جایی من الان خوابگاه باشم در حال رفتن سر جلسه امتحان مامانم زنگم بزنه احوالم بگیره
من خونه مراقب بچم و کارا خونه میکنم و مامانم سر جلسه امتحانه
ینیییی برعکسیمااااا
خب این از اولیش
۳ تا دیگه مونده
خدایی کاریم نداره ها
ولی خب من نمیفهمم چی بگم یجوریه
این یعنی یه شروع موفقیت امیز
بالاخره با نفسم مبارزه کردمزنگزدم
ولی خب کوتاهی سه تماس اخر قابل توجههههه