هرچي نكته از آرايه تو دلته بريز بيرون😅
-
بسم رب الشهداء و الصديقين
نميدونستم اسم اين تاپيكو چي بذارم شبيه تاپيك عربي شد ديگه
اينجا از آرايه ي اقاي سبطي شروع ميكنم واسه كساني كه وقت نميكنن تدريس ايشونو ببينن يه دور كه همه رو گفتم تموم شد احتمالا با نكاتي كه توي جزوه ي خودم يا تستها هست ادامه ميدم
شما هم اگه نكته اي بلد بودين خوشحال ميشيم نكاتتونو بنويسين
اميدوارم واستون مفيدفايده باشه
@انسانیا
@تجربیا
@ریاضیا
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا -
با ارايه ي واج ارايي شروع ميكنيم
اسم ديگه اش هست نغمه ي حروف
يك واج (صامت يا مصوت) دست كم سه بار در يك محدوده ي كوتاه (درحد يك مصرع) تكرار بشه
اينحا بيشتر بايد گوشمون كار كنه تا چشممون
️اگر واجي بيشتر از ٣بار تكرار بشه كه كاملا مطمئنيم واج ارايي داريم اما اگه فقط سه بار باشه بايد فاصله ي اين سه بار تكرار خيلي زياد نباشه و در حد يك مصراع باشه
بعضي از واج ها بهتر شنيده ميشن مثل س ، خ ، ش ، ز به اينها ميگيم واجهاي سايشي
واج هاي سايشي نسبت به بقيه ي واج ها در اولويت بيشتري هستن
البته در مورد بيشتر از ٣بار تكرار كه خيلي بحثي نيست ولي مثلا سه بار تكرار واج خ در يك مصرع در اوليت بيشتري نسبت به مثلا ٣بار تكرار ن كه سايشي نيست
واج ارايي ادامه داره.. -
️️️در واج ارايي حواسمون به صامت هايي كه ديده نميشن اما شنيده ميشن مثل مصوت -ِ باشه ️️️
مثلا در مثال زير آ ها نوشته ميشن
نماز شام غريبان چو گريه آغازم / به مويه هاي غريبانه قصه پردازم
اما در اين مثال كه تتابع اضافات داريم مصوت ـِ نوشته نميشه
خواب نوشين بامداد رحيل/ باز دارد پياده را زسبيل
در واقع اينطوري بوده : خوابِ نوشينِ بامدادِ رحيل
اينها نياز به دقت بيشتر دارن -
️واج ارايي زماني هنرمندانه تر ميشه كه تكرار اون واج موضوعي رو بيان كنه كه مربوط بشه به موضوع اون بيت
مثلا فروغ فرخزادميگه:
من از گفتن ميمانم اما زبان گنجشكان زبان جمله هاي جاري جشن طبيعت است
تكرار واج ج انگار داره جيك جيك گنجشك رو ميرسونه
يا شاملو مينويسه :
جهان را بنگر سراسر كه به رخت رخوت خواب خود از خويش رفته است
اينجا تكرار واج خ انگاري صداي خروپف رو ميرسونه
ز يزدان دان نه از اركان كه كوته ديدگي باشد / كه خطي كز خرد خيزد تو ان را از بنان بيني
اينجا همه ي واج هاي ( د، ا، ك، خ، ن ) تكرار شدن ولي تكرار خ برجسته تر و هنرمندانه تره و واج ارايي قوي تري به وجود اورده چون ياداور صداي خرت خرت كشيده شدن قلم خوشنويسي هست.
نكته ي فرعي : حواستون باشه بنان مفرده نه جمع به معني انگشت
توي مبحث واژه ها توجه به اسم يا صفت بودن كلمه و مفرد/جمع بودن كلمه خيلي مهمه -
تست واج ارايي:
در همه ي گزينه ها به جز .... نغمه ي حروف با معناي سخن متناسب است
١) بر او راست خم كرد و چپ كرد راست / خروش از خم چرخ چاچي بخاست
اين جا دو واج چ ، خ تكرار شدن كه ياداور صداي چِرِخ چِرِخ كمانن
(كمان رستم از جنس شاخ گوزن بوده و سروصدا و خشونت كشيده شدن چنين كمان سختي اينجا متجليه)
٢) خيزيد و خز اريد كه هنگام خزان است / باد خنك از جانب خوارزم وزان است
تكرار دو واج خ، ز به نوعي خِزخزِ برگهاي پاييزي رو يادمون ميندازه كه البته ما ميگيم خش خش ولي خز خز هم همونه
٣) نه از رومم نه از زنگم / همان بي رنگ بي رنگم / بيا بگشاي در بگشاي / دلتنگم
با اينكه موسيقي قشنگي داره ولي تكرار ن يا خ يا گ صدايي رو تداعي نميكنه كه به تصوير بيت و موضوع اون مربوط باشه
٤) صداي سنگين سكوت در سرسرا پيچيده بود
واج س تكرار شده كه تداعي گر سكوت هست
صداي سكوت سسسسسسس هست كه البته متناقض نما داره -
يه تست ديگه كه سراسري هنر ٩٣ هست
شاعر در كدام بيت از ارايه ي واج ارايي بهره ي بيشتري برده است
1️⃣صبا به لطف بگو ان غزال رعنا را / كه سر به كوه و بيابان تو داده اي ما را
تكرار مصوت آ
2️⃣ ان ابر دُرَر بار ز دريا كه برايد / پركرده ز درّ و درم و دانه دهان را
تكرار صامت د
3️⃣رسم عاشق كشي و شيوه ي شهر اشوبي / جامه اي بود كه بر قامت او دوخته بود
تكرار صامت د
4️⃣شب است و شاهد و شمع و شراب و شيريني / غنيمت است چنين شب كه دوستان بيني
تكرار صامت ش
در نگاه اول ممكنه گزينه ٣ رو ببينيد و بگيد واج ش فرسايشيه و بيشتر به گوش مياد پس جواب همينه اما طراح عمدا در گزينه ٤ هم ش رو تكرار كرده كه بگه موضوع تست فرسايشي بودن واج نيست
بعضي ها هم ميان تعداد واج هايي كه تكرار ميشه رو ميشمرن ميگن فلان گزينه مثلا ١٣ بار تكرار شده از اوني كه مثلا ١٢ بار تكرار شده بيشتره پس جواب اونه كه اينم خنده داره مثل اول دبستان سوال شمارش حروف نداريم!
در نتيجه بايد بريم سراغ بيتي كه واجي كه در اون تكرار ميشه ياداور صدايي باشه كه مربوط به تصوير بيته
در گزينه ٢ تكرار صامت د ياداور صداي برخورد قطره هاي باران و مرواريد با زمينه
پس شاعر فقط با واج ارايي موسيقي نداده به كلامش بلكه تصويرسازي كرده پس از واج ارايي بهره ي بيشتري برده -
ارايه ي بعدي : سجع
٢ واژه كه در حرف اخر يا بيشتر با همديگه يكسانن يا اينكه وزنشون يكيه ، در پايان دو قرينه از كلام بياد .
️دو تا واژه توي ها ، ان جمع ،شناسه، تر و ترين ، ي نكره مشترك باشن نميپذيريم
درختان و مژگان سجع ندارن زيرا ان جمع رو كه برداري "درخت" ميمونه و "مژه"
شنيدي و اموختي زيرا شناسه رو كه برداري "شنيد" ميمونه و "اموخت"
شناختي و برداشتي سجع داريم چون شناسه رو هم كه برداريم شناخت و برداشت ميمونه كه در "ت" مشتركن
درختان و دوستان چون ان رو كه برداريم درخت و دوست ميمونه كه در "ت" مشتركن پس سجع داريم
️اما هميشه ان جمع يا ي نكره يا شناسه رو اگر به نفع سجع باشه در نظر ميگيريم (هرجا به نفع سجع نباشه درنظر نميگيريم)
مثلا درختان و بوستان درسته كه ان درخت تكواژ تصريفيه اما در بوستان ان واسه خود كلمه اس و اينجا به نفع سجع ان درختان رو هم حساب ميكنيم
هرجا لازم باشه اينهارو به حساب مياريم هرجا لازم باشه نمياريم -
چند مثال از ارايه ي سجع
1️⃣جان ما را صفاي خود ده/ و دل ما را هواي خود ده
"خود ده" رديفه ، ي ميانجيه پس هيچي ، صفا و هوا سجعن
پس فهميديم سجع هم ميتونه رديف داشته باشه
2️⃣هر نفسي كه فرو ميرود ممد حيات است / و چون برمي ايد مفرح ذات
اينجا قافيه از پايان عبارت دوم حذف شده
در واقع بوده : هر نفسي كه فرو مي رود ممد حيات است / و چون برمي آيد مفرح ذات است
️رديف هميشه پس از قافيه مياد واژه هاي تكراري پيش از قافيه رديف نيستن
️در شعر وقتي رديف مياد نميشه حذفش كرد ولي توي نثر اينطوري نيست رديف ميتونه حذف شه مث همين مثال
اينجا حيات و ذات سجع هستن
3️⃣جواني چست و خندان و شيرين زبان در حلقه ي عشرت ما بود كه در دلش هيچ نوع غم نيامدي و لب از خنده فراهم
ممكنه به نظر برسه خندان و زبان سجع دارن ️ ما گفتيم در پايان دو تا قرينه باشن شبيه دو تا مصرع بيت . اينجا دو تا قرينه نداريم پس سجع نيستن
در دلش هيچ نوع غم نيامدي/ و لب از خنده فراهم {نيامدي}
اينجا دو تا قرينه داريم با يك رديف محذوف. غم و فراهم سجع دارن -
آرايه ي بعدي جناس ناقص
اسم انواع جناس رو شماها كه انساني نيستين لازم نيست ياد داشته باشين ولي به قول استاد سبطي شما كه قراره بتونين تشخيصشون بدين خب يه اسمي هم روشون بذارين.
1️⃣جناس حركتي فقط توي يك حركت با هم اختلاف دارن
مَلَك:فرشته ، مَلِك:پادشاه
2️⃣جناس اختلافي فقط در يك حرف با هم اختلاف دارن
آستين - آستان / بيزار - بازار
3️⃣جناس لفظي دو واژه از نظر اوايي يكسان از نظر املايي متفاوت
خواستن - خاستن / قالب - غالب / خويش - خيش
4️⃣جناس قلب نوع حروف يكسان ، تعدادشون هم يكسان ، جاشون متفاوت
قلب - لقب / گنج - جنگ / امهال - اهمال
5️⃣جناس ناقص افزايشي يكي يك حرف از ديگري بيشتر داره
مين - كمين / مين - ميان / خاص - خلاص / نام - نامي
6️⃣جناس مركب با سه واژه سروكار داريم ، يك واژه از تركيب دو يا چند واژه ي ديگر پديد مي آيد
دلبران مهر نمايند و وفا نيز كنند، دل بر آن مهر چه بندي كه جفا نيز كنند : دلبران و دل بر آن
️️حواستون باشه يكي از اين اتفاقا بيفته مثلا يا جاشون عوض شه (قلب) يا يكي كم و زياد شه ديگه هم اين باشه هم اون اسمش جناس نيست ️️ -
چند مثال براي جناس ناقص
️توي پيدا كردن جناس چشم به ما خيلي كمك ميكنه. بايد به نوعي كلمات رو اسكن كنيم و سريع بيت رو بگرديم ببينيم شبيه اون هست يا نه اين روش رو اجرا نكنيم ممكنه توي بيت خيلي سرگردون بشيم.
مثال 1️⃣: دست مرا كه ساقه ي سبز نوازش است / با برگ هاي مرده هم آغوش ميكني جناس ناقص اختلافي
مثال 2️⃣: ز باغ خوب رويان صد نهال آمد به بار(١) اما / به بار(١) اين بار(٢) زرين نخل گهربار(٣) ميگردد
معني (١) : ميوه ، محصول
معني (٢) : دفعه
معني (٣) : مثل گوهر مي بارد
باغ و بار جناس ناقص اختلافي
مثال 3️⃣ : مرا از ديدنت گر دين و دنيا شد چه غم باشد
ديدن و دين جناس ناقص افزايشي
مثال 4️⃣ : سخن گفت مرد گشاده زبان / جهان دار شد زان سخن بدگمان جناس ناقص افزايشي
️توضيح در مورد مثال ٥ و ٦ : اگر جناس بين سه كلمه يا بيشتر بود حتما بيارش خارج بيت و رابطه هركدومو جداگانه بررسي كن توي خود بيت ممكنه تفاوتشون به چشم نياد
مثال 5️⃣ : برّ و بحر از آتش و آبش بيابد بهره اي / بر بگردد همچو بحر و بحر گردد همچو بر
بر - بحر - بهره
بر و بحر : جناس ناقص افزايشي/ بر و بهره : جناس نداره چون دو حرف اضافه شده / بحر و بهره : جناس نداره چون هم املا فرق كرده هم حرف اضافه شده به نظر ميرسيد سه جناس باشه ولي خارج بيت ديديم يه دونه اس
مثال 6️⃣ : بر قدم او قدمي ميكشيد / وز قلم او رقمي ميكشيد
قدم - قلم - رقم
قدم و قلم : جناس ناقص اختلافي/ قدم و رقم : جناس نداره چون هم يه حرف عوض شده هم ترتيب حروف/ قلم و رقم : جناس نداره -
چند نكته در مورد جناس ناقص
نكته 1️⃣ :
دست و دستي ، اگر دستي به معناي يك دست باشه جناس ندارن ولي اگه به معناي دست اموز باشه جناس افزايشي
ايران و ايراني همينطور
مرد و مردي ، مردي به معني يك مرد باشه جناس ندارن به معني مردانگي باشه چرا
نكته 2️⃣ :
به كلمات كوچك توجه كن از چشم دور نمونن
بر و در جناس ناقص اختلافي دارن ولي كوچيكن ممكنه نبينيمشون
نكته 3️⃣ :
اينكه ميگن حروف با همديگه جناس ندارن اصلا پايه ي علمي نداره
فقط حواسمون باشه يه جاهايي امكان داره شباهت دو حرف بيشتر از اختلافشون نباشه اونجا رو جناس نميگيريم
به و كه : در يك حرف مشترك در يك حرف نا مشترك ، ٥٠٪ شبيه هم ان و ٥٠٪ نيستن به اين نميشه گفت جناس
اما اگه باشه بِه (ب ـِ ه) و كِه (ك ـِ ه)
دو واج مشترك يك واج نامشترك ، اينجا شباهت بيشتر از تفوته پس جناس داريم
واژه هاي دو واجي نميتونن جناس اختلافي داشته باشن اما واژه هاي سه واجي و بيشتر ميتونن -
جناس تام
تعريفش كه مشخصه فقط اينجا هم از واژه هاي كوچيك غافل نشين
بر : بيابان / سينه ، پهلو / ميوه / فعل امر از بردن / حرف اضافه
در : در و دروازه / فعل امر از مصدر دريدن / حرف اضافه / دُر هم كه كلا قضيه اش فرق ميكنه جناس ناقص اختلافيه نه تام
مثال 1️⃣ : تا كند هور جهان افروزي / هيچ روزي نبود بي روزي
مثال 2️⃣ : پيران چنگ (١) پشت و جوانان چنگ (١) زلف / در چنگ (٢) جام باده و در گوش بانگ چنگ (١)
معني (١) : ساز چنگ
معني (٢) : دست
هزار بار ديگه هم واژه ي چنگ ميومد بازم يك اتفاق افتاده و يك جناس بيشتر ندارين
مثال 3️⃣ : از بيم خويش تيره شود بر سپهر تير / گر روز كينه دست بري سوي تيردان
تير اول سياره عطارد، تير دوم پيكان
معادل هاي فارسي اين سياره ها و ستاره ها رو بدونيد حتما:
خورشيد : شمس(عربي) ، هور ، شيد ، خور ، آفتاب(قديما معني نور خورشيد نميداده به جاي خود خورشيد به كار ميرفته)
عطارد : تير ، نماد نويسندگي
مريخ : بهرام ، نماد جنگجويي
زهره : ناهيد ، نماد عشق و دوستي و هنر و محبت ، معادل ونوس در ادبيات غرب
زحل : كيوان ، نماد بدبختي
مشتري : هرمز ، نماد سعادتمندي و خوشبختي -
@خانوم-وكيل مرسی که اینقدر وقت گذاشتی یعنی وقتی اینجور سوالا میدن باید دنبال گزینه ای باشیم که تصویر سازی هم شده باشه
-
Mahbobeh Zare خواهش ميكنم ️
اين كه ميگه از ارايه بهره بيشتري برده دو تا منظور ميتونه داشته باشه
يا از واج هاي سايشي مثل ش مثل خ كه بيشتر شنيده ميشن استفاده كرده باشه
يا تصويري هماهنگ با مضمون بيت داشته باسه مثل تكرار خ و ز توي بيتي كه در مورد پاييز بود
دومي به مراتب مهم تر از اوليه اس
ممكنه يه جايي منظور طراح فقط همون اوليه باشه ولي چنين جايي يا واج سايشي نميدن يا مثل اون تست دو تا گزينه واج سايشي دارن كه بفهميم موضوع اصن سايشي بودن يا نبودن نيست چون در اين صورت بايد دو تا جواب ميداشت -
@خانوم-وكيل میگم وکیل جان میشه درمورد دوتا کلمه گذاشتن و گزاشتن ی توضیح بدی شاید خنده دار باشه ولی نمیدونم چرا فرقشو متوجه نمیشم اصلا مغزم خیلی در مقابل فهمیدن فرق این دو کلمه مقاومت میکنه
-
Mahbobeh Zare
گذاشتن در معنای حقیقی کلمه به معنای « قرار دادن» به طور عینی ومشهود است.مثلاً: «لیوان را روی میز می گذارم.» یا«کتاب را در قفسه گذاشت.»امّا گذاشتن در معنای مجازی « قرار داد کردن ،وضع کردن ،تأ سیس کردن» می باشد.مثلاً،کسی که قانون راوضع وبنا می کند «قانونگذار» است.وقانونگذاری به معنی «وضع قوانین» ونیزبدعتگذار کسی است که بدعت را وضع وتأسیس می کند . بنیانگذار ،کسی است که بنای کاری یا مؤسسه ای رامی گذارد .
گزاردن در معنای اوّل،به معنی «به جا آوردن» ،«ادا کردن»،«اجراکردن»،«انجام دادن» می باشد.مثلاً،«نمازگزاردن» یعنی ادا کردن نماز یا« کارگزار» به معنی انجام دهنده واجرا کننده ی کار
گزاردن در معنای دوم ،«برگرداندن از زبانی به زبان دیگر» که مرادف است با « ترجمه کردن» همچنین به معنی « تعبیر کردن» ،« شرح دادن»می باشد.مثلاً : « خوابگزار»تعبیر کننده ی خواب یا معبّر می باشد
بنابر این گذاشتن با«ذ» وگزاردن با«ز»است.خلط این دو فعل ،اخیراً از آنجا ناشی شده است که صیغه ی امری هر دوازلحاظ آوایی یکسان است.یعنی امر گذاشتن می شود«گذار» وامرگزاردن نیز می شود«گزار» ، ولی معنای آنها یکسان نیست.
به کلمات زیر با توجّه به معنای آن دقّت کنید:
قانونگذار، بدعتگذار، بنیانگذار، سرمایه گذار، فروگذار،پایه گذار،
نماز گزار، سپاسگزار، شکر گزار، وامگزار، کار گزار، حج گزار، خراجگزار، خبر گزار، پاسخ گزار، خوابگزار، پیغام گزار، خدمتگزار، حق گزار....
تمایز معنایی میان این دو کاربرد چنان ظریف است که در همه حال امکان اشتباه هست.
برای مثال : به عقیده ی شادروان دکتر معین که در ذیل «کار گذار» و«کار گزار» متذکر شده است.میان این دو ترکیب تفاوت معنایی است : « کار گذار» کسی است که کارها را راه می اندازدودشواری هارااز پیش پا برمی داردوراه راهموار می کند.(کاربر) ؛اما« کارگزار» کسی است که کاری را اجرا می کندوبه اصطلاح امروزه « انجام » می دهد.
یا مثلاًدر مورد«حکم گذار» یعنی واضع حکم وحکمران، امّا« حکم گزار»به معنای اجرا کننده ی حکم»است .در مورد«سنّت گذار» اگرمنظوراز این ترکیب «آورنده ی سنّت ووضع کننده ی سنت » باشد باید با« ذ» نوشته شود ؛ولی اگر مراد«به جا آورنده ی سنّت »با شد مثل ( به جا آوردن نماز مستحبی نافله)بایدبا«ز» نوشته شود.
اگه متوجه نشدين جاييشو بگين من توضيح بدم
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
@گـمنام ممنونم دوست عزیز خیـــــــــلی و پرمحتوا بود