغبان به سراغم آمد. خندید و گفت:«اگرچه خار به نظر خشن و قوی میآید اما وجودش برای گل لازم است. از آسیب دیدن گل جلوگیری میکند. به حفظ گل و دور کردن خطر از گلی که به جز لطافت چیزی ندارد، کمک میکند. تو فکر کن که نگهبان گل است. هر نوع لطافتی نیاز به مراقبت دارد.»
از گلستان بیرون آمدم در حالی که فهمیده بودم گل و خار هر دو باید در کنار هم باشند تا طبیعت زیبا بتواند با شکوه هرچه تمامتر بدرخشد.