♡شهدا♡
-
از همه آشنایان و دوستان میخواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر انشاالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم
شهید حسین همدانی -
https://www.aparat.com/v/2CJsA/شهید_رضا_اسماعیلی
شنیدنشم دردناکه...
فقط میتونم بگم لعنت بهتون...
اگه حساسید نبینید و نشنوید -
محبـتڪردݩهـاےحسیـݩفقـطواسہخــدابودش
بارهــابہمـݩپیــاممےدادمےگــفتش «دوسـِتدارمبـراےِخــدا! »
مےگــفتمحـالـابـراےخـداروننویسـےچےمےشہ؟!
مےگـفتݩہمـݩبـایـدبہــتبگــمڪہبـدوݩے بـراےخـدادوسـِتدارم
بــراخــودت نیســتڪہدوسـِتدارم.
راوے:«[دوستشہید]»
شهید حسین معز غلامی -
این پست پاک شده!
-
https://uupload.ir/view/qrov_seyedrezanarimani.ir_-ramazan9617(6).mp3/
نوبت به نوبت میپرن
واسه زینب سر میبرن:) -
حـاجحسـینیڪتا:
"شماهـاڪسۍرودردنــیآسراغدارید
ڪہقبلازاینڪہشمابدنیآبیاید،
خودشوبـراتونڪشتہباشہ؟+ایــنشهـداخیلےشماهارودوسٺدارن:)
بیاییددستـتونروازدســـتشون جدانکنید -
می گفت:
برای شهادت...
به قیافه مثبتت نگاهنمیکنن!
بهاوندل واموندت نگاهمیکنن
شهیدحسین ولایتی -
مراقباونگوشهگوشههای
دلتونکهخالیھباشید..
مواظبباشید..
نکنهبانامحرم پربشه!ـ
#حواسمونباشھ -
با چندتا از خانواده هاے
سپاه توے یہ خونہ ساڪن شده بودیم.
یه روز که حمید از منطقه اومد
بہ شوخی گفتم:
" دلم میخواد یہ بار بیاے و ببینے
اینجا رو زدن ومن هم کشته شدم.
اونوقت برام بخونے
فاطمه جان شهادتت مبارک!"
بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تڪرار ڪردم.
دیدم ازحمید صدایی در نمیاد.
نگاه کردم ، دیدم داره گریه میڪنه، جا خوردم.
گفتم:" تو خیلی بی انصافے هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اونوقت طاقت اشک ریختن من رو ندارے و نمیزارے من گریه کنم، حالا خودتـــ نشستی و جلوے من گریه میکنی؟"
سرش رو بالا آورد و گفت: "فاطمه جان به خداقسم اگه تونباشی من اصلا از جبهه برنمیگردم"
شهیدحمیدباکری
آخرشم میگن مذهبیا دل مرده ان...
-
گفتـم :چـے شـد زود برگشتـی امشـبـــ؟مـعمـولا ٺـا یڪ و دو طـول مۍ کشیـد امـدݩـټــ ایـݩ غـذاها چیـه آوردے؟!
گفتــ :آخـر هیئټــ غـذاے نـذرۍ مـۍ دادݧ بـراے همیـن غـذا را ڪہ گرفتـم زودتـر امـدم خـۅݩـہ ڪہ تـوهـم بی نـصیـب نمـونـی
و اِلا بایـد بازهـم تـا ساعٺ دو نصـف شـب منتظـرم می مـونـدۍگفـتم:ایـݧ ڪارا نکـن مـن راضـی نیستـم بـہ زحمتــ بیـوفتـے
گفـتــ:اتفـاقـا از عـمـد ایـن ڪارو میکنـم ڪہ بقـیه هـم یـادبگیـرݧ
دوسـٺــ نـدارم مــردے بیـرون از خـونـہ چـیزے بخـوره ڪہ خـانــومـش داخـل خـونـه نخـورده بـاشـهدوستــ داشـټــ بقیـه هم ایـن شکلی محبتـشان را بـه همسـرشـان ابـراز کننـد...
هیـئت ڪه میرفــت هرچیـزی می دادنـد نمـی خـورد می آورد خانـه ڪه باهـم بخوریـم
گاهـی اوقـات که غذاے نـذرۍ هیئٺــ زیـاد بـود باصـداے بلنـد مـی گفـتـــ : یڪی بـدیـد ببـرم بـراے خـانــممشهـیدحمیدسیاهڪالےمـرادۍ
بـرشیازڪتاب_یـادتباشد -
~•||سختے ها را
تحمـل ڪنیداین
انقلاب بـا نهایـت
اقتـدار و تواݩ
به انقلاب جهانے
امام زمان (عج)
اتصال پیدا مےڪند|•√
شهیدحاجابراهیـمهمٺ -
این پست پاک شده!
-
ای خدا
ای که دانه را در شکاف خاک می شکوفانی و از تاریکی آزادش می کنی
جانم را از حبس غصه هاو فکروخیال، بِرَهان و به نور خودت قلبم را روشن کن...
-
_صبـور شدی؟
•بزرگـ شدم...
_ من و تو قرار نیستـ زندگےمون عادۍ باشهها..- ...
_ شاید تهران
بعد بیروت
بعد نجف..
یا مرڪز تحقیقاتـ استراتژیڪِ دمشق..
هر جا سربازۍ امامزمان طلبید.. باشه؟
•چشمـ
_تا روزی کہ عاقبتمون ُ ولے امرمون معلومـ ڪنه.. الهے سربلند بشیم فآطِمه...♡
• [بغض]
- ...
-
-
غیرت داشت رو بانوی حرم
گفت نذر سر بیبی سرم...
شهید محسن حججی -
زهرا بنده خدا سلام میشه بی زحمت باازم ااز این عکساا اگه داارین دوران جنگ بفرستین نشون پدرم بدم ممنون
-
moohamad bahrami سلام
چشم پیدا کردم میزارم.
خواهش میکنم -
یه موتور گازی داشت
که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر ...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت️
رسید به چراغ قرمز .
ترمز زد و ایستاد ️
یه نگاه به دور و برش کرد
و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد :
الله اکبر و الله اکــــبر ...️
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .
اشهد ان لا اله الا الله ...
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید
و متلک مینداخت
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد
که این مجید چش شُدِه️
قاطی کرده چرا️
خلاصه چراغ سبز شد
و ماشینا راه افتادن
و رفتن .
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟
چطور شد یهو؟؟!! حالتون خوب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت
و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود..
و آدمای دورش نگاهش میکردن...
من دیدم تو روز روشن ️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه .
به خودم گفتم چکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه .
دیدم این بهترین کاره!!
همین
شهید مجید زین الدین -
moohamad bahrami
دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست
نه بی مزار شدنها نه بی پلاکیها...