هرچی تو دلته بریز بیرون 5
قفل شده است
غیر درسی
-
-
Hamid.s هعی این ماجرا رو بگم و برم ادامه تحلیل کنکورم این گربه رو دیدم یادش افتادم خیلی اتفاق جالب و قشنگی بود ی گربه مریض اومده بود حیاط مون خب من نمیدونستم چیکار کنم رفتم ی تیکه گوشت و هرچی دم دست بود آوردم برای ولی نخورد ی جوری هم نکا میکرد خیلی کوچیک بود با دستکش یکم نوازشش کردم رفتم خونه و درو بستم دیدم غذاها و میخوره فقط یکم خجالتی بودن ...بعد رفت دوباره با فردا اومد حالا من چطور فهمیدم در ورودی خونه ب سمت حیاط بسته بود و منم اتاقم درس میخوندم ی جوری انگار میخواست در بزنه خودشو میکوبید ب در خیلی واسم جالب بود اینو میگم مامانم باور نمیکنه ولی اون گربه واقعا در میزد محکم ی جورایی انگار عادت کرده بود واسش غذا ببرم خیلی قشنگ بود حس خوبی داشت ..خب دیگ بسه برم تحلیل رو تمومش کنم