سفر در زمان .....
-
سلام به آلایی های عزیز ....
میخوام یه داستانو براتون بزارم ....
یه داستان که شاید داستان مثه خیلی از داستانای دیگمون باشه...
فقط این داستان یه فرقی داره ....از دل میاد ....
واقعیه ....خط به خطشو یکی از ماها چندسال پیش تجربه کرده ....
استرس دقیقه به دقیقه اون رو کشیده ...
حسرت روزای از دست رفتشو تجربه کرده ....
به جایی رسیده با یه دنیا پشیمونی ....
ولی ....
بالاخره آیندشو ساخته ....
یه روزی ....یه جایی ....به خودش اومده و دیده خودشه و خودش .....
بلندشده ....تلاش کرده و.....
میخوایم از امروز بریم تو دل داستان....ماهم میخوایم خط به خطشو تجربه کنیم ...
۲۹/۹/۹۹ -
- اه دوباره یکشنبه شد و کلاس خسته کننده فیزیک با اون دبیر از دماغ فیل افتادش....فکر میکنه دوتا کتاب نوشته خیلی خفنه
مثله هر روز صبح سوار سرویس شدم و اول از همه با خیال راحت گوشیمو چک کردم ...
آخه خونه نمیتونستم راحت باشم
هیچ کس خبر نداشت من گوشی خریدم و گوشی دارم
بعد از چک کردن تلگرام و اینستا و ای ام اسا
پاسخنامه فیزیکو باز کردم شروع کردم به نوشتن جوابا و چکنویس پر کردن.
سعی میکردم طبیعی بنویسم که فکر کنه خودم حل کردم
-سلام صبحتون بخیر.
تکالیفتون چیا بود ؟تست های ستاره دار بخش خازن؟
بزارید روی میز تا من سریع چک کنم و بریم سر درسمون
....
بزارید تا نوبت من برسه گوشیو چک کنم
-شما !!شمایی که پشت ستون نشستی
گوشیتو بذار روی میز خودتم برو بیرون!
+ما آقا ؟؟؟برای چی؟؟؟بخدا یه لحظه رفتم ببینم گوشیمو خاموش کردم یا نه
- گفتم گوشیتو بذار روی میز برو بیرون
صبر کن ببینم اونا چیه زیر میزت !!!پاور بانک و تبلت و دو سه تا گوشی دیگه ؟
تکالیفتو نوشتی اره؟؟؟؟
+بله اقا کامل نوشتم نگاه کنید
-اره جالبه
هیچ سوالی رو اشتباه حل نکردی که هیچ
همه جواباتم با راه حل کتاب یکیه
فکر کنم میتونی جای من درس بدی!
خب حالا که این قدر خوب بلدی حل کنی
برو پای تخته سوالات بچه هارو رفع اشکال کن تا اخراجت نکردم....
- اه دوباره یکشنبه شد و کلاس خسته کننده فیزیک با اون دبیر از دماغ فیل افتادش....فکر میکنه دوتا کتاب نوشته خیلی خفنه
-
- اه دوباره یکشنبه شد و کلاس خسته کننده فیزیک با اون دبیر از دماغ فیل افتادش....فکر میکنه دوتا کتاب نوشته خیلی خفنه
مثله هر روز صبح سوار سرویس شدم و اول از همه با خیال راحت گوشیمو چک کردم ...
آخه خونه نمیتونستم راحت باشم
هیچ کس خبر نداشت من گوشی خریدم و گوشی دارم
بعد از چک کردن تلگرام و اینستا و ای ام اسا
پاسخنامه فیزیکو باز کردم شروع کردم به نوشتن جوابا و چکنویس پر کردن.
سعی میکردم طبیعی بنویسم که فکر کنه خودم حل کردم
-سلام صبحتون بخیر.
تکالیفتون چیا بود ؟تست های ستاره دار بخش خازن؟
بزارید روی میز تا من سریع چک کنم و بریم سر درسمون
....
بزارید تا نوبت من برسه گوشیو چک کنم
-شما !!شمایی که پشت ستون نشستی
گوشیتو بذار روی میز خودتم برو بیرون!
+ما آقا ؟؟؟برای چی؟؟؟بخدا یه لحظه رفتم ببینم گوشیمو خاموش کردم یا نه
- گفتم گوشیتو بذار روی میز برو بیرون
صبر کن ببینم اونا چیه زیر میزت !!!پاور بانک و تبلت و دو سه تا گوشی دیگه ؟
تکالیفتو نوشتی اره؟؟؟؟
+بله اقا کامل نوشتم نگاه کنید
-اره جالبه
هیچ سوالی رو اشتباه حل نکردی که هیچ
همه جواباتم با راه حل کتاب یکیه
فکر کنم میتونی جای من درس بدی!
خب حالا که این قدر خوب بلدی حل کنی
برو پای تخته سوالات بچه هارو رفع اشکال کن تا اخراجت نکردم....
Fatemeh Soheilikia همین؟!
یا ادامشو الان میفرستین؟
- اه دوباره یکشنبه شد و کلاس خسته کننده فیزیک با اون دبیر از دماغ فیل افتادش....فکر میکنه دوتا کتاب نوشته خیلی خفنه
-
Fatemeh Soheilikia همین؟!
یا ادامشو الان میفرستین؟
@shayan-m-d سلام میفرستم
-
- اه دوباره یکشنبه شد و کلاس خسته کننده فیزیک با اون دبیر از دماغ فیل افتادش....فکر میکنه دوتا کتاب نوشته خیلی خفنه
مثله هر روز صبح سوار سرویس شدم و اول از همه با خیال راحت گوشیمو چک کردم ...
آخه خونه نمیتونستم راحت باشم
هیچ کس خبر نداشت من گوشی خریدم و گوشی دارم
بعد از چک کردن تلگرام و اینستا و ای ام اسا
پاسخنامه فیزیکو باز کردم شروع کردم به نوشتن جوابا و چکنویس پر کردن.
سعی میکردم طبیعی بنویسم که فکر کنه خودم حل کردم
-سلام صبحتون بخیر.
تکالیفتون چیا بود ؟تست های ستاره دار بخش خازن؟
بزارید روی میز تا من سریع چک کنم و بریم سر درسمون
....
بزارید تا نوبت من برسه گوشیو چک کنم
-شما !!شمایی که پشت ستون نشستی
گوشیتو بذار روی میز خودتم برو بیرون!
+ما آقا ؟؟؟برای چی؟؟؟بخدا یه لحظه رفتم ببینم گوشیمو خاموش کردم یا نه
- گفتم گوشیتو بذار روی میز برو بیرون
صبر کن ببینم اونا چیه زیر میزت !!!پاور بانک و تبلت و دو سه تا گوشی دیگه ؟
تکالیفتو نوشتی اره؟؟؟؟
+بله اقا کامل نوشتم نگاه کنید
-اره جالبه
هیچ سوالی رو اشتباه حل نکردی که هیچ
همه جواباتم با راه حل کتاب یکیه
فکر کنم میتونی جای من درس بدی!
خب حالا که این قدر خوب بلدی حل کنی
برو پای تخته سوالات بچه هارو رفع اشکال کن تا اخراجت نکردم....
Fatemeh Soheilikia
حالا چکار کنم ؟؟؟من که چیزی بلد نیستم
خداکنه بچه ها مرام بزارن و سوال نپرسن
اه باز این خرخون بازی در آورد و سوال پرسید
بزار زنگ بخوره حالتو میگیرم-بلد نیستی حل کنی نه؟
شما از کلاس من اخراجی
دیگه سر کلاس من نیا
آقای صالحی (ناظم) یه لحظه تشریف میارید
این اقا نه تکالیفشو نوشته ...نه گوش میده
من دیگه راه نمیدمش به اولیاش بگید بیاد مدرسه
آقای صالحی این بارو ببخشید
قول میدم تکرار نشه
من دیشب نرسیدم تکالیفمو بنویسم و حالم خوب نبود
این بارو بیخیال بشید قول میدم جبران کنم
+باشه ولی منم بیخیال بشم دبیرت نمیشه
برو باهاش صحبت کن اگر راضی شد منم نادیده میگیرم
امروز بخیر گذشت
باید حواسمو بیشتر جمع کنم
چک نویسارو بهتر بنویسم تا نفهمه
اره باید حواسمو بیشتر جمع کنم
-سلام مامان چطوری ؟
+تو خوب باش منم خوبم
امروز چطور بود همه چی؟؟؟ خوب بود؟؟؟
-اره همه چیز عالی بود
فیزیک برد پای تخته و سوالاش رو جواب دادم
زنگ
نهارم با بچه ها تست قرابت زدیم
من برم یکم غذا بخورم و بخوابم تا بعد درس بخونم
گوشیمو زدم به پاور بانک و گذاشتمش لای لباسام و خوابیدم
خواستم وقتی که بیدار شدم گوشیم شارژ داشته باشهتاریخ :روزی از ماه آذر ۱۳۹۴
نگرانی در رابطه با کنکور : ۰
آمادگی برای کنکور :منفی
"پارت اول " - اه دوباره یکشنبه شد و کلاس خسته کننده فیزیک با اون دبیر از دماغ فیل افتادش....فکر میکنه دوتا کتاب نوشته خیلی خفنه
-
@دانش آموزان آلا
@تجربیاFatemeh Soheilikia فقط خیلییی زود منتشر کنین دیگر پارت هارو
خیلی عالیه فقط تنها نقطه ی ضعفتون دیر بودنش
البته خودتون میدونین ولی نوشته هاتون عالیه و من بی صبرانه منتظرم تا عبرت بگیرم
-
Fatemeh Soheilikia فقط خیلییی زود منتشر کنین دیگر پارت هارو
خیلی عالیه فقط تنها نقطه ی ضعفتون دیر بودنش
البته خودتون میدونین ولی نوشته هاتون عالیه و من بی صبرانه منتظرم تا عبرت بگیرم
@shayan-m-d سلام . ممنونم این داستان به قلم شخص اول داستانه . امیدوارم همیشه موفق باشید.
-
سلام به آلایی های عزیز ....
میخوام یه داستانو براتون بزارم ....
یه داستان که شاید داستان مثه خیلی از داستانای دیگمون باشه...
فقط این داستان یه فرقی داره ....از دل میاد ....
واقعیه ....خط به خطشو یکی از ماها چندسال پیش تجربه کرده ....
استرس دقیقه به دقیقه اون رو کشیده ...
حسرت روزای از دست رفتشو تجربه کرده ....
به جایی رسیده با یه دنیا پشیمونی ....
ولی ....
بالاخره آیندشو ساخته ....
یه روزی ....یه جایی ....به خودش اومده و دیده خودشه و خودش .....
بلندشده ....تلاش کرده و.....
میخوایم از امروز بریم تو دل داستان....ماهم میخوایم خط به خطشو تجربه کنیم ...
۲۹/۹/۹۹Fatemeh Soheilikia سلام حنما در اسرع وقت میذارم . پارت هارو یه شب درمیون میذارم
-
پارت دوم :
یدونی من همیشه راهی پیدا میکردم ا از گوشیم استفاده کنم .
اخه من عجیب معتاد گوشیم و آدمای داخلش بودم
یکی از کارایی که میکردم ین بود که کتابو می کردم و
و جلو کتاب گوشیمو میذاشتم ..
وقتی که کسی میومد سریع کتابو مینداختم روش
احتمال لو رفتنم کم بود
گوشامم خیلی تیز شده بود..
حتی سرامیک دم در اتاقم شل کرده بودم تا صدا بده
یه شب عجیب پاییزی بود من رو تختم داشت با گوشیم کار میکردم ه نفهمیدم چی شد و من خوابم بردلعنتی!!!!
دیشب رو کتاب خوابم برده
چرا بیدارم نکردن که درست بخوابم
حتما گوشیمو دیدن !!!
نه.....!!!
گوشی زیر کتابه !!!
پس نفهمیدن
+سلام مامان صبح بخیر
-سلام
+چرا بیدارم نکردین به سرویسم نمیرسم اگه صبحونه بخورم
-یادم رفت
یعنی چی !!!!!مگه میشه یادت رفته باشه!!!
چرا اینقدر سردوخشک !!چرا حوصلمو نداره
بذار ببینم بابا چطور رفتار میکنه
+سلام بابا صبح بخیر
-سلام!
عه!چرا همه این طورین !! مهم نیست شاید حوصله ندارن ...
با همین حرفا بود ه راه افتادم و سوار سرویس شدمبذار ببینم دیشب تا امروز چه خبر بوده
کی کجا رفته ....
بعلهههه
هرچی بوده دیشب دیدم
خبری نیست
پاور بانکمم شارژ نداره
میرم مدرسه گوشی و پاور و باهم میزنم به شارژ
لعنت بهش زنگ اول چقدر قراره سخت بگذره بدون گوشیبه به سلام به همگی
چطورید صبح بخیر
بذارید گوشیمو بزنم به شارژ
بریم از مدرسه بیرون یه بربری خامه بخریم صبحونه بزنیم
عه!! چرا گوشیم شارژ نمیشه نکنه سیم شارژم خراب شده
+سعید سیم شارژ داری قرض بدی تا عصر بخرم؟
-اره داداش برو از کیفم بردار
عجب !بازم شارژ نمیشه که
لعنتی!!!سوکتشو ترکوندن!!
جای پیچ گوشتیه
پس دیشب گوشیمو دیدن!!
حالا چطور انکارش کنم این لعنتی رو
باز جو خونه قراره خراب بشه
اینارو ولش کن بدون گوشی چکار کنم....
+مهدی داری ۵۰۰قرض بدی؟
یه گوشی جدید بخرم بهت برمیگردونم
-اره داداش بیا این کارتو ببر بخر فردا بیارش
من پول تو جیبی و پول نهارمو خرج نمیکردم و
میذاشتم کنار برای خرج شارژ و گوشی و این چیزا
عصرش تو مسیر برگشت گوشی جدید خریدم
خونه هنوز همه چیز عین صبح بود
کسی بام حرف نمیزد
و من بدنم یخ به خاطر اینکه میدونستم لو رفتم
ولی به روم هم نمیاوردنولی تا میرفتم تو گوشی همه چیز یادم میرفت
با خانواده قهر بودم
حس میکردم همه چیز بر علیه منه
پس زیادی باهاشون صحبت نمیکردم
تا این که........
پایان پارت ۲
@تجربیا -
پارت دوم :
یدونی من همیشه راهی پیدا میکردم ا از گوشیم استفاده کنم .
اخه من عجیب معتاد گوشیم و آدمای داخلش بودم
یکی از کارایی که میکردم ین بود که کتابو می کردم و
و جلو کتاب گوشیمو میذاشتم ..
وقتی که کسی میومد سریع کتابو مینداختم روش
احتمال لو رفتنم کم بود
گوشامم خیلی تیز شده بود..
حتی سرامیک دم در اتاقم شل کرده بودم تا صدا بده
یه شب عجیب پاییزی بود من رو تختم داشت با گوشیم کار میکردم ه نفهمیدم چی شد و من خوابم بردلعنتی!!!!
دیشب رو کتاب خوابم برده
چرا بیدارم نکردن که درست بخوابم
حتما گوشیمو دیدن !!!
نه.....!!!
گوشی زیر کتابه !!!
پس نفهمیدن
+سلام مامان صبح بخیر
-سلام
+چرا بیدارم نکردین به سرویسم نمیرسم اگه صبحونه بخورم
-یادم رفت
یعنی چی !!!!!مگه میشه یادت رفته باشه!!!
چرا اینقدر سردوخشک !!چرا حوصلمو نداره
بذار ببینم بابا چطور رفتار میکنه
+سلام بابا صبح بخیر
-سلام!
عه!چرا همه این طورین !! مهم نیست شاید حوصله ندارن ...
با همین حرفا بود ه راه افتادم و سوار سرویس شدمبذار ببینم دیشب تا امروز چه خبر بوده
کی کجا رفته ....
بعلهههه
هرچی بوده دیشب دیدم
خبری نیست
پاور بانکمم شارژ نداره
میرم مدرسه گوشی و پاور و باهم میزنم به شارژ
لعنت بهش زنگ اول چقدر قراره سخت بگذره بدون گوشیبه به سلام به همگی
چطورید صبح بخیر
بذارید گوشیمو بزنم به شارژ
بریم از مدرسه بیرون یه بربری خامه بخریم صبحونه بزنیم
عه!! چرا گوشیم شارژ نمیشه نکنه سیم شارژم خراب شده
+سعید سیم شارژ داری قرض بدی تا عصر بخرم؟
-اره داداش برو از کیفم بردار
عجب !بازم شارژ نمیشه که
لعنتی!!!سوکتشو ترکوندن!!
جای پیچ گوشتیه
پس دیشب گوشیمو دیدن!!
حالا چطور انکارش کنم این لعنتی رو
باز جو خونه قراره خراب بشه
اینارو ولش کن بدون گوشی چکار کنم....
+مهدی داری ۵۰۰قرض بدی؟
یه گوشی جدید بخرم بهت برمیگردونم
-اره داداش بیا این کارتو ببر بخر فردا بیارش
من پول تو جیبی و پول نهارمو خرج نمیکردم و
میذاشتم کنار برای خرج شارژ و گوشی و این چیزا
عصرش تو مسیر برگشت گوشی جدید خریدم
خونه هنوز همه چیز عین صبح بود
کسی بام حرف نمیزد
و من بدنم یخ به خاطر اینکه میدونستم لو رفتم
ولی به روم هم نمیاوردنولی تا میرفتم تو گوشی همه چیز یادم میرفت
با خانواده قهر بودم
حس میکردم همه چیز بر علیه منه
پس زیادی باهاشون صحبت نمیکردم
تا این که........
پایان پارت ۲
@تجربیاFatemeh Soheilikia همین؟!
اینجوری که تا دو سال هم تموم نمیشه که...
-
Fatemeh Soheilikia همین؟!
اینجوری که تا دو سال هم تموم نمیشه که...
@shayan-m-d اگر بخواین پارت بعدی رو هم میذارم ولی وقت زیادی صرف گوشی میشه
-
این پست پاک شده!
-
اینم از کارنامه سال اخر شخصیت اول داستانمون .....
از این نمره تا....... -
اینم از کارنامه سال اخر شخصیت اول داستانمون .....
از این نمره تا.......Fatemeh Soheilikia Woooow علامه حلی
-
Fatemeh Soheilikia Woooow علامه حلی
-
پارت سوم:
+چند روزی میشه که تا دم در خونه گوشیم آنتن داره
ولی وارد خونه که میشم همه چی تغییر میکنه
آنتن گوشیم میپره
اس ام اس میشه داد ولی نت ندارم
اعصابم داره خورد میشه عماد
توو خونه واقعا سخت میگذره
فکر کنم آنتن دهی منطقمون مشکل داره
به نظرت تقویت کننده انتن بخرم؟
-بعیده بخاطر انتن باشه
رفتی خونه اینایی که میگمو چک کن و نتیجشو فردا بهم بگو+این زنگ شیمی قراره امتحان بگیره
من پیش سبحان میشینم اون خونده
تو برو یه جای دیگه بشین
-دهنت سرویس که موقع امتحان سبحان عزیز میشه همه سرش دعوا میکنن-سرلک
+بله آقا
-شما از کلاس من اخراجی !
+چرا مگه چکار کردم ؟
-وقتی تقلب میکنی حداقل دقت کن که سوالا یکی هست یا نه
الانم برو پیش مشاور پایه بگو زنگ بزنن اولیاتاینو چکارش کنم دیگه
اوضاع خونه همین طوری بد هست الان دیگه نور علی نور شد+سلام
منو دبیر شیمیمون اخراج کرد
گفتن بیام پیش شما- اره راجع بهت صحبت کرده بام بهم گفته چیشده
سرلک چرا درس نمیخونی ؟؟؟مشکلی چیه ؟؟؟
تو که میدونی امسال سال مهمیه برات
تو که میدونی اگر از الان بخونی خیلی چیزارو تغییر میدی
تو که میدونی اگر از همین الان شروع کنی میتونی برسونی خودتو
پس چرا ؟؟؟
چرا نمیخونی؟
الانم که دبیرت گفته زنگ بزنیم خونتون نمیشه هم رو حرفش بزنم
باید زنگ بزنم
+آقا شما یه لحظه صبر کنید !
من این چند روز واقعا حال و روحیم خوب نبوده
سر چیزای ساده خیلی تو خونه دعوا کردم
شما یه فرصت دیگه بدید
من خودمو ثابت میکنم
همه چیزو عوض میکنم
فقط یا بار دیگه
-چی بگم واقعا !اگر مشکلت قابل حله بگو تا من با خانوادت صحبت کنم
+نه نه! نمیخوام حساسیت بیشتر بشه
خودم درستش میکنم
آقا....یه سوال بپرسم؟
من که تا الان چیزی نخوندم پشیمونم هستم ..
اگه از الان بخونم میشه قبول بشم ؟
-اگه یکی دو ماه دیگه بود میگفتم نه علیرضا
ولی الان میشه
الان مطمئن باش میتونی
فردا بیا پیشم برات برنامتو آماده کنم و شروع کن
لعنت بهش باز همه چی پرید
مگه میشه تا من میرسم تو خونه نت و همه چی قطع میشه
عجیبه چرا وقتی مامانم با تلفن کار دارا اینترنت وصل میشه و تلفن خونه کار میکنه
مگه میشه اخه همچین چیزی
(ساعت ۰۰:۱۰ نیمه شب بود درست یادمه نزدیکای امتحانات دی ماه)
باید یه چیزی باشه که این طوری آنتن موبایل میپره
رفتم داخل آشپزخونه
همه جارو گشتم
تا این که خم شدم و از زیر کابینت نور سبز و قرمز دیدم
دستم خورد به یه وسیله دقیقا به شکل مودم
با کلی آنتن و به شدت داغ
پس این بوده !
در آوردمش و شروع کردم سر و صدا کردن و همه رو بیدار کردم
دستگاه قطع آنتن موبایل بود
نمیدونم چطور و از کجا گرفتنش
ولی چیشده که خانواده من مجبور به همچین کاری شدن
من تا کجا پیش رفتم ؟-اوه اوه دمت گرم بابا علیرضا
عجب چیزی پیدا کردی !
پس بالاخره پر قدرت برگشتی به فضای مجازی
بیا که گروه ها بدون تو صفا نداره
+اره برگشتم دستگاهم از پنجره پرت کردم پایین وسط کوچه
-حیف بود لااقل میاوردی میدادی ما باش بقیه رو اذیت کنیمچکار کنم ؟
اینم از امتحانات ترممه
چرا این قدر همه چی داره پیچیده میشه
این طوری پیش بره من توو پاس کردن همین درسا موندم
چه برسه به کنکور
پویانم که از ایران رفت من بخاطر پویان جامو عوض کردم و اومدم ردیف آخر نشستم
با این که میدونستم کاراشو کرده و داره اواسط دی برای همیشه میره آمریکا تا پزشکی بخونه
ولی اومده بودم پیشش
اخه اون که براش درسا مهم نبود کنارش خوش میگذشت
پویان رفته.....کسری پیش رفیقای دوران المپیادشهاز دی همه چی تغییر کرد
از جو بچه های کلاس گرفته تا خونه
یک شب بابام دستمو گرفت و بردتم پاساژ موبایل
ایران و بهتریت گوشی بازارو گرفت و داد بهم
اوایل بهمن بود
گفت اینم کادوی تولدت
شکه شده بودم !!
اواسط بهمن ۱۳۹۴
نگرانی در رابطه با کنکور :۵۰%
آمادگی برای کنکور: منفی
پایان پارت ۳ - اره راجع بهت صحبت کرده بام بهم گفته چیشده
-
پارت چهارم:
هم خوشحال بودم که دیگه استرس استفاده موبایل ندارم هم ناراحت بودم
نمیدونم چظور وصفش کنم دقیقا مثله این بود که پدر و مادری از ترک اعتیاد بچشون ناامید بشن
و برای اینکه دیگه راه های خطرناکی رو نره برای خرید مواد خودشون مواد رو در اختیارش بذارن
تا حدااقل شاید بتونن با این کار مستقیم روی مصرفش نظارت داشته باشناواسط بهمن جو کلاسمون تغییر کرد
بچه ها داشتن رفع اشکال مباحث ترم اول رو میکردن
چیزایی که من به گوشمم اشنا نبود
استرس اومده بود سراغم ولی خب درمونده بودم
از یه طرف اکیپ دوستی کسرا رو میدیدم که همه درس خونا باهمن
و کنار هم دارن درس میخونن و تصمیم گرفتن تغییر کنن
از یک طرف اکیپ خودمو میدیدم که ته کلاس بی خیال نسبت به همه چیزداشتم با چشمای خودم تغییر کسری رو میدیدم
از وقتی که اون حادثه تو سفر براش پیش اومد و بینیش شکست
و یه ماه درگیر عمل و مراقبتای بعدش بود خیلی عوض شده بود
انگار این کسرا با کسرای 7سال پیش زمین تا اسمون فرق داشت
شروع کرده بود درس میخوند
موهاشو زده بود
زنگای تفریح رفع اشکال میکرد
بعد مدرسمون سریع میرفت خونشون و.....یه روز اعلام کردن کلاس رفع اشکال فیزیک داریم
باید تا ساعت 8بمونیم مدرسه
خب تایم خوبی بود برای من
خانواده فکر میکرد من مدرسم و میتونستم از این تایم استفاده کنم و برم بیرون
بیخیال کلاس شدم و گفتم حضور غیابم که نمیکنه پس میرم
نزدیکای 8 برمیگردم زدم از مدرسه بیرون+سلام کجایی؟
_من نمیتونم دیر برسم خونه اگر زود برگردیم اوکیه بیا
+الان دربست میگیرم میام بعدش توهم با دربست برگرد خونتون سریع هم میرسی
-اوکیه بیا پس فقط من زیاد سرو وضعم اوکی نیستا از مدرسه میام
+بیخیال بابا اوکیه همه جورهه نیم ساعت دیگه اونجام
ساعت نزدیکای 7 بود که وارد مدرسه شدم
خب تقریبا تاریک بود هوا
داشتم میرفتم سمت در
راهرو مدرسه و حیاط پشت سر گذاشته بودم که ناظم کل پایه یهو جلومو گرفت
-کجا بودی ؟مگه تو الان کلاس جبرانی نداری؟
+اقا حالم خوب نبود اومدم پایین حال و هوام عوض بشه
-از کی پایینی که من ندیدم اومدنتو ؟معلمت اقای بدیعیه؟
+بله فیزک داریم باور کنید زیاد نیست پایینم
_بیا ببینم با منببخشید اقای بدیعی ایشون از کی از کلاس شما خارج شدن؟
مگه کلاس جبرانی نبوده و حضور اجباری نبوده ؟
+بله کلاس جبرانی هست ولی ایشون اصلا سر کلاس من نبودن!
_که این طور ! باشه ببخشید وقت کلاستون رو گرفتم لیشون با من میاد دفتر_سرلک تو دردت چیه؟
خانوادت الن فکر میکنن الان سر کلاسی
فکر میکنن الان سرکلاسی
فکر میکنن داری درس یادمیگیری
تو کجا بودی؟ چکار میکنی؟{...}
الان من چکارکنم باتو؟
زنگ بزنم به خونتون بگم این کلاس نبوده
نمیگن شما اونجا چکار میکنی که نفهمیدی سر کلاس نبوده ؟
خوب میگن معاومه که میگن
اگر بیرون از مدرسه یه بلایی سرت میومد چی جواب خانوادتو میدادیم ما ؟
فردا صبح سرکلاس نرو جلسه با مشاورت باید داشته باشیم
+اقا باور کنید....
-بسه حرف نزن خسته نشدی از این همه دروغ و بهونه ؟بسه دیگه برو بیرون-علیرضا کجا بودی چرا سر کلاس نیومدی؟
خیلی خوب بود کلاس امروز الکتریسیته رو از اول درس داد و تست حل کرد
توو 3 ساعت همه چیزشو یاد گرفتم
امشبم تستاشو بزنم تمومه خیلی میترسیدم ازش
+کسری نری به مامانت بگی
دیدی که مامانت به متمتنم میگه و کارم تمومه !
رفته بودم بیرون پیش فلانی
+خب چرا این کارارو میکنی؟
بخدا حیفه این روزا منم مثل تو بودم میدونی که پایم هم ضعیفه علیرضا حیفی تو
(از اینجا به بعد مکالماتمون توو اب میوه فروشی دور میدون صادقیه بعر از پیاده شدن از متروعه مو به موشو یادمه)_علیرضا تو خیلی باهوشی
تو از منم باهوش تری
اینو همه جا گفتم
ولی داری خودتو حیف میکنی
بچسب به درست کنکورم که اخرای تیره
وقت داری بیا باهم رقابتی بخونیم و تمومش کنیم
میشه خوب تمومش کرد میشه خوب رسوند همه چیزو
میرسونی خودتو بهت قول میدم
میرسونی خودتو....+سلام مامان خوبی ؟چه خبر؟
-سلام سلامتی
تو چه خبر کلاس خوب بود ؟
+ازه عالی بود الکتریسیته رو مرور کرد
رفع اشکالم انجام داد ولی نرسید کامل درس بده
بیشتر سوال حل کرد
میشناسی اینارو حال درس دادن ندارن میخوان 4تا سوال حل کنن و سریع برن سراغ زندگیشون
_پس برو بشین امشب هرچی درس داده رو بخون که یادت نره
+اره الان میرم
(باید ارتباطمو با کسرا کمتر کنم با حرفاش دلشوره بدی به دلم انداخت )نزدیکای اسفند 94
استرس کنکور 60%
امادگی برای کنکور منفیپایان پارت 4
-
لازم به ذکر که به عرضتون برسونم کسرای داستانمون که خیلی هم دیر شروع کرد ....خیلی دیر تر از این موقع ها ....
همون سال با تلاشش ...با هدف داشتن ....اون چیزی که دوست داشت قبول شد
پزشکی کرج با رتبه 300
بچه ها میشه ....کافیه بخواین ...تلاش کنید ....
به دستش میارید ....