هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
پرستو بابایی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
خیلی زیباست :
خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد،
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صميمانه به او گفت سلام...گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
همه بی معنا بود . . . .
واقعا قشنگه
-
Rahman Aa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
آقا یه سوال
مامانای شمام اینجورن که مثلا اگه یه کیک یا چیزی درست کنن خوب بشه میگن تازه حوصله نداشتم این شد اگر بد باشه میگه مگه میزارید همش حرف میزنید نمیشه تمرکز کنه ادم و این حرفا الان امروز مامان من یه کیک درست کرد بهم گفت که برم فر روشن کنم نمیدونم رو چن درجه بزارم الاکیه روش یکم سوخته من الان باید جواب پس بدماارهههههههه