هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Euphonious
عههه
من طومار نوشتن رو ترک کردم امشب فقط رگش زده بالا -
f.nalist ⭐ بچه های تجربی کنکور 1403 دوازدهم تجربیreplied to پرستو بابایی on آخرین ویرایش توسط انجام شده
پرستو بابایی
آفرین
تست کم کیفیت بالا
تست زیاد کیفیت بالا که نور علی نوررر -
........
-
Gharibe Gomnam در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Euphonious
عههه
من طومار نوشتن رو ترک کردم امشب فقط رگش زده بالانه اخه الان یه کنکوری میاد تاپیک خواهر برادری...
۱۲ شروع میکنه به خوندن ... میگه یه ربع اومدم استراحت بین درسی
میبینین ساعت ۱ هنوز به نصف خاطره رسیدهسال پیش ۶ نفر تو انجمن به خاطر طومار های شما رتبه بالای ۱۰۰۰۰ اوردن
-
والا دوستای خواهرم از خودش بدترن
یه فحش هایی میدن
خواهرم اومده خونه میگه آبجی فلان فحش یعنی چی؟
آبجی این دختره به من چشم غره میره
این به من میگی زشتی
اون به من میگه خطت بده
یه بار اومده میگه
آبجی
مرده شورتو ببرن یعنی چی؟
یه وقتایی حس میکنم خواهرم همون بچگی منه فقط پر روتر و بی پروا تر -
اگه با دیوار حرف میزد به نشانه شعور ازش یه نمه خاک میریخت
-
@Euphonious
خب رتبه بالای ۱۰۰۰ بچه ها افتاد گردن من
امروز تعطیل بودم مدرسه کلا روزای تعطیلی اینجوریه دیگه
الان واقعا اون ۶ نفر بخاطر من رتبه بالای ۱۰۰۰ اوردن؟ -
کاش بارون بیاد رو دل آدما
یه برف پاک کن هم باشه روشو تمیز کنه -
نه بابا شوخی کردم
-
Gharibe Gomnam
خواهرت این حرفارو از همسن و سالاش یاد گرفته
یا فضای مجازی؟
منظورم خاطراتی که نوشتی -
هوف
من دارم خیلی تلاش میکنم چیزی نگم
واقعا نمیدونم
یه آدم سه بار بهم گفته حالشو بد میکنم
هم مستقیم هم غیر مستقیم به شخصیت آدم توهین میکنه
من باز چیزی نگفتم
دیگه نمیدونم چی بگم واقعا
اگر واقعا حالت رو بد میکنم
جواب نده بلاک کن پست هامو نبین
خودت اذیت میشی اینجوری من دوست ندارم اذیت بشی واقعا اینو از ته قلبم دارم میگم
بخاطر آرامش خودت بلاکم کن اگر واقعا حالتو بد میکنم
اگر استیکر هام ناراحتت میکنه یا هرچیز دیگه -
f.nalist ⭐ بچه های تجربی کنکور 1403 دوازدهم تجربیreplied to Gharibe Gomnam on آخرین ویرایش توسط انجام شده
Gharibe Gomnam
الان از اینا منظورت من بودم؟ -
f.nalist
همسن. و سالاش
یه بار رفت خونه دختر عموش
اونا ماهواره دارن. بعد متاسفانه روی یه کانال ... بود
خواهرم اومد خونه گفت اینجوری بود
یعنی فراتر از یه بوسه بود که اونمنمیخوام الان بدونه
چون واقعا بعدش هی میگه چرا بده؟ چرا من نباید انجام بدم و من تو این سن چیبهش بگم ؟
بعد اونم هرچی میشه اول به من میگه
من این موضوع رو خیلی آروم برای مادرم توضیح دادم اونم خیلی عصبانی شد میخواست به زنموم زنگ بزنه بگه حداقل وقتی بچه هست این چیزا رو نزار بچه خودش از خواهر منم کوچیکتره
بهش گفتم نمیخواد زنگ بزنی دیگه تنها نفرستش اونجا