هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
کلی کار دارم واسه انجام دادن ولی به اون درجه ای رسیدم که مغزم بیشتراز ظرفیتش دارع میکشه نشسته فقط داره به دیوار نگاه میکنه
-
اخه دیگه با خودمم حرف نمیزنم
-
امروز داشتم تو خیابون راه میرفتم یهو یاد یه داستانی افتاد خندم گرفت خودمو کنترل کردم
بعد دارم با خودم حرف میزنم خول شدی تو؟
بعد دوباره خندم میگیره
نمیدونم چرا هرچی خودم بهم میگه خندم میگیره
احساس میکنم خول شدم -
الان اون داستانه شده که میگه
من مشکلم اینه که نمیدونم مشکلم چیه؟ -
من ظرفیت اینو دارم ۲۰ ص پربکنم
که اصلا خودمم نمیدونم چی دارم میگم
واقعا این حال خیلی بده ها
یعنی خودتم نمیدونی چی داری میگی -
-
......
-
Gharibe Gomnam در " مشاعره " گفته است:
@حمید-صباحی
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تومن الان با حرف اخر بگم یا کلمه؟
هر جور راحتی
-
@حامد-صباحی
نه دیگه وقتی شما قرار هست یک روند رو پیش بگیرید منم ترجیح میدم همون رو انجام بدم چون اونجوری خیلی قاطی پاتی و بهم ریخته میشه -
@Zahra-Zahraii در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
دلم مخواد این دوهفتم بگذرع
خسته شدم...اخ الهی
میگذره
خسته شدی
خسته شدین
خسته شدیم
خسته شد
خسته شدند
به خیر بگذره فقط...
اصا نمیتونم به پشت موندن فکر کنم حتی.
موندی و تلاش کردی خدا دید نتیجه ی این تلاش ها بی ثمره نیست :)) -
@Zahra-Zahraii واتساپ رو میگم که تیک دوم میخوره
میشه تو خود برنامه هم بودم ولی گوشی دستم نبوده
مثلاً سرم تو لپ تاپ بوده و متصل به نت گوشی اما گوشی بیصدا چند بار این طور هم ناراحت شده بودن
یعنی یه بار این طور موقعی یک نفر تماس گرفته بود و خیلی خیلی ناراحت شده بود که جواب ندادم
گاهی شرایطی پیش میاد که برای دیگران واقعا ممکن نیست اما اگه خودت دیده باشی میشه و من زیاد دیدم