هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
باید یه بار برای همیشه یه تاپیک بزنم تفاوت مجاز، کنایه و استعاره رو توضیح بدم خویشتنم و شما و ملتو راحت کنم =)))
-
danial hosseinyreplied to fateme.shafeie on آخرین ویرایش توسط danial hosseiny انجام شده
@Fatemegoli8282
توی اتوبوس نشسته بودم، ۴۸ ساعت بود که نخوابیده بودم. اگه بتونم و جا گیرم بیاد، میرم پشت اینجایی که راننده میشینه میشینم. چون به همین قسمت مشکی رنگی که فاصله هست بین ما و راننده، یه میلهٔ زرد رنگ هست میشه سرتو بذاری و بخوابی. من قدم بلنده روی صندلی نمیتونم بخوابم سرمو تکیه بدم به پشتش. گردنمو از دست میدم.
همینجوری که داشتم هی فکر میکردم چقدر بدبختی دارم و کلی نخوابیدم و تازه باید برسم خونه به ال و بل و فلان و بیسار فکر کنم و نمیرسم بخوابم و اه بابا چیه این دانشجویی کاش تموم شه و اینا؛ دستمو گذاشتم روی میله، سرمو گذاشتم روی دستم و خوابیدم. یه آقایی کنارم نشسته بود.
توی خواب و بیدار دستم از زیر سرم بلند شد سرم خورد به میله، بیدار شدم.
آقاء کنار دستم نشسته بود گفت خوابت میادا. خندیدم گفتم بله... ۴۸ ساعته نخوابیدم. همهش پروژه و کار و تحویل و...
با همون نگاهِ «عَیبی یُخدی بابا» که ترکا میگن، نگام کرد گفت منم فکر کنم همین حدودا نخوابیده باشم. پریروز صبح رفتم مشهد، مأموریت. دیشبم برگشتم صبح ساعت پنج و شیش رسیدم اصفهان دیگه نرفتم خونه. با همون لباسا رفتم سر کار.
پرسیدم با اتوبوس رفتین؟ توی اتوبوس نشد بخوابین؟
گفت نه. با ماشین شخصی رفتم. صبح ماشینو بردم گذاشتم در خونه پسرم برداره بره دنبال کاراش و خواهرشو برسونه خودم اومدم سوار اتوبوس اصفهان شدم که برم سر کار.
من پیشونیمو کوبیده بودم به میله و داشتم اون موقع فکر میکردم که این مرد حتی با این اوصاف هم مثل من سرش رو نمیذاره روی میله تا بخوابه! و اگه دارم فکر میکنم خب حله من از اوصاف دانشجویی خارج میشم میرم یه شغل پیدا میکنم با درآمد فلان تومن و دیگه از صف دغدغهمندا خارج میشم، زهی خیال باطل! همه دغدغه دارن... بدون استثناء.
فقط باید بپذیرم که سخته، باشه. ولی باید با روندم کنار بیام و لذت ببرم.
ولی اگه از بیخ لذت نمیبرم، که خب کلا بحثش جداست -
danial hosseiny
جالبه
ممنون