سلام وقت و عاقبت همگی بخیر🌸 🌸 🌸
همونطور ک میدونید کمتر از 5 روز دیگه به بزرگترین عید ما شیعیان، یعنی عید سعید غدیر خم مونده... که خب مبارک همه شما آلایی های بزرگوار🌼
احساس کردم شاید این تاپیک نیاز باشه...
خب.. حالا تاپیک چیه و چیکار قراره بکنیم؟
از امشب تا ان شاالله روز عید غدیر، هرکس از شما اگر:
-حدیث از مولا
-شعر در مدح ایشون
-روایاتی راجع به اون حضرت
-مطالبی راجع به اتفاقات قبل و پس از غدیر
-برشی از وقایع غدیر تا عاشورا
-دلنوشته
-عکس های علوی
-معرفی کتاب
-حتی مطالبی ک میتونه به خودسازی و بهتر شدن کمک کنه
و هررررررر عکی و مطلب قشنگ دیگری ک داشت، لطف می کنه و اینجا بارگزاری می کنه تا همه مون بتونیم از این مطالب زیبا استفاده کنیم🌱 🌈
پ.ن: امیدوارم بتونیم در کنار هم گام کوچکی در جهت تبلیغ غدیر و ... برداریم😄 🖐🏻
ممنون از همکاریتون
ac1a25cf-f5b8-4000-9b9d-8f254e3ce348-image.png
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
@همیار
@فارغ-التحصیلان-آلاء
Gharibe Gomnam
به خود می آیم.
دوباره "روح" بر کف چوبی و خاکی درونم زمین می خورد.
باز زنجیر های پایبند، او را محدود کرده اند.
ماه هاست در تقلاست.
به حرف می آید آخر: چرا این چنین گشته ای؟ آیا دیگر لذت برایت معنا دارد؟ به کجا می خواهی برسی؟
می گویم: چه کنم؟ مجبورم در این تکرار دست و پا بزنم تا شاید آنچه را دیگران به من وعده داده اند را به دست آورم. به دست آورم آنچه را دیگران بدان نرسیده، لذت به دست آوردن آن را به زور به من می خواهند بچشانند.
می گوید: آیا واقعا در آن لذتِ واقعیست؟ از آن چه می دانی؟ آیا در پرواز من با رسیدن تو منافاتیست؟
سرم را پایین می اندازم. به واقع نیست. نباید باشد...
سکوتم را که می بیند آهی می کشد. می گوید: آنچه داری بردار، از این کلبه خارج شو. آنجاست که آنچه می خواهی، خواهی یافت.
دستم را می گیرد و به بیرون می برد.
در برگ ریزان وارد کلبه شدم و حالا سبزی، چشمانم را لبریز می کند. به واقع ماه هاست درون پیله خویش آرمیده ام در غفلت از حیات بیرون؟ از پاییز تا بهار؟
روحم می گوید: حال کتابت را بگشا.
می گشایم. درون آن پر از کلمه است. پر از کلمه است. دیگر صفحه خالی نیست. پس این است که باید بخوانم. نور بر کتاب ریخته، اندرونی های آن را آشکار کرده. حال می فهمم داشتم در دور باطل گمان خویش -درون کلبه- دست و پا می زدم.
می خواهم به روح چیزی بگویم می بینم آزاد گشته، دور شده، نور شده، به آسمان پیوسته.
soul in chains square.jpg
از پیله خود بیرون شو.
در مصاف با رنج های زندگی، %(#00bd06)[لذت] از زندگیست که باید درون انسان بجوشد. . .
آزادی روح را در این روز ها از دست نده.
نکند از رحمت الهی ناامید باشی.
اندیشیم که چرا ناامیدی و یاس و بی هدفی در بسیاری از ما رخنه کرده؟
در موقعی که خویش، در بند این ناامیدی گرفتار بودم، تصویر حالِ خویش را به مانند تصویر بالا دیدم...
و در آخر "انّ الله کان علیکم رقیبا"
ر.ح
@یازدهم
@دهم
@دوازدهم
@دانش-آموزان-آلاء
یک سوالی که همیشه داشتم اینکه اگه انسان واقعا به دنبال صلح با همنوع هاش هست
پس چرا بازی های جنگی بیشتر از بقیه بازی ها بیشتر فروش دارن؟
چرا مردم از فیلم های ترسناک خوششون میاد؟
انسان از درد کشیدن لذت میبره؟
فقط از درد کشیدن بقیه لذت میبره یا خودشم در تظر میگیره؟
تاریخ ما (نه صرفا ایران کل جهان) رو در نظر بگیرید پر بوده از خشونت. همیشه یک عده ظالم و یک عده مظلوم بودند. همیشه "درد" با انسان بوده.
اگه دقت کنید تا به اندازه کافی درد نکشی هیچ چیز خوبی رو به دست نمیاری. این یعنی درد با لذت پیوند خورده؟ پس میشه گفت تو ذهن انسان میتونه منشا خشونت باشه؟
اگه جنگی نبود یا خشونتی نبود زندگی کسل کننده نمی شد؟ یعنی خب انسان نیاز نبود از حقی دفاع کنه همه چی هم اوکی بود. به نظرم در اون صورت انسان ها برا تفریح هم که شده همدیگر رو شکار میکردن!
سلام به همگی
راستش حس میکردم همچین تاپیکی لازمه
تاپیکای مذهبی زیاد داریم اما اکثرا خلاصه شدن توی عکس و شعر و متن.
اما اینجا میخوایم درباره اعتقاداتمون صحبت کنیم
اگه سوالی داریم درباره فلسفه احکام داریم بپرسیم تا کسی که بلده جواب بده
و خلاصه کلام یکم بینشمونو درباره دینمون بالا ببریم و فقط مسلمان شناسنامه ای نباشیم!!
برای اینکه بتونیم از تاپیک استفاده کنیم بهتره موارد زیر رو رعایت کنیم👇🏻
خوداری از توهین به اعتقادات هم دیگه✓
رعایت ادب و احترام نسبت به هم✓
امیدوارم این تاپیک بتونه اندک کمکی کنه تا دینمونو بهتر بشناسیم.🌱
@دانش-آموزان-آلاء
داشتم ماتریکس میدیدم
یه جمله گفت از سر صبح تا الان ذهنم درگیرشه
و اون این بود که
ما جوری طراحی شدیم که فکر کنیم کارامون تصمیم خودمونه!
و یاد یه سوال افتادم
که خیلی وقتا تو تنهاییام از خودم میپرسیدم
که آیا ما انسان ها قدرت اختیار داریم یا نه!؟
و این تو ذهنم تداعی شد که خدایی که از اول و آخر ما آگاهه و دنیا رو خودش ساخته (حتی اختیار ما رو)و ما مگه نه بهش میگیم جبار یعنی کسی که کاراش از روی جبر و علمه پس اختیار چه معنی میده؟یعنی من وقتی متولد شدم خدا قطعا میدونست که من قراره با کی ازدواج کنم کی بمیرم و چه زمانی گناه کنم....و حالا من چطور میتونم برخلاف علم خدا کاری بکنم؟
اینجاست که تو فلسفه ما بهش میگیم اجتماع نقیضین رخ داده.یا خدا از تک تک انتخابای من آگاهه و میدونه که وقتی منو خلق کرده من میرم جهنم یا بهشت
و یا خدا نمیدونه که انتخاب های من چیه و جبار نیست که اینجا خودش میره زیر سوال.
و من از امروز تا الان مغزم کلا داره سوت میکشه واسه ی این
و خواهشا یکی ک میتونه جواب بده بیاد و منو از این بدبختی نجات بده😐😐
سلام روز بخیر یه راست میرم سر اصل مطلب
من اکثر اوقات که اموزش ، استریم ، فیلم سنیمایی و... میبینم یه موضوعی خیلی اذیتم میکنه
چرا وقتی صحبت از دخترا میشه اون کرکتر فیلم، اون استریمر یه راست حرفش میره سمت بدن اون دختر ؟
این خیلی منو اذیت میکنه درحالی که اصلا ربطی به من نداره
شما دخترا بگید با اینجور برخورد و رفتار مردا مشکلی ندارین؟
@دانش-آموزان-آلاء
در زندگی همه ی مردم قطعا حسرت هایی وجود داره که باعث میشه با به یاد آوردنش غمگین بشیم و آفسوس بخریم و خیلی هاش بنظرم اونقدر بد هستن که خیلی خوبه با در میون گذاشتنش ۱ حال خودمون رو بهترین کنیم و ۲ عبرتی باشه برای دیگران.
حالا شما در زندگی چه حسرت هایی دارین؟
@تجربیا @ریاضیا @انسانیا دانش آموز
دانش آموزان-آلاء @بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @بچه-های-ریاضی-راه-ابریشم @بچه-های-همخوانی @بچه-های-کنکور-تجربی-1400
@بچه-های-کنکور-ریاضی-1400
سلام به همگی
عزاداریتون مورد قبول درگاه حق
راستش توی این روزا که اخبارای مایوس کننده زیادی منتشر میشه و شاید خیلیامون ناامید شدیم چشمم به این متن خورد که واقعا بسیاری از مواردشو خودم تا امروز نمیدونستم
اصلا بحث من الان سیاسی و... نیست پس لطفا جبهه نگیرید
اینو میزارم تا یکمم که شده به خودمون افتخار کنیم به کشورمون افتخار کنیم امید به آیندمون بالا بره و بدونیم وقتی تونستیم اینهمه پیشرفت کنیم قطعا بازم میتونیم و یروز مشکلات تموم میشه و باید به عنوان جوونای این سرزمین ما این مسیرو ادامه بدیم و حتی موارد بیشتریو بهش اضافه کنیم و مشکلات رایج رو از بین ببریم
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
❌چرا در ایران بمانم و به چه ایرانی اعتماد کنم؟
🇮🇷 به ایرانی که در زمره امن ترین کشورهای جهان است . (طبق رده بندی دو موسسه معروف انگلیسی بنام «انترنشنالsos» و «کنترل ریسک»)
🇮🇷 به ایرانی که قطب پزشکی خاورمیانه است
🇮🇷 به ایرانی که نامی از آن در لیست 50 کشور پر سرطان جهان وجود ندارد
(طبق لیست منتشر شده توسط بنیاد بین المللی پژوهش در مورد سرطان)
🇮🇷 به ایرانی که دارای دومین ارتش قدرتمند سایبری جهان (به اقرار نشریه اکونومیست)
🇮🇷 به ایرانی که چهارمین کشور جهان در زمینه علم نانو است
🇮🇷 به ایرانی که دارای سومین مرکز پیوند عضو برتر جهان (بیمارستان نمازی شیراز)
🇮🇷 به ایرانی که سریع ترین کشور جهان از نظر رشد نوآوری است
🇮🇷 به ایرانی که سومین کشور پیشرفته جهان در زمینه دانش سلول های بنیادی است
🇮🇷 به ایرانی که ششمین کشور پرتاب کننده موجود زنده به فضا است
🇮🇷 به ایرانی که طراح و سازنده قدرتمند ترین سلاح تک تیرانداز جهان است. (باهر)
🇮🇷 به ایرانی که دومین کشور جهان در زمینه ساخت «هواپیمای خورشیدی استراتژیک ارتفاع بالا» بعد از آمریکا است .
🇮🇷 به ایرانی که بزرگترین تولید کننده متانول جهان است
🇮🇷 به ایرانی که یکی از چند کشور سازنده جت جنگنده در جهان است (جت کوثر)
🇮🇷 به ایرانی که پنجمین کشور تولید کننده کاغذ از سنگ در جهان است
🇮🇷 به ایرانی که تنها سازنده داروی آنژی پارس(درمان زخم های دیابتی) و ایمود (کنترل بیماری ایدز) در جهان است
🇮🇷 به ایرانی که یکی از چند کشور سازنده دستگاه جراحی الکتریکی فرکانس بالا در جهان است
🇮🇷 به ایرانی که 37 امین صادر کننده برتر جهان دربین 227 کشور است (طبق گزارش بخش اقتصادی سازمان سیا)
🇮🇷 به ایرانی که دومین کشور سازنده دستگاه شتاب دهنده خطی پرتو درمانی در جهان است
🇮🇷 به ایرانی که بزرگترین شکارچی پهپادهای فوق پیشرفته جاسوسی جهان است
🇮🇷 به ایرانی که دوازدهمین کشور جهان در زمینه دندانپزشکی است
🇮🇷 به ایرانی که یکی از چند کشور جهان که بیش از 95 درصد داروهای مورد نیاز مردمش را خودش تولید میکند
🇮🇷 به ایرانی که سیزدهمین قدرت برتر جهان از نظر سیاسی نظامی و اقتصادی (طبق گزارش روزنامه ایندیپندنت انگلستان) است
🇮🇷 به ایرانی که پرشتاب ترین کشور دنیا در زمینه رشد امید به زندگی (طبق جدول سازمان ملل) است
🇮🇷 به ایرانی که یکی از چند کشور سازنده ناوشکن های اقیانوس پیما در جهان است
🇮🇷 به ایرانی که پر سرعت ترین کشور جهان در زمینه رشد شاخص توسعه انسانی است (بر اساس جدول سازمان ملل)
🇮🇷 به ایرانی که پنجمین کشور جهان در زمینه فناوری برتر قرن 21 یعنی لیزر است
🇮🇷 به ایرانی که رتبه اول خاورمیانه و هفدهم جهان در زمینه پرورش آبزیان است
🇮🇷 به ایرانی که هشتمین کشور جهان از نظر گسترش خطوط لوله کشی گاز و بهره مندی مردم از گاز است
🇮🇷 به ایرانی که از پیشرفته ترین کشورهای جهان در زمینه درمان ناباروری است
🇮🇷 به ایرانی که بیستمین کشور جهان از نظر ترانزیت دریایی است
🇮🇷 به ایرانی که دارنده چهارمین نیروی بزرگ دریایی جهان است (بر اساس رده بندی وب سایت آمریکایی BusinessInsider)
🇮🇷 به ایرانی که دارنده بالاترین نرخ رشد پذیرش دانشجوی خارجی در جهان است (طبق گزارش سازمان یونسکو)
🇮🇷 به ایرانی که پانزدهمین کشور جهان در زمینه دانش سلول های بنیادی است
🇮🇷 به ایرانی که پر افتخار ترین کشور جهان از نظر فعالیت های قرآنی و تنها کشور جهان که یکی از شروط تصویب قانون در آن ، عدم تضاد با قرآن است
🇮🇷 به ایرانی که رتبه نخست جهان در زمینه مبارزه با مواد مخدر در خاک خود را دارد. (طبق گزارش سازمان ملل)
🇮🇷 به ایرانی که برگزار کننده و مدیریت کننده بزرگترین تجمعات گسترده تاریخ جهان است. (راهپیمایی های داخلی و خارجی و پیاده روی اربعین)
🇮🇷 به ایرانی که تنها کشور جهان است که شکل حکومت آن از طریق انتخابات مشخص شده است. (رای 98 درصدی به جمهوری اسلامی)
🇮🇷 به ایرانی که تاب آورده ترین، مقاوم ترین و بالنده ترین کشور جهان در زیر سنگین ترین و گسترده ترین تحریم های جهان است
🇮🇷 به ایرانی که هدف مسموم ترین موج های شایعه و القای اخبار نا امید کننده است
🇮🇷 به ایرانی که بزرگترین نگرانی آمریکا بوده و هست
🇮🇷 به ایرانی که این طومار، ظرفیت انعکاس همه ی افتخاراتش را نداشت ...
× برگرفته از داناب
@دانش-آموزان-آلاء
سلااااااام خوبین؟😍🌻💜💙💚❤️🤎🤍
اهم اهم... خب!! صدا صافه؟ خوبه؟؟؟😂😂😂😍 خب خدارو شکر.
.
اینجا محل دفن یا قبرستون فکرای منفیه..!💪🏻🙆🏻♀️🙆🏻♂️
هر چیزی که باعث میشه نا امید بشی رو اینجا خاک کن و یه فاتحه هم واسش بخون😉 منظورم اینه که فاتحه رو واقعا بخونیااااا، فک نکنی فقط یه حرف زدم.!!!!😑نه مثل یه بچه خوب یه فاتحه براش میخونی و همیشه از ذهنت پاکش کن😉🥰✌🏻
هر وقت هم که اومد تو ذهنت به خودت بگو: اِععع اونکه مرده چرا بهش فک میکنم😇😎
خب!!!! امیدوارم این تاپیک رو قفل نکنن...!
@مدیر
و دعوت میکنم از masoume azarpara Mahsa Najafi
@جهاد @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
و همه وهمه 🙂
سلامی چو بوی خوش آشنایی/ بدان مردم دیده روشنایی
درودی چو نور دل پارسایان/ بدان شمع خلوتگه پارسایی
سلاام الایی های عزیز😍🌷
تأمل!!!
مخصوصاً درمود چیزایی که جلو چشم هست اما شاید توجه نمیکنیم
همین طور برای تبادل نظرات،عقاید و ارزش ها گفته بشه با بقیه تبادل نظر کرد
میشه تصاویر و متن های مفهومی رو قرار بدیم و درموردشون صحبت بشه و نظرات گفته بشه
با دیدگاه های متفاوت آشنا بشیم،توانایی بحث کردن و پذیرش نظرات بقیه رو در خودمون افزایش بدیم و....
ممنون از حضورتون 😉🥂
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء
سفر در زمان .....
-
پارت چهارم:
هم خوشحال بودم که دیگه استرس استفاده موبایل ندارم هم ناراحت بودم
نمیدونم چظور وصفش کنم دقیقا مثله این بود که پدر و مادری از ترک اعتیاد بچشون ناامید بشن
و برای اینکه دیگه راه های خطرناکی رو نره برای خرید مواد خودشون مواد رو در اختیارش بذارن
تا حدااقل شاید بتونن با این کار مستقیم روی مصرفش نظارت داشته باشناواسط بهمن جو کلاسمون تغییر کرد
بچه ها داشتن رفع اشکال مباحث ترم اول رو میکردن
چیزایی که من به گوشمم اشنا نبود
استرس اومده بود سراغم ولی خب درمونده بودم
از یه طرف اکیپ دوستی کسرا رو میدیدم که همه درس خونا باهمن
و کنار هم دارن درس میخونن و تصمیم گرفتن تغییر کنن
از یک طرف اکیپ خودمو میدیدم که ته کلاس بی خیال نسبت به همه چیزداشتم با چشمای خودم تغییر کسری رو میدیدم
از وقتی که اون حادثه تو سفر براش پیش اومد و بینیش شکست
و یه ماه درگیر عمل و مراقبتای بعدش بود خیلی عوض شده بود
انگار این کسرا با کسرای 7سال پیش زمین تا اسمون فرق داشت
شروع کرده بود درس میخوند
موهاشو زده بود
زنگای تفریح رفع اشکال میکرد
بعد مدرسمون سریع میرفت خونشون و.....یه روز اعلام کردن کلاس رفع اشکال فیزیک داریم
باید تا ساعت 8بمونیم مدرسه
خب تایم خوبی بود برای من
خانواده فکر میکرد من مدرسم و میتونستم از این تایم استفاده کنم و برم بیرون
بیخیال کلاس شدم و گفتم حضور غیابم که نمیکنه پس میرم
نزدیکای 8 برمیگردم زدم از مدرسه بیرون+سلام کجایی؟
_من نمیتونم دیر برسم خونه اگر زود برگردیم اوکیه بیا
+الان دربست میگیرم میام بعدش توهم با دربست برگرد خونتون سریع هم میرسی
-اوکیه بیا پس فقط من زیاد سرو وضعم اوکی نیستا از مدرسه میام
+بیخیال بابا اوکیه همه جورهه نیم ساعت دیگه اونجام
ساعت نزدیکای 7 بود که وارد مدرسه شدم
خب تقریبا تاریک بود هوا
داشتم میرفتم سمت در
راهرو مدرسه و حیاط پشت سر گذاشته بودم که ناظم کل پایه یهو جلومو گرفت
-کجا بودی ؟مگه تو الان کلاس جبرانی نداری؟
+اقا حالم خوب نبود اومدم پایین حال و هوام عوض بشه
-از کی پایینی که من ندیدم اومدنتو ؟معلمت اقای بدیعیه؟
+بله فیزک داریم باور کنید زیاد نیست پایینم
_بیا ببینم با منببخشید اقای بدیعی ایشون از کی از کلاس شما خارج شدن؟
مگه کلاس جبرانی نبوده و حضور اجباری نبوده ؟
+بله کلاس جبرانی هست ولی ایشون اصلا سر کلاس من نبودن!
_که این طور ! باشه ببخشید وقت کلاستون رو گرفتم لیشون با من میاد دفتر_سرلک تو دردت چیه؟
خانوادت الن فکر میکنن الان سر کلاسی
فکر میکنن الان سرکلاسی
فکر میکنن داری درس یادمیگیری
تو کجا بودی؟ چکار میکنی؟{...}
الان من چکارکنم باتو؟
زنگ بزنم به خونتون بگم این کلاس نبوده
نمیگن شما اونجا چکار میکنی که نفهمیدی سر کلاس نبوده ؟
خوب میگن معاومه که میگن
اگر بیرون از مدرسه یه بلایی سرت میومد چی جواب خانوادتو میدادیم ما ؟
فردا صبح سرکلاس نرو جلسه با مشاورت باید داشته باشیم
+اقا باور کنید....
-بسه حرف نزن خسته نشدی از این همه دروغ و بهونه ؟بسه دیگه برو بیرون-علیرضا کجا بودی چرا سر کلاس نیومدی؟
خیلی خوب بود کلاس امروز الکتریسیته رو از اول درس داد و تست حل کرد
توو 3 ساعت همه چیزشو یاد گرفتم
امشبم تستاشو بزنم تمومه خیلی میترسیدم ازش
+کسری نری به مامانت بگی
دیدی که مامانت به متمتنم میگه و کارم تمومه !
رفته بودم بیرون پیش فلانی
+خب چرا این کارارو میکنی؟
بخدا حیفه این روزا منم مثل تو بودم میدونی که پایم هم ضعیفه علیرضا حیفی تو
(از اینجا به بعد مکالماتمون توو اب میوه فروشی دور میدون صادقیه بعر از پیاده شدن از متروعه مو به موشو یادمه)_علیرضا تو خیلی باهوشی
تو از منم باهوش تری
اینو همه جا گفتم
ولی داری خودتو حیف میکنی
بچسب به درست کنکورم که اخرای تیره
وقت داری بیا باهم رقابتی بخونیم و تمومش کنیم
میشه خوب تمومش کرد میشه خوب رسوند همه چیزو
میرسونی خودتو بهت قول میدم
میرسونی خودتو....+سلام مامان خوبی ؟چه خبر؟
-سلام سلامتی
تو چه خبر کلاس خوب بود ؟
+ازه عالی بود الکتریسیته رو مرور کرد
رفع اشکالم انجام داد ولی نرسید کامل درس بده
بیشتر سوال حل کرد
میشناسی اینارو حال درس دادن ندارن میخوان 4تا سوال حل کنن و سریع برن سراغ زندگیشون
_پس برو بشین امشب هرچی درس داده رو بخون که یادت نره
+اره الان میرم
(باید ارتباطمو با کسرا کمتر کنم با حرفاش دلشوره بدی به دلم انداخت )نزدیکای اسفند 94
استرس کنکور 60%
امادگی برای کنکور منفیپایان پارت 4
-
لازم به ذکر که به عرضتون برسونم کسرای داستانمون که خیلی هم دیر شروع کرد ....خیلی دیر تر از این موقع ها ....
همون سال با تلاشش ...با هدف داشتن ....اون چیزی که دوست داشت قبول شد
پزشکی کرج با رتبه 300
بچه ها میشه ....کافیه بخواین ...تلاش کنید ....
به دستش میارید .... -
-
پارت پنجم:
+سلام آقای حبیبی خوب هستید؟
آقا مهمون همیشگیتون اومده باز منو اخراج کردن !
-باز سرچی اخراج شدی؟
+ریاضی داشتیم
حواسم نبود سرم پایین بود تو گوشی
یهو از کلاس پرسید این قسمتو درس دادم منم گفتم اره
گفت تویی که میگی آره پاشو توضیح بده
منم بلد نبودم و اخراج شدم
-شانس اوردی امروز آقای صالحزاده نیست
بیا اینجا بشین یکم باهات صحبت کنم
-علیرضا تو میخوای چیکاره بشی تا حالا بهش فکر کردی؟
+اره اقا ایشالا کنکور قبول میشم یه پزشک خفن میشم!-کنکور؟
عطارو دیدی؟
سینا رو دیدی؟
بچه های کلاستون رو دیدی؟
من که سر در نمیارم ولی مشخصه فرق تو با اینا
+نه من یهو استارت میزنم میرسونم خودمو درست میشه
-علیرضا یه روزی من تو گروه موسیقی فلان پیانو میزدم
یه روزی با فلان خواننده کنسرت داشتم و برو بیایی داشتم
الان ولی ناظم کمکی تو مدرسه ای شدم که هر لحطه میتونن بگن بهت نیاز نداریم
باید بری و ماهی ۸۰۰هزار تومن میگیرم
میدونی چیشد به اینجا رسیدم؟
-یه روز رفیقام بهم گفتن پاشو بریم خونه ما دورهمیه و خوش میگذره
ماهم رفتیم و داشت خوشم میگذشت
که یه دفعه یکی یه چی در اورد و گفت امشب قراره بترکونیم ...
ازون شب به بعد زندگی من هر روز سیاه و سیاه تر شد
-علیرضا من میشناسمت
دوستت دارم
حواسم یه کم به خودتم باشه
رفیق همیشه خوب آدمو نمیخواد
به عنوان داداش بزرگتر بهت میگم هوای خودتو داشته باش-سرلک چیشد اخراج شدی؟؟
به خونتون زنگ زدن؟؟
حاجی دمت گرمه ها تا گفت پاشو برو بیرون رفتی و نموندی به پاچه خواری
+نه حاجی صالحزاده نبود خیلیم خوش گذشت باهم نشستیم به حرف زدن
-برو عشق کن چون معلم ریاضی گفت بهش بگید دیگه نیاد سر کلاس من تا بعد عید
+تا عید که جیزی نمونده بیخیالش بریم شیر کاکائو اول صبحو بزنیم حال و هوامون عوض شههر سال مدرسه ما رسمه که عیدا اردو عید برگزار میشه
اردو عیدی که خیلی سخت میگرفتن
و ناظما همه بودن و جو سنگینی بود
من از ترس این جو اولش ثبت نام نکردم
کسری هم نکرده بوددیدم بمونم خونه بیشتر اذیت میشم
تصمیم گرفتم بیام اردو عیدو
ولی کسری فکر میکرد وقتش گرفته میشه حتی با رفت و آمد
برای همین چند روز اولو نیامد
ولی بعد سه چهار روز دید خیلی سخت میگذره تو خونه و تصمیم گرفت بیاد مدرسههیچ چیز مثل سابق نبود هیچ شباهتی به قبل نداشت
همه عوض شده بودن
نگاشون میکردی قیافه ها نگران بود
تا کنکور ۳ ماه و خورده ای مونده بود و فشار درسی تو عید زیاد بود
ولی من باز شانس اورده بودم ....
ته کلاس پشت یکی از بچه های درشت هیکل
جایی که راحت میتونستم بازه اولو چرت بزنم
بازه های بعدی با گوشی کار کنم
اونم با گوشی خودم
دیگه استرس لو رفتن گوشی مخفی ای نداشتمهر بازه درسی که تموم میشد میرفتم سراغ بچه ها
ولی تند سلام میکردن و رد میشدن
رد میشدن که برن تغذیه ای بخورن و هوایی به سرشون بخوره و برگردن سر درسشون
همه تند تند داشتن سوال حل میکردن و رفع اشکال انجام میدادن
ولی من وسط انبوهی از درسای پایه گم شده بودم
حتی با دیدن برنامه عیدم بیشتر استرس میگرفتم
ازمون ۷ فروردین قلم چی نزدیک بود
آزمون پایه
کل اینستارو زیر و رو کردم
اون موقع سوال قلم چی سخت گیر میومد
باید شارژ ایرانسل میدادی و سوالارو میگرفتی
شانس اون ازمون سوالا اومد ولی خیلی دیر
طوری که من جوابارو گرفتم دستم و رفتم سر جلسه
و ترازم شد ۶۰۰۰و خورده ای
کسرا شد ۵۰۰۰هزارو خورده ای
عمادی که هفته قبل از عید شروع کرده بود شد ۶۰۰۰ولی تراز واقعیش
کسری تراز منو دیده بود تعجب کرده بود
ولی من از بس برای همه دروغ گفته بودم خودمم
باورم شده بود که این تراز تراز واقعی خودمهتوهم تسلط روی مباحث پایه اومد سراغمو
استرسو تا حد خوبی ازم دور کرد
مثل دانش اموزی که میفهمه فصل اول امتحان
ترم هفته بعدشو بلده میگه خب شب امتحان میخونم و اوکی میشه
منم همین فکرو کردم
چقدر داره همه چیز ترسناک میشه ....
من حتی نمیدونم کجام و دارم چکار میکنممشاورم بهم شک کرده بود برای همین دوربینای
سالن امتحان مدرسه رو چک کرد
دید که اول هر درس یه کاغذ از کفشم در میارم
کنار گزینه سوالا یه سری علامت میزنم و باز
کاغذو میزارم تو کفشم
ولی دیگه ناامید شده بود میدونست صحبت فایده ای نداره از طرفی وقتی نمونده که من بخوام حتی کاری کنم
بازه اردیبهشت و یک جلسه رفع اشکال با استاد
معارفمون داشتیم
صبح بود و من میدونستم چون جمعیت زیاده
حضور و غیاب نداره
پیچوندم و رفتم که برم سر قرارمساعت ۸:۳۰ پیام اومد علیرضا کلاس کنسل شده و مامانم دم در مدرسه اومده سراغت
و به مامانتم گفته که مارو برمیگردونه چون
سرویس نیست که وقتمون گرفته نشه!!!
من تجریش بودم !
مدرسه ام جنوب تهران ....آمادگی برای کنکور ۵%
استرس کنکور ۸۰%
اردیبهشت ۱۳۹۵ سال شوم و نحس برای من ... -
-
Fatemeh Soheilikia ما به هر شب راضی بودیم
الان شیش روز گذشت
-
ata mohseni عذر میخوام بابت تاخیر .به خاطر امتحانات ترم نتونستم پارت های بعدی بزارم حتما امشب یک پارت رو میذارم ....⚘⚘⚘
-
پارت ششم :
+ببین کلاس من کنسل شده
مامان کسری دم مدرسه اومده و اگر نرسم قطعا به مامانم میگه
-اوکی پس برو دیگه توهم با ایم مشکلات
+یعنی چی توهم با این مشکلات ؟
من از جنوب تهران راه افتادم پاشدم اومدم شمالی ترین نقطه تهران به خاطر تو
اونم دوماه قبل کنکورم که همه دارن سر ثانیه به ثانیشون میجنگن و استفاده میکنن
حالت خوبه تو؟عجب+دربست ؟
میخوام برم میدون حسن اباد
فقط خیلی سریع باید برسم
خیلی سریع
هرچقدرم بشه هزینشو میدم
-بپر بالا داداش شانس زده در خونت+کسری من دارم با دربست میام
میتونی به مامانت بگی بیاد سر حست اباد
خودتم پیاده بیای تو اونجا که طبیعی بشه اگر یدم دیر رسیدم ؟
بگو با بچه ها رفتیم یه صبحانه بخوریم
-ای بابا اوکیه باشه زود برسون خودتو+سلام ببخشید مزاحم شماهم شدم
یکم طول کشید داشتم با یکی از معلما مدرسه رفع اشکال میکردم
به کسری گفتم شما برید من خودم برمیگردم
ولی لطف کرد گفت منتظر موندید
-نه بابا علیرضا جان این چه حرفیه
ایشالا شما با نتیجتون همه این کارا رو جبران میکنید
چیزیم تا کنکور نمونده دوماه دیگه تمومه
+بله .....ایشالا تمومه ...
-علیرضا سلام به مامانت برسون
سریع برو بالا که از بقیه روزت استفاده کنی و این بی برنامگی صبحتون جبران بشه
+چشم حتما بازم ممنونم خیلی لطف کردید...خدافظ کسریتقربیا اواسط اردیبهشت بود که سر زنگ نهار نشسته بودیم داخل کلاس
خب اون تایم بچه ها زنگ تفریحا بخصوص زنگ نهار تست زماندار میزدن
یادمه که یکی سوال میاورد کپی میکردن باهم آزمون میدادن برای مرور و تقویت زمانشونمن خیلی استرس گرفته بودم
یادمه گفتم کاش برمیگشتم به دوماه خیلی بهتر میشد همه چی
یهو عطا گفت نه بابا !
بزار زودتر تموم بشه راحت شیم چیه این کنکور و دوران پشت کنکورش
برام عجیب بود که یه نفر دلش نخواد فرصت بیشتر برای خوندن داشته باشه تا این که رتبه ها اومد و عطا شد ۳۰ منطقهالان اواسط اردیبهشته و همه عوض شدن
همه دارن مثه چی درس میخونن
چقدر تنها شدم
به هرکی میگم بریم بیرون نیست
به هرکی میگم بیا چت کنیم نیستش
همه گوشیارو جمع کردنچقدر کنکور نزدیکه و چقدر در حق خودم ظلم کردم
خدایا من از الان میخونم تمام تلاشمم میکنم توهم هوامو داشته باشکتابامو در اوردم سریع برای خوندم برنامه ریزی کردم
فیزیک شیمی زیست دینی
شروع کردم به کوب درس خوندن
نزدیک امتحانات نهایی پیش دانشگاهیم بود
هم باید برای اونا میخوندم هم کنکورم
فشار روز به روز روم بیشتر میشدروز به روز حالم بیشتر از خودم بهم میخورد
روز به روز پشبمون تر میشدم و بیشتر به اشتباهاتم پی میبردم
ولی راه جبرانی نبوداولین امتحان پیش روم زیست بود
درسی که هیچ اشنایی باش نداشتم بخصوص
زیست پیش دانشگاهی
ازش میترسیدم خیلی میترسیدم
تصمیم گرفتم برای امتحانا ....استرس کنکور ۱۰۰%
امادگی ۵%
احساس تنهایی ۱۰۰%
راه جبرانی وجود نداشت دیگه -
Fatemeh Soheilikia امتحانات ما که تموم شد
امیدوارم که امتحانات شما هم تموم بشه
12 روز سخت گذشت
امروز چیزی ندارییم؟!
-
ata mohseni
سلام وقتتون بخیر ...بازهم ببخشید بابت این بی نظمی .امتحانات تموم نشده ولی تمام سعیم اینه موقع هایی وقت ازاد دارم بفرستم که واقعا نمیشه ...
حتما پارت بعدی رو در اسرع وقت میذارم -
Fatemeh Soheilikia نه ببخشین راحت باشین
هر وقت دوست داشتین بفرستین((این تایپیک مال شماس))
-
ata mohseni
خواهش میکنم ...تمام سعی همه بچه ها اینه که بهم کمک کنیم،تاپیک ماله همست ....⚘⚘ -
سلام ممنون واسه تاپیک خوبتون فقط میشه این پارت ها رو سریع تر بزارید برامون چون وقفه بیفته از جذابیتش کم میشه
-
راضیه دهقانی
سلام ممنون .چشم حتما -
پارت هفتم :
امتحانات ترم رسید و من استرسم خیلی زیاد شده بود
دیگه میدونستم دیره و هیچ کاری ازم بر نمیومد جز زیاد درس خوندن و زیاد تلاش کردن
لحظه ای وقت از دست ندادنخودم خودکار ۵ صبح بیدار میشدم و تا ۱۲ شب بکوب میخوندم تند تند میخوندم
از این میرفتم سراغ درس بعدی
حتی بین درسا به خودم استراحت نمیدادماولین امتحانم زیست بود رفتم سر جلسه و قرار بود سوالا لو بره
یعنی تو کانالا نوشته بود لو میره
صبح ازمون منتظر بودم
ساعت ۶:۳۰ شد خبری نبود ساعت ۷ شد خبری نشد
ساعتو نگاه کردم دیدم ۱۰ دقیقه مونده به ۸ صبح و شروع امتحان و قرار نیست سوالی لو برهگوشیمو تحویل دادم و وارد حوزه ازمون شدم و هیچ راهی نداشتم جز تقلب کردن
چپ و راستمو چک کردم و دیدم رفیقی نیست
ولی باز بهشون سپردم که اگر شد دستشون رو باز بذارن
دستشونم باز گذاشتن ولی سوالات تشریحی بود
منم هرچی که میشد رو با اطلاعات عمومی شروع کردم به نوشتن و فقط پر کردن سوالات
حال عجیبی بود سر جلسه ترسیده بودم و نمیدونستم قراره چه بلایی سرم بیادچندتا تست و سوال صحیح و غلط بود که سعی کردم تقلب کنم و اونام هم یا نشد یا اون طرف خودش وضعش خراب تر از من بود
چون مدرسه ما تو محلی بود که دانش اموزاش زیاد درس خون نبودن و حوزه امتحان نهایی هم که چند مدرسه باهم هست و خلاصه امتحان رو بعد از نیم ساعت که دیدم نمیشه کاری کرد بلند شدم و با حال خراب برگمو تحویل دادم و .....
-چکار کردی علی جان ؟خوب بود امتحانت ؟
+اره در حد پاسی نوشتم
چون نمرات که مهم نیست
قرار نیست جایی تاثیرش بدن
مهم تست زدنه من الان دارم برای کنکور میخونم و تست بلدم بزنم تشریحی بلد نیستم بنویسم
-خب برو سراغ تستات ایشالا موفق باشی
حالم خراب تر شده بود چون بعد مدتا یه امتحان واقعی دادم و فهمیدم وضعیتم نزدیک کنکور چطوره
فهمیدم چقدر همه چی خراب و ترسناک
امتحانات رو یکی پشت اون یکی دادم و تموم شدیادمه یه روز صبح زیست سوم خوندم
فیزیک پایه خوندم
ریاضی خوندم
و دینی خوندم و تست زدم
و حس میکردم چقدر خوبه همه چی و میشه بهش برسم
میشه امسال شر کنکور رو از سرم بکنم که یه دفعخ گفتم برم تستایی که جمعه زده بودم رو یه نگاه کنم ببینم چقدر یادمه ....
هیچی یادم نبود هیچی.
انگار تا الان نخوندمش همه چیزو قاطی کرده بودم و نمیدونستم
باید چکار کنم
بیشتر از همیشه ترسیدم ولی باز شروع کردم به خوندناسترسم زیاد شده بود و دیگه قابل کنترلم نبود حتی
ولی میخوندمبرای اینکه اروم بشم رو اورده بودم به نماز اول وقت و صلوات فرستادن و نذر و نیاز کردن و فکر و خیال
چون مغزت دوست داره تو همیشه بهترین حسو نسبت به خودت داشته باشی ولی حواسش نیست به اینده ای که پیش روته
یعنی حواسش میخواد باشه
ولی تو دوست نداری و حواسشو پرت میکنی....
+بذار ببینم درصد قبولی های سال پیش چقدر بوده
برم سایت قلم چی و قبولی های پزشکی کنکور ۹۴ منطقه.....
خب این که با میانگین درصد ۶۰ تونسته قبول بشه یعنی من نمیتونم با این دوماه بکوب درس خوندن دو سوم سوالارو بزنم ؟خب قطعا میشه پس برم سر درس- من مطمئنم رتبم ۲۱۴ میشه
اصن به دلم افتاده اخ عجب لحضه ای میشهبهم زنگ بزنن و بگن رتبت ۲۱۴ شده
حالا اگر دانشگاه تهران قبول نشدم بزنم کرج یا برم یه دانشگاه بهتر ولی دورتر
اخ دوران دانشجویی چقدر برم کافه و چقدر ولیعصرو پیاده برم از بالا تا پایینش
تو رویای همین چیزا بودم که هفته اخر منتهی به کنکور رسید
هفته ای که شاید بشه گفت جز بدترین روزای زندگی هر کنکوری ای میتونه باشه
شنبه منتهی به کنکور
باید بیشتر زیستو بخونم زیست مهمه باید بیشتر بخونم تا بالاتر بزنمیکشنبه منتهی به کنکور
ولش کن درس جدید نخونم بذار مرور کنم هرچی خوندم یادم بمونهدوشنبه منتهی به کنکور
من هیچی یادم نیست مگه میشه اخه
خدایا غلط کردم تا الان درس نخوندم خدایا
جبران میکنم خدایا این بارو هوامو داشته باش
بذار تو دانشجویی جبران می کنم
خدایا تو هوای منو داشته باش من چند روز در هفته رایگان ویزیت میکنم نیازمندارو
امام حسین من فقط قبول شم پیاده میام تا کربلات
یه نماز دلی و طولانی .....سه شنبه منتهی به کنکور
علی برات کارتتو پرینت کردم کارت ورود به جلستو .
حوزت افتاده دانشگاه ازاده حصارک
برات چندتا ازش چاپ کردم که مشکلی نباشهچهارشنبه منتهی به کنکور .....
حس و حال عجیب
ترس
ناامیدی
پشیمونی
حسادت۲ روز مونده به کنکور
بدترین شبای زندگیم - من مطمئنم رتبم ۲۱۴ میشه
-
Fatemeh Soheilikia سلام پارت بعدی رو کِی میزارین؟؟؟
-
@ida-shateri آره همین بود ، خیلی ممنون