هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Infinitie. A آقای طلوعی رو داشتی پس؟
-
یه رفیق که تو اوج پرحرفیات به جای اینکه خسته بشه بهت میگه آفرین که اجتماعی هستی و حس خیلی خوبی داره..
چی میخوایم مگه از هم دیگه؟!
به جز اینکه گوش باشیم واسه حرفای هم
و هم صحبت خوبی باشیم واسه هم
همین.. -
maryam111 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
یه رفیق که تو اوج پرحرفیات به جای اینکه خسته بشه بهت میگه آفرین که اجتماعی هستی و حس خیلی خوبی داره..
چی میخوایم مگه از هم دیگه؟!
به جز اینکه گوش باشیم واسه حرفای هم
و هم صحبت خوبی باشیم واسه هم
همین..چه رفیقای خوبی داری
-
@سجاد-ذوالفقاری نه کلا فیزیک رو با آلا نخوندم
-
Infinitie. A
اها
ممنون -
M.ba78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
maryam111 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
یه رفیق که تو اوج پرحرفیات به جای اینکه خسته بشه بهت میگه آفرین که اجتماعی هستی و حس خیلی خوبی داره..
چی میخوایم مگه از هم دیگه؟!
به جز اینکه گوش باشیم واسه حرفای هم
و هم صحبت خوبی باشیم واسه هم
همین..چه رفیقای خوبی داری
آخ اصلا ماااه
بزنم به تخته🧿🧿
یکیشم خودت رفیق به این خوبی -
@سجاد-ذوالفقاری خواهش میکنم
-
-
0-0ftm در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
صبوری میکنم تا تمام کلمات عاقل شوند
صبوری میکنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود
صبوری میکنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه، تا سراغِ همسایه...
صبوری میکنم تا مَدار، مُدارا، مرگ...
تا مرگ، خسته از دقالباب نوبتم
آهسته زیر لب... چیزی، حرفی، سخنی بگوید
مثلاً وقت بسیار است و دوبار باز خواهم گشت!هِه! مرا نمیشناسد مرگ
یا کودک است هنوز ، و یا شاعران ساکتند!حالا برو ای مرگ، برادر، ای بیم سادهی آشنا
تا تو دوباره بازآیی
من هم دوباره عاشق خواهم شد -
-
منفی چرا؟
-
چقد نت خونمون مشکل داره امشب
-
اوکی