هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
pouya hosein pour بله بله بی اثر مردن خیلی بده ولی میدونید مثل کدوم قضیه میشه!
طرف تا زندهاس در بدبختی و فقر خالص زندگی میکنه ولی بعد از مردنش میاد برای شب خاکسپاریش به مردم چلوگوشت میدن! برا سرخاک براش خرما با گردو میبرن! انواع شیرینی ها رو برای خاکسپاریش میگیرن! در صورتی که طرف خودش تا زنده بود اینا رو اصلا نخورده بود!
-
این پست پاک شده!
-
Matin Mousavi 1 این زاویه هم هس،
ولی فک کنم مهم نباشه برام،
چلو کباب؟ زیاد خوشم نمیاد
کاغذ پر علم آدمو خوب سیر میکنه،
من وقتی خوابم میاد با یه چیز علمی خوابم میپره،
یه بحثی یا یه متن ساده ، یا هرچیزی ،
یا اصلا یادم میره غذا خوردم ی نه ، گرسنمه تشنمه یا چی؟
نمیدونم شاید من زیاد یه جوریم -
گاهی دلم میگیرد از احوالپرسی ها
خوبم، خداراشکر گفتن های اجباری! -
nazanin.mirzai
بزار از تشنگی بمیرن تا بفهمن اگر تلفم بشن من سینگلم -
-
ramses kabir
الان خواهر شماست؟ -
Gharibe Gomnam بله متاسفانه://
-
ramses kabir
چندسالشونه -
حالا که بحث خواهر شد میخوام سری جدید دعواهای منو خواهرمو بگم
-
اصلا پیشنهادتون چیه که از دعواهای خواهر برادریمون بگیم یه تاپیک بزنم با این عنوان؟
-
Gharibe Gomnam آخجون دعوا این تخمه ها کجان؟
-
Gharibe Gomnam
فک کنم ۱۶:// -
امروز منو خواهرم سر ناهار بودیم
منو اون رو به روی هم مادرم سمت راست
بعد ناهار استانبولی داشتیم
خواهرم گفت چرا به اون ته دیگ دادی به من ندادی؟
مادرم گفت سوخته است
منم گفتم سوخته است میخوری بیا
گفت نههه اون گرفت منم میخوام
بعد مادرم میگه که شاید اون بخواد خودشو بندازه تو چاه توهم باید خودتو بندازی توی چاه؟
بعد من چپ چپ نگاش کردم خواهرمو
بهم میگه چیههه
چرا چشماتو گرد میکنی؟
میگم توهم داری میکنی
خواهرم: توهم داری میکنی
من: توهم داری میکنی
خواهرم : توهم داری میکنی
من:
بعد رفتیم تو اتاق یه ذره تمیز کاری میخواست یه ذره کع نه خیلی مادرم اومد کمک
به خواهرم گفتیم برو بیرون
نرفت
اومد تو اتاق
یهو بی مقدمه گفت
تو اصلا پسر
من : خودت پسری
خواهر : تو پسری چون پسرا تو سن چیز (میخواست بگه بلوغ یادش رفت اسمشو ) وحشی میشن
من: نخیر کی گفته اصلا اره من پسرم میخوام پسر باشم مشکلیه؟
مادرم : بسه شما دوتا نمیخواین بس کنین
من: خودش اول شروع کرد
خواهر : نخیر اون اول به من گفت پسری
من : من دیکه چیزی نمیگم -
این پست پاک شده!
-
Gharibe Gomnam احتمالا تو خونه به تو بیشتر از اون توجه میشه
میخواد با این کاراش توجه بقیه رو به خودش جلب کنه -
Gharibe Gomnam در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
امروز منو خواهرم سر ناهار بودیم
منو اون رو به روی هم مادرم سمت راست
بعد ناهار استانبولی داشتیم
خواهرم گفت چرا به اون ته دیگ دادی به من ندادی؟
مادرم گفت سوخته است
منم گفتم سوخته است میخوری بیا
گفت نههه اون گرفت منم میخوام
بعد مادرم میگه که شاید اون بخواد خودشو بندازه تو چاه توهم باید خودتو بندازی توی چاه؟
بعد من چپ چپ نگاش کردم خواهرمو
بهم میگه چیههه
چرا چشماتو گرد میکنی؟
میگم توهم داری میکنی
خواهرم: توهم داری میکنی
من: توهم داری میکنی
خواهرم : توهم داری میکنی
من:
بعد رفتیم تو اتاق یه ذره تمیز کاری میخواست یه ذره کع نه خیلی مادرم اومد کمک
به خواهرم گفتیم برو بیرون
نرفت
اومد تو اتاق
یهو بی مقدمه گفت
تو اصلا پسر
من : خودت پسری
خواهر : تو پسری چون پسرا تو سن چیز (میخواست بگه بلوغ یادش رفت اسمشو ) وحشی میشن
من: نخیر کی گفته اصلا اره من پسرم میخوام پسر باشم مشکلیه؟
مادرم : بسه شما دوتا نمیخواین بس کنین
من: خودش اول شروع کرد
خواهر : نخیر اون اول به من گفت پسری
من : من دیکه چیزی نمیگمحالا ۱۰ دقیقه بعد
خواهرم میگه: اگر من پسرم پس چرا جوراب شلواری میپوشم؟
من: نمیدونستی پسراهم جوراب شلواری میپوشن تازه الان رژ لب میزنن ابرو بر میدارن
مادر: اون از کجا بدونه ابرو برداشتن چیه؟
خواهر : ببین مامان باز خودش دارع شروع میکنه
مادر : راست میگه اونکه چیزی نگفت چرا تو شروع میکنی؟
من : من دارم شروع میکنم ؟ خودش گفت که اگر پسره جوراب شلواری نمیپوشه
مادر : فاطمه بس کن دیگه
خواهر : عههه تو پسری مامان اون به من میگه پسرم
من : خودت اول گفتی
خواهر : تو اصلا باید پسر به دنیا میومدی
من : تو میدونستی تا ۷ ماهگی تعیین جنسیتت پسر بود؟ اونی که باید پسر به دنیا میومد تو بودی نه من من از همون اولش دختر بودم
خواهر : زد زیر گریع
مامااآن اون به من میگه پسر
حالا من دارم از خنده غش میکنم
مادر : ریحانه ولش کن دیگه تومثلا بزرگتریا؟
از اونجایی که امروز زیادی قاطی کرده بودم:
مامان یعنی چی؟ همش من کوتاه بیام چوت بزرگترم دیگه نمیخوام کوتاه بیام اندفعه میخوام جوابشو بدم
به دقیقا نکشیده خواهر اومد تو :
بیشعور عوضی اشغال خودت پسری
من دیگه به احترام مادرم چیزی نگفتم
الان اومده میگه
قول میدم دختر خوبی باشم باهام دوست شو