-
معرفی کتاب زنان عنکبوتی
کتاب زنان عنکبوتی نوشته نرجس شکوریان فرد درباره بعضی از اتفاقاتی است که در فضاهای مجازی برای دختران رخ میدهد و منجر به سوء استفاده از آنها میشود.درباره کتاب زنان عنکبوتی
این کتاب روایت یک پرونده امنیتی واقعی با موضوع پوشش جعلی برای سوءاستفاده از زنان و دختران توسط یک گروه بهایی است. این گروه بهایی مرتبط با یکی از شبکههای خارج از کشور بوده است.
یکی از فریبخوردگان این جریان در این کتاب روایت خود را از فریبی که خورده تعریف میکند و در کنار آن، نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در سرنوشت این دختر در قالب داستان تشریح میشود.
خواندن کتاب زنان عنکبوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
همه به ویژه دختران و زنان ایرانی مخاطبان این کتاب عبرتآموز هستند.
خیلی مطالب مفیدی داره ، مثلاً لباس هایی که مد میشن چرا مد میشن ؟ مثلا اینکه بعضی از این لباس ها باعث نازایی میشه
، و گاهی آدم از مطالب کتاب که واقعی هستن متعجب میشه
و خلاصه به آدم یک دید جدید می ده ، اینکه مردم کشورمون ندونسته دارن تو یک چاه عمیق می رن ،
کاش قرآن رو جدی بگیریم
کاش بفهمیم خدا خیلییییییی دوستون داره
![0_1622662835618_IMG_۲۰۲۱۰۵۲۹_۱۹۳۱۰۶.jpg](در حال بارگذاری 100%)
-
داستان دو شهر (۱۸۵۹ میلادی) (به انگلیسی A tale of two cities) رمانی نوشته چارلز دیکنز است که داستانش در لندن و پاریس، قبل و در طول انقلاب فرانسه رخ میدهد. این رمان با فروش ۲۰۰ میلیون نسخه در جهان، به همراه کتاب شازده کوچولو (به زبان فرانسوی)، پرفروشترین کتابهای تکجلدی جهان در تمام دورانها است. همچنین این کتاب پرفروشترین کتاب تکجلدی انگلیسیزبان دنیا و یکی از مشهورترین عناوین در ادبیات داستانی است.
شاید یکی از بهترین کتابای جهان -
کتابی را که امروز می خواهم معرفی کنم قبلاًدر تاپیک های دیگر معرفی شده اما حس می کنم اگر اینجا هم معرفی بشه خوبه
کتاب شهید مهدی آنیلی ، مردی که از ثروت و... گذشت برای رسیدن به اسلام .
-
-
روایتی از زندگی یک روزنامه نگار نویسنده است که برای سفر به کربلا نه دعوت که احضار می شود.
موذنی در این اثر از رخدادهایی مانند زیارت و آئین راهپیمایی عظیم اربعین برای نقل داستانی از حیات حضرت زینب سلام الله علیها بهره برده است.
گزیده
باز گمش کردم دلم می خواست برایش درد دل کنم و بپرسم چرا فقط من باید این وسط مریض شوم و به آن حال بیفتم. شما که دکترید، راهنمایی ام کنید. و بگویم دکتر جان من فکر می کنم از شدت ضعف دچار مالیخولیا شده ام و به قول شما پزشک ها گرفتار سندرم حاج ناصر شده ام و ویروسی در ذهن من به فحش فعال شده است که هر چه پیش تر می روم، سلول های بیشتری را از من دربرمی گیرد. بفرما. سر و کله اش پیدا شد و این بار مشتی بادام ریخت توی مشتم و رفت. هیچ سوالی نکرد. نپرسید «خوبی؟»، نگفت «تصمیمت چیست؟»، عین فرفره رفت. چهارده تا بادام بود. دستش را خواندم. حتما به نیت چهارده معصوم. می خورم. بسیار خوب. فحشت هم نمی دهم. چون اینجا نجف است و علی هست و آه ... -
سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمیخوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا اینطور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: «کاش میشـد صداتو ضبط میکردم با خودم میبردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست میمونم، منو بیخبر نذار».
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ میزنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو میفهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پلهها را که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم هست.» -
-
حیفه این تاپیک خاموش و سوت و کور باشه(:
پرنس میشکین آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجه بیماری به میهن خود باز میگردد .بیماری او رسما افسردگی عصبی است ولی در واقع میشکین دچار نوعی جنون شده است که نمودار آن بی ارادگی مطلق است. به علاوه بیتجربگی کامل او در زندگی اعتماد بیحدی نسبت به دیگران در وی پدید آورد.میشکین در پرتو وجود روگوژین همسفر خویش فرصت می یابد که نشان دهد برای مردمی واقعاً نیک، در تماس با واقعیت، چه ممکن است پیش آید. روگوژین این جوان گرم و روباز و با اراده،به سابقه هم حسی باطنی و نیاز به ابراز مکنونات قبلی ، در راه سفر سفره دل خود را پیش میشکین که از نظر روحی نقطه مقابل اوست می گشاید.
این دو تازه دوست چون به سن پترزبورگ میرسند از یکدیگر جدا میشوند و پرنس نزد ژنرال اپانچین یکی از خویشاوندانش میرود؛ به این امید که برای زندگی فعالی که میخواهد آغاز کند او پشتیبانش باشد..... -
نویسنده این کتاب یوستین گردر، در۱۹۵۲ در نروژ به دنیا آمد. سالها در برگرفن فلسفه تدریس کرد و پیوسته در فکر متن فلسفی ساده بود که به درد شاگردان جوانش بخورد ؛چون متن مناسبی نیافت خود نشست و دنیای سوفی را نوشت. کتاب با استقبال غیرمنتظرهای روبرو گردید و در همان چند سال اول انتشار به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شد و تاکنون میلیونها نسخه در جهان فروش رفته است .گردر استاد سادهنویسی و ایجاز است؛ سه هزارسال اندیشه را در ۶۰۰ صفحه می گنجاند و زیرکانه از قول گوته میگوید:《 کسی که از سه هزارسال بهره نگیرد تنگدست به سر میبرد》 و چه راحت مباحث پیچیده فلسفه غرب را بی آنکه مبتذل شود به زبان ساده و شیوا و همه فهم بیان میکند. از جمله بهره جویی مسیحیت را از نظریه های افلاطون و ارسطو، ریشه گرفتن فرهنگ اروپایی را از فرهنگ سامی و هند_اروپایی، هگل را و بحث آن چه عقلی است ماندنی است، و دوران خود ما را و انسان محکوم به آزادی را و ......
توجه داشته باشید که دنیای سوفی رمان است ؛رمانی خودآموز با طرح و بسطی گیرا و دلنشین درباره هستی. و علت محبوبیت عجیب و پیگیر آن در سراسر جهان همین است. -
امام حسین علیه السلام ، امام مهدی علیه السلام و کلا همهٔ ائمه و...
-
-
توی کتاب سرزمین اشباح《آزمون های مرگ》میگه:
[ احتمال زنده بیرون آمدنت به این بستگی دارد که چطور نسبت به زخم هایت واکنش نشان دهی ، اگر بگذاری درد و ترس رویت اثر کنند ، میمیری و اگر نه زنده خواهی ماند.]
.
در ادامه...(وسطشو کات کردم!) میگه:
[ این یکی از مهم ترین آزمون های ماست ، قبل از آنکه تمام شود ، درد و رنج زیادی را باید تحمل کنی.] -
_تو میتونی
_من میتونم
میدانید شنیدن " تو میتونی" از زبان یک بزرگسال چه هیجانی دارد؟میدانید شنیدن این حرف از زبان هرکسی چه هیجانی دارد؟یکی از ساده ترین جمله های دنیاست که دو کلمه هم بیشتر ندارد اما همین دو کلمه وقتی کنار هم قرار میگیرند به نیرومندترین کلمات دنیا تبدیل میشوند.
تو میتونی
من میتونم
پس برو که رفتیم.
کتاب:خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پارهوقت