برنامه ی هماهنگ
-
Dr.Saraaa در برنامه ی هماهنگ
گفته است:
پایان =))))
پایان تمام رنگین کمان ای بچه نامهربااااان
ههههههههه
یادش بخیر
فااطمه در برنامه ی هماهنگ
گفته است:
Dr.Saraaa در برنامه ی هماهنگ
گفته است:
پایان =))))
پایان تمام رنگین کمان ای بچه نامهربااااان
ههههههههه
یادش بخیر
من وقتی انشا میخوندم اخرش میگفتم "پایااان"
اینم یادش بخیر -
پخخخخخخخ من اومدم
-
خوشبحالتون من ک ازمونی شرکت نمیکنم
-
........
-
الان دارم میرم که بخوابم
صبح بخیر -
نه دیروز نه امروز فردا هسم
-
بچه ها همتون برنامتون چطور پیش میره راضی هستین؟
-
متاسفانه این توانایی سحر خیزی در من نیست. واسه همین دیگه امروز زنگ نذاشتم که خودمو اندوهگین کنم خوابیدم تا نه و نیم.
banoo در برنامه ی هماهنگ
گفته است:
متاسفانه این توانایی سحر خیزی در من نیست. واسه همین دیگه امروز زنگ نذاشتم که خودمو اندوهگین کنم خوابیدم تا نه و نیم.
منم مثل توام.
کنکور ما رو کاش 11 بگیرن.
:=))) -
royaaa در برنامه ی هماهنگ
گفته است:
بچه ها همتون برنامتون چطور پیش میره راضی هستین؟
بله خداروشکر:)
مث همیشه ولی جدی تره برنامم -
متاسفانه این توانایی سحر خیزی در من نیست. واسه همین دیگه امروز زنگ نذاشتم که خودمو اندوهگین کنم خوابیدم تا نه و نیم.
-
سلام من امروز صب 7 بلند شدم
خیلی خوب بود تا 1
اما بعدش مامانم گف خالت مهمونی دعوت کرده گفته اگه مهسا نیاد نه من نه اون
منم با کلی گریه و زاری
تو ی دلم
بلن شدم رفتم الان نزدیک 7
تازه اومدم میخوام شروع کنم بقیه ش رو بخونم
اگه بدونین چقد استرس دارم
دارم میمیرم
فک کنم کارم بکشه به شربت خوردن .......از استرس صبا زود پا میشم
خیلی میترسم
اگه قبول نشم دندن یا پزشکی یا دارو
اونم شهر خودم ارزو هام به باد میره
مجبورم خودم با شرایط یکی کنم جا ی اینکه شرایط با من یکی بشه ! -
سلام من امروز صب 7 بلند شدم
خیلی خوب بود تا 1
اما بعدش مامانم گف خالت مهمونی دعوت کرده گفته اگه مهسا نیاد نه من نه اون
منم با کلی گریه و زاری
تو ی دلم
بلن شدم رفتم الان نزدیک 7
تازه اومدم میخوام شروع کنم بقیه ش رو بخونم
اگه بدونین چقد استرس دارم
دارم میمیرم
فک کنم کارم بکشه به شربت خوردن .......از استرس صبا زود پا میشم
خیلی میترسم
اگه قبول نشم دندن یا پزشکی یا دارو
اونم شهر خودم ارزو هام به باد میره
مجبورم خودم با شرایط یکی کنم جا ی اینکه شرایط با من یکی بشه !عااطفه در برنامه ی هماهنگ
گفته است:
سلام من امروز صب 7 بلند شدم
خیلی خوب بود تا 1
اما بعدش مامانم گف خالت مهمونی دعوت کرده گفته اگه مهسا نیاد نه من نه اون
منم با کلی گریه و زاری
تو ی دلم
بلن شدم رفتم الان نزدیک 7
تازه اومدم میخوام شروع کنم بقیه ش رو بخونم
اگه بدونین چقد استرس دارم
دارم میمیرم
فک کنم کارم بکشه به شربت خوردن .......از استرس صبا زود پا میشم
خیلی میترسم
اگه قبول نشم دندن یا پزشکی یا دارو
اونم شهر خودم ارزو هام به باد میره
مجبورم خودم با شرایط یکی کنم جا ی اینکه شرایط با من یکی بشه !مهسا جان اتفاقا امروز خاله ی من اومد خونمون
نگران نباش من به دلم افتاده تو حتما با این انگیزه ای که داری قبول میشی اونی رو که میخوای
این خیلی هم خوبه که از استرس زود پا میشی این یعنی برای علاقه ات داری تلاش میکنی الکی به دلت بد راه نده -
من امروز همش کوزت بودم صب از 8تا 12درس خوندم ظهر ب بعد کوزت
-
عااطفه در برنامه ی هماهنگ
گفته است:
سلام من امروز صب 7 بلند شدم
خیلی خوب بود تا 1
اما بعدش مامانم گف خالت مهمونی دعوت کرده گفته اگه مهسا نیاد نه من نه اون
منم با کلی گریه و زاری
تو ی دلم
بلن شدم رفتم الان نزدیک 7
تازه اومدم میخوام شروع کنم بقیه ش رو بخونم
اگه بدونین چقد استرس دارم
دارم میمیرم
فک کنم کارم بکشه به شربت خوردن .......از استرس صبا زود پا میشم
خیلی میترسم
اگه قبول نشم دندن یا پزشکی یا دارو
اونم شهر خودم ارزو هام به باد میره
مجبورم خودم با شرایط یکی کنم جا ی اینکه شرایط با من یکی بشه !مهسا جان اتفاقا امروز خاله ی من اومد خونمون
نگران نباش من به دلم افتاده تو حتما با این انگیزه ای که داری قبول میشی اونی رو که میخوای
این خیلی هم خوبه که از استرس زود پا میشی این یعنی برای علاقه ات داری تلاش میکنی الکی به دلت بد راه نده