📚واژه هایی که می توانند آرایه ی ایهام وایهام تناسب داشته باشند:👇👇
🔶كام
آرزو-دهان
🔶باب
رايج -در
🔶آيت
آيه -نشانه
🔶شام
شب -كشور شام(سوریه)
🔶عزيز
دوست داشتنی-مقام مملكتی در مصر
🔶رخ
صورت و روی - مهره " قلعه " در شطرنج
🔶راح
شادمانی - شراب
🔶روان
جاری - روح ، جان
🔶رود
رودخانه - از ابزار موسیقی
🔶روی
متضاد زیر - چهره - نوعی فلز
🔶زال
پیر زن - شخص سرخ روی سپید موی - نام پدر رستم
🔶سو
سمت و جهت - نور ، روشنایی
🔶سرگرم
مشغول بودن - از مستی گرم و پرنشاط بودن
🔶شانه
کتف - ابزار آراستن مو
🔶شکر
ماده شیرین خوراکی - معشوقه خسرو پرویز و هووی شیرین خانم
🔶شمس
خورشید - شمس تبریزی
🔶شور
هیجان ، هیاهو - نوعی مزه
🔶شهریار
پادشاه - تخلص محمد حسین بهجت
🔶شیرین
معشوقهی فرهاد - نوعی مزه
🔶عهد
روزگار ، دوران - پیمان
🔶عود
نوعی ابزار موسیقی - چوب سوختنی خوشبو
🔶عین
چشمه - چشم - ادات تشبیه به معنی " کاملا شبیه به "
🔶قابل
قبول کننده ، پذیرنده - لایق ، سزاوار
🔶قربان
فداشدن - تیردان
🔶قلب
تقلبی - میانه ی لشکر - عضو مرکزی دستگاه گردش خون
🔶قلم
شکسته (قلم شده ) - ابزار نوشتن
🔶کنار
آغوش - ساحل - جّنب چیزی
🔶گلستان
اثری از سعدی شیرازی - گلزار
🔶گور
قبر - گور خر
🔶لاله
نام گل - نام نوعی چراغ
🔶لب
عضوی در صورت - لبه ، کناره
🔶مالک دینار
نام شخصیتی تاریخی - صاحب ثروت
🔶ماه
قمر - ماه سی روزه
🔶مجنون
لقب "قیس بنی عامر" که دل داده لیلی بود - دیوانه
🔶مخفی
پنهان - تخلص شعری "زیب النسا"
🔶چين
كشور چين كه مظهر زيبايي بوده -پيچ و تاب
🔶ورق
كاغذ- برگ گل
🔶مدام
شراب- هميشگی
🔶قانون
قاعده و مقررات- اسم نوعي ساز است.
🔶شفا
صحت- نام كتابی از ابوعلی سينا
🔶كيمياي سعادت
راز خوشبختی- نام كتابی از امام محمد غزالی
🔶مهر
محبت -خورشيد
🔶مدام
همواره ، همیشه - شراب
🔶مردم
مردمک چشم - انسان ها
🔶مردم دار
اهل معاشرت - داری معاشرت
🔶دیده
چشم- دیده شده
🔶مشتری
خواهان و خریدار - نام سیاره ای در منظومه شمسی
🔶منصور
پیروز - حسین بن منصور حلّاج
🔶مهر و وفا
محبت و وفاداری - نام شخصیت های اصلی افسانه ای عاشقانه
🔶نای
نی - نام قلعه و زندانی که مسعود سعد در آن زندانی بود.
🔶روی
چهره-نوعی فلز
🔶دو رنگی
دو روی- دو رنگ بودن
🔶تاب
پيچ و تاب-گرما- تب و تاب- عصبانيت
🔶آب
همان آب- آبرو
🔶نطع
سفره - صفحه شطرنج
🔶صبر
بردباری و صبوری - دارویی تلخ
🔶عین
مثل و شبیه - چشمه
🔶روزی
رزق-يك روز
🔶لاله
گل- حباب دور چراغ
🔶سياه دل
بي رحم- ميانه اش سياه است.
🔶نگاه
ديدن-حفظ كردن
🔶آهو
غزال- ايراد، عیب
🔶دارا
شاه ايراني، داريوش سوم- دارنده
🔶پريشانی
به هم ريختگی- عاشقی
🔶پرده
ستر و حجاب- اصطلاحی در موسيقی
🔶راه
مسير-نغمه
🔶حجاز و عراق
اسم مكان- اصطلاحی در موسيقی
🔶عشاق
عاشقان-اصطلاحی در موسيقی
🔶نوا
ساز و چاره- دستگاهی در موسيقی
🔶شور
هيجان- نمكدار- دستگاه در موسيقی
🔶شكسته
خرد شده- گوشه ای در موسيقی
🔶چنگ
دست- نوعی ساز
🔶نواختن
نوازش كردن-ساز زدن
🔶زد
ضربه زد- ساز زد
🔶دستان
دستها-حيله و مكر- لقب زال پدر رستم
🔶زبان
لسان-فتيله ی شمع
🔶لب
عضو بدن-كنار
🔶ديدار
ديدن-چهره
🔶نگران
نگرنده ، نگاه کننده - دل واپس، مضطرب
🔶دور
روزگار - به دور گرداندن شراب توسط ساقی
🔶بر آید
طلوع کند- ممکن بشود
🔶دم
نَفَس - دم عربی به معنای خون
🔶نهاد
سرشت - فعل ماضی به معنی قرار داد
@دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا @ریاضیا @تجربیا
دوستان خسته نباشید
دوست دارم نظرتون رو راجع به تحلیل امروز بشنوم و اگر انتقاد و پیشنهادی هست بگید که برای تحلیل فردا برطرف کنم
ممکنه یه سری سوالات جا بمونه و من نبینم یا یادم بره بهتون جواب بدم
در آخر هر تحلیل این تاپیک رو میزنیم برای حل این مشکل
سوالاتی که براتون پیش اومده یا اگه چیزی رو متوجه نشدید یا توضیح بیشتر میخواید اینجا بپرسید تا باهم حل کنیمش
با عرض سلام و احترام خدمت دوستان عزیز آلایی، با تحلیل درس ادبیات در کنکور های سال 98 در خدمت شما هستیم. ☺
همونطور که میدونید ادبیات در کنکور شما بین دروس عمومی دیگه بیشترین ضریب رو داره و همینطور بیشترین ترس! 😱 😖
از پنجشنبه، هر دو روز ساعت 11 میخوایم با هم دیگه تحلیل یه کنکور رو انجام بدیم که ببینید مثل آب خوردن میشه از پس این درس بر بیایم و تو کنکور نتیجه خوبی بگیریم!😎
این تحلیلا در دو قسمت انجام میشه
روند کار به این صورته که:
1- سوالات به صورت جداگانه در هر تاپیک برای شما ارسال میشه
2- شما عزیزان شروع به بحث و گفت و گو درمورد سوال میکنید
3- در انتها ما پاسخ رو ارسال میکنیم و یه نتیجه گیری کلی میکنیم و میریم سراغ سوال بعدی
امیدواریم این فعالیت ها ثمربخش باشه و تاثیر مثبت و بزرگی روی نتیجه ی شما داشته باشه!🌹
یادتون نره به بقیه دوستاتون هم اطلاع بدید!😃
@دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا @ریاضیا @تجربیا
دوستان خسته نباشید
دوست دارم نظرتون رو راجع به تحلیل امروز بشنوم و اگر انتقاد و پیشنهادی هست بگید که برای تحلیل فردا برطرف کنم
ممکنه یه سری سوالات جا بمونه و من نبینم یا یادم بره بهتون جواب بدم
در آخر هر تحلیل این تاپیک رو میزنیم برای حل این مشکل
سوالاتی که براتون پیش اومده یا اگه چیزی رو متوجه نشدید یا توضیح بیشتر میخواید اینجا بپرسید تا باهم حل کنیمش
راستی دستور های امروز جز سخت ترین دستورای سال گذشته بود که شما عالی جواب دادیدش
ايهام و ايهامتناسب؛ دو آرايهي مشابه اما متفاوت
ايهام، آوردن واژهاي است با حداقل دو معني (يكي نزديك به ذهن و ديگري دور از ذهن)
مقصود شاعر، معمولاً معني دور است و گاهي هر دو معني افاده ميشود.
در ايهام، واژهي داراي اين آرايه، ذهن مخاطب را بر سر دو راهي قرار ميدهد كه كدام معني را انتخاب كند و در وهلهي اول، اين انتخاب، اندكي دشوار به نظر ميرسد و همين دشواري در انتخاب معناي درستتر، بيشترين لذت را براي مخاطب به ارمغان ميآورد.
درك كامل آرايهي ايهام و تشخيص مصاديق آن در ابيات و اشعار، نيازمند آگاهي از معاني مختلف واژهها است.
مثال: كيست حافظ تا ننوشد باده بي آواز رود / عاشق مسكين چرا چندين تحمّل بايدش؟
در اين بيت، «رود» دو معنا دارد: 1) نهر و رودخانه (آب جاري) / 2) نوعي ساز موسيقيايي
در وهلهي اول، ذهن در انتخاب معناي اصلي مورد نظر شاعر ترديد ميكند، اما با قدري جستوجو و تأمل بيشتر و با قراين موجود در جمله (عاشق، باده) درمييابيم كه مقصود اصلي شاعر، «ساز» است نه نهر!
البته فراموش نكنيم كه در ايهام، هر دو معني پذيرفتني است و جمله با جايگزيني هر دو معنا، كامل و درست است و مفهوم خاصي را ميرساند؛
در حقيقت تفاوت ايهام با ايهام تناسب در همين نكتهي ظريف (قابل پذيرش بودن هر دو معناي دور و نزديك در ايهام و قابل پذيرش بودن تنها يك معنا در ايهام تناسب) است.
ايهام تناسب:
اين آرايه، همانطور که از نام آن پیداست، جمع دو صنعت «ایهام» و «تناسب» (مراعات نظير) است. در ايهام تناسب، مانند ايهام، يك واژه داراي بيش از يك معناست با اين تفاوت كه یکی از اين معانی، در شعر حضور دارد (معنای حاضر) و شعر با آن معنی كامل ميشود و مفهوم خود را ميرساند و معني ديگر كه در شعر حضور ندارد (معنای غایب) تنها با واژه يا واژگان ديگري در همان شعر، داراي تناسب است.
بنابراين، در ايهام تناسب (برخلاف ايهام)، تنها يكي از معاني واژه است كه در شعر جايگزين ميشود و معناي ديگر قابل پذيرش نيست؛ يعني اگر آن را در جمله جايگزين كنيم، شعر معناي درست خود را از دست ميدهد!
مثال: چون شبنم اوفتاده بدم پيش آفتاب / مهرم به جان رسيد و به عيّوق بر شدم
در اين بيت، «مهر» دو معنا دارد: 1) خورشيد 2) عشق و محبت
اگر معناي «خورشيد» را در جمله جايگزين كنيم، بيت معناي درستي نخواهد داشت: خورشيد من به جان رسيد!!! (نادرست است) اما همين واژه با «آفتاب» و «عيّوق» (نام يك ستاره) تناسب دارد و آرايهي مراعات نظير ميسازد.
و اما معناي درست و مورد نظر شاعر، «عشق و محبت» است.
حالا شما تعيين كنيد، واژگان مشخص شده در ابيات زير، «ايهام» دارند يا «ايهام تناسب»؟؟؟
چنان سايه گسترد بر عالمی / که زالی نیندیشد از رستمی
خانه زندان است و تنهايي ضلال / هركه چون سعدي گلستانيش نيست
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست / حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
یکی را حکایت کنند از ملوک / که بیماری رشته کردش چو دوک
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد / شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد
اي دمت عيسي دم از دوري مزن / من غلام آنكه دورانديش نيست
ز زهد خشک ملولم کجاست بادهی ناب / که بوی باده مدامم دماغ تر دارد
تو هم اي باديهپيماي محبت چون من / سر راحت ننهادي به سر باليني
همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش / تو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازم
جان ريخته شد با تو آميخته شد با تو / چون بوي تو دارد جان، جان را هله بنوازم
گر قلب دلم را ننهد دوست عياري / من نقد روان در رهش از ديده فشانم
هنر بیار و زبان آوری مکن سعدی / چه حاجت است که گوید شکر که شیرینم
از اسب پياده شو، بر نطع زمين نه رخ / زير پي پيلش بين، شهمات شده نعمان
در شب هجران مرا پروانهي وصلی فرست / ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو / به هواداری آن عارض و قامت برخاست
در کنج دماغم مطلب جای نصیحت / کاین گوشه پر از زمزمهی چنگ و رباب است
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است / ببین که در طلبت حال مردمان چون است
در سخن پنهان شدم مانند بو در برگ گل / هر که دارد میل دیدن در سخن بیند مرا
دل چه خورده است عجب دوش که من مخمورم / یا نمکدان که دیده است که من در شورم
عاشق مفلس اگر قلب دلش كردي نثار / مكنش عيب كه بر نقد روان قادر نيست
و نمونههايي از ايهام در شعر نو:
عصر جدولهاي خالي / پاركهاي اين حوالي / پرسههاي بيخيالي / نيمكتهاي خماري
خاك خواهد بست روزي / باد خواهد برد باري
به بوي تو، تنها به بوي تو بود / كه هر جا گلي ديدهام چيدهام
ما و دل و طنين تپيدن به بحر خون / اين شعرها به بحر تتن تن نميخورند
@دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا @ریاضیا @تجربیا
با نام و یاد خدا قسمت دوم تحلیل کنکور سراسری 98 در رشته زبان رو آغاز میکنیم
امیدوارم براتون مفید واقع بشه و کنار هم بتونیم نتیجه مطلوبی بگیریم
خواهش من از شما اینه که از پاسخ به سوالی نترسید و در بحث و نتیجه گیری راجع به سوال همگی شرکت کنید و دلیل خودتون برای انتخاب گزینه هم بیان کنید
با آرزوی موفقیت شما دوستان عزیز🌹
@دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا @ریاضیا @تجربیا
رفع اشکال (قسمت دوم)
-
خیلی خیلی عالی بود
-
دریا دریایی در رفع اشکال (قسمت دوم) گفته است:
Arshia Yazdian
خسته نباشید
فقط برای سوال ۲۳ گزینه ی ج مصراع دوم که میگه از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم خوب یه خورده با مفهوم تواضع و فروتنی به نظرم مغایرت داره
آخه به نظرم تواضع بار مثبت داره ولی این مصراع یه جورایی داره بار منفی بهت القا میکنه و ارزش عاشقان رو داره کم میکنهبعد برای"د" از کلمه ی پستی استفاده میکنه میگه پستی در راه عشق دلیل نزدیکی هست اینجا یه جورایی پستی هم داره بار منفی بهت میده
-
دریا دریایی فک کنم اینطوریه ک
اون دختره میگه تعداد افرادی ک عاشقش هستن از تعداد دانه های خاک هم بیشترن
بعد شاعر میاد فروتنی میکنه و میگه ارزشمون از خاک کمتره و....
(شاعر میخواد خودشیرینی کنه دیگه ) -
MAHSAA26 در رفع اشکال (قسمت دوم) گفته است:
دریا دریایی فک کنم اینطوریه ک
اون دختره میگه تعداد افرادی ک عاشقش هستن از تعداد دانه های خاک هم بیشترن
بعد شاعر میاد فروتنی میکنه و میگه ارزشمون از خاک کمتره و....خوب این تکبر و غرور معشوق رو میرسونه
که داره میگه من چقدر عاشق دارم که با فروتنی مغایرت داره -
دریا دریایی فروتنی برا شاعره
-
دریا دریایی ببین کلا به نظرم سوال 23 ی فضای مثبت و منفی داره یهو شک میکنی ...
-
از خاک کمتریم ::: سعدی وجود خود را بی ارزش می انگارد و به بی چیزی عاشق در قبال معشوق اشارتی لطیف دارد
-
-
ftm.dh در رفع اشکال (قسمت دوم) گفته است:
دریا دریایی ببین کلا به نظرم سوال 23 ی فضای مثبت و منفی داره یهو شک میکنی ...
افرین دقیقا منم همین رو میگم کلا به نظرم ضد و نقیض همن مصراع هاش
-
دریا دریایی عاشق شده بنده ی خدا
-
در گزینه ی الف و د سوال 23میگه فروتنی و تواضع مایه ی قرب و منزلت وجود عاشق خواهد بود.
-
@رهـــــــا در رفع اشکال (قسمت دوم) گفته است:
از خاک کمتریم ::: سعدی وجود خود را بی ارزش می انگارد و به بی چیزی عاشق در قبال معشوق اشارتی لطیف دارد
خوب این قسمت قبول
ولی مصراع اولش که میگه گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من الان این "گفتی" کیه ؟
خود شاعر به معشوقش میگه ما از خاک بیشتریم بعد میگه نه کمتریم -
@رهـــــــا در رفع اشکال (قسمت دوم) گفته است:
در گزینه ی الف و د سوال 23میگه فروتنی و تواضع مایه ی قرب و منزلت وجود عاشق خواهد بود.
اینم قبول
ولی چرا میگه پستی آخه
قبول داری پستی بار منفی داره که با تواضع جور در نمیاد؟ -
دریا دریایی شاعر نقل قول میکنه از معشوقش که روزی گفته بود: تعداد عاشقان (من=معشوق) از عدد دانه های خاک بیشتر است قطعا....و حالا سعدی تو شعر جواب میده به گونه ای شاعرانه که انگار منظور معشوق ارزش عاشقان بوده( که گفته از خاک بیشترند) در صورتی که منظور معشوق چیز دیگری بود!(تعداد عاشقان) و سعدی میگه بابا از خاک هم بی قدر تریم!
-
@رهـــــــا در رفع اشکال (قسمت دوم) گفته است:
دریا دریایی شاعر نقل قول میکنه از معشوقش که روزی گفته بود: تعداد عاشقان (من=معشوق) از عدد دانه های خاک بیشتر است قطعا....و حالا سعدی تو شعر جواب میده به گونه ای شاعرانه که انگار منظور معشوق ارزش عاشقان بوده( که گفته از خاک بیشترند) در صورتی که منظور معشوق چیز دیگری بود!(تعداد عاشقان) و سعدی میگه بابا از خاک هم بی قدر تریم!
چه مفهوم پر معنایی
سه بار خوندمش تا درک کنم چی شد
مرسی پس معشوق داره از کثرت عاشق هاش میگه و شاعر داره از کم ارزشی عاشقا مقابل معشوق میگه -
دریا دریایی پستی همواره معنی منفی نداره و باید توجه نمود که در هر حال آخرین مرتبه ی عرفان و سلوک، فقر و فناست یعنی مرتبه ای که وجود غیر از معشوق چنان پست و بی ارزش است که باید از بین برود و نیست شود تا جمله خود او شود مانند عشق پروانه ب شمع که نیست می شود!!!
بار دیگر تاکید کنیم که معنی "پست" در اینجا "ذلت" نیست بی شک و گرنه نمی تونستن پیادگان پیشی بگیرند! از سواره ها
به نازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند: مشاهده می کنید که عشق مراتب را بر هم زده و مقام پادشاهان را با گدای در میکده (به شرط عاشقی) برابر می نماید...
نمونه های دیگری که پستی و افتادگی منزلت را در عشق بالاتر می برد:
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب/ مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم
چون ذره گرچه حقیرم ببین به دولت عشق/ که در هوای رخت چون به مهر پیوستم
من به سرچشمه ی خورشید نه به خود بردم راه/ ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
ذره را پرتو عشق تو کند خورشیدی/ قطره را ذره ی عشق تو کند دریایی -
دریا دریایی نَعَم...
-
@رهـــــــا در رفع اشکال (قسمت دوم) گفته است:
دریا دریایی پستی همواره معنی منفی نداره و باید توجه نمود که در هر حال آخرین مرتبه ی عرفان و سلوک، فقر و فناست یعنی مرتبه ای که وجود غیر از معشوق چنان پست و بی ارزش است که باید از بین برود و نیست شود تا جمله خود او شود مانند عشق پروانه ب شمع که نیست می شود!!!
بار دیگر تاکید کنیم که معنی "پست" در اینجا "ذلت" نیست بی شک و گرنه نمی تونستن پیادگان پیشی بگیرند! از سواره ها
به نازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند: مشاهده می کنید که عشق مراتب را بر هم زده و مقام پادشاهان را با گدای در میکده (به شرط عاشقی) برابر می نماید...
نمونه های دیگری که پستی و افتادگی منزلت را در عشق بالاتر می برد:
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب/ مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم
چون ذره گرچه حقیرم ببین به دولت عشق/ که در هوای رخت چون به مهر پیوستم
من به سرچشمه ی خورشید نه به خود بردم راه/ ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
ذره را پرتو عشق تو کند خورشیدی/ قطره را ذره ی عشق تو کند دریایی
احسنت زیبا بود واقعا
احساس میکنم با یه معلم ادبیات مواجه هستم
دانش بالایی دارید -
Arshia Yazdian ببخشید امروز تحلیل نداریم؟