Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
پرستو بابایی
مرسیی🩵
از چهارشنبه که ناهار و شامم یکی شده از دیشبم آبریزش بینی و سوزش گلو دارم دلیلشم نمیفهمم
فردا هم هم کلاس دارم هم امتحان یه جزومم مونده کمی خوابمه.....
دانشگاه کارای دیگه ام هست ولی نمیرسم برم کمک که خب مهم نیست بچه ها هستن
:))))
الان داغی نمیدونی چی ب سرت اومده:)
تو حجمی از درسای نخونده کارای نکرده حرفای نزده تجربه های نکرده دارم غرق میشم
ari_14 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حرفای نزده
.....
نصف شب خاطراتی ک میاد تو ذهنم دلتنگی ترس استرس حسای مزخرفیه:)
امان از شب...
چجوری میشه همه حرفا یادم باشه؟ من خیلی چیزا حتی از یک هفته پیشم یادم نیست ولی تک تک حرفامون یادمه... عجیبه...
و نمیدونم تا کی میخوام این مرحله پذیرش رد کنم...
هیچ حسی ندارم ولی هنوز نتونستم خیلی چیزا رو قبول کنم شاید بخاطر اینه ک هیچوقت دلیل منطقی بهم نگفت...
درحال حاضر دلم میخواد قلبم و مغزم دربیارم یکی دیگ بجاش بزارم
خیلی جالب بود برام بچه هاش همه میگفتن میخندیدن انگار نه انگار ولی خانومش... با اینک نزدیک نود سال سنش بود اینقدی حالش بد شد دیشب برده بودنش بیمارستان...
انگیزه ها چرا شبا میان سراغ آدم چرا موقعی که نمیتونی از تخت خواب بلند شی نمیان
پرستو بابایی آخه به من که نگوووو
Narges_ تو رو ارجاع میدم به پیوی
من انرژی بی نهایت میخوامممم