هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
شاملو می گفت: زندگی یک تصادف است و مرگ یک واقعیت. می دانم که روزی این واقعیت مرا دربر خواهد گرفت!
اما می ترسم..
می ترسم
از مرگ بی موقع!
می ترسم از روزی که بمیرم و هزار ویک کار نیمه تمام داشته باشم..!
می ترسم از روزی که رو به احتضار حسرت دوستت دارم هایی که نگفتم و عشق هایی که ابراز نکردم را بکشم
می ترسم که زندگی نازیسته ام بغض شود در گلوی چرکین ساعات نزدیک به مرگم..
شاید آنگاه که نیچه گفت «به هنگام بمیر» به تمام حسرت هایش می اندیشید
به کارهای ناکرده اش
شاید به زندگی نازیسته اش...
این نگرانی هرگز ارامم نخواهد کرد..! -
آدمهایی که ما را رنج می دهند ، خیلی اوقات رنج کشیده هایی هستند که از زخمهای خودشان نتوانستند عبور کنند.
یک جایی باید آن زخم تسلی و تشفی بگیرد و نمی گیرد. -
کاش کسی برایت گفته بود
که پراندن گنجشک روزه را باطل میکند
و ترساندن گربه ای
و له کردن گل های روییده لای علف های سبز
و چیدن یک یاس به بهانه بوی خوش
و نامیدن سگی به نجس
و شکستن کمری به طعنه
کاش کسی برایت گفته بود
وقتی روزه ای باید حواست به گنجشک ها باشد
که نپرانی شان
و به گربه ها
که با هیبت گام هایت نترسانی شان
و به گل های کوچک روییده در تنگناها
که له نکنی شان
و به یاس ها
که گلوی حیاتشان را نچینی
و به سگ های بی پناه
که اصالتشان را با واژه ای لکه دار نکنی
و به آدمها که تحقیرشان نکنی با کلام
و زجر کش نکنیشان با اره ی تیز زبان
...
کاش کسی برایت از مبطلات روزه گفته بود
رساندن غبار غم به قلب دیگری
چشاندن شوری اشک به لب های دیگری
قی کردن اشتباه سال های خود به روی دیگری
و فرو کردن وجدان تن پرور در آب بی تفاوتی
و باقی ماندن بر جنایت سنگین بی مسئولیتی
تا اذان صبح
کاش کسی برایت گفته بود
نخوردن و نیاشامیدن ؛ روزه نیست؛
ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺗﯿﺮ ﯾﺎ ﺟﻮﻻﯼ ...
ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ
ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﯼ
ﺍﺷﮑﯽ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﯼ ،
ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ...
....
ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ !
ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ، ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ،
ﺍﺯ ﺭﯾﺎ، ﺍﺯ ﺗﻬﻤﺖ ،ﺩﻭﺭﻭﯾﯽ،
ﺍﺯ ﻧﯿﺮﻧﮓ ....
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﺎ ﺑﻮﺩﻩ
ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﻭﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻭﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.... -
-
اگر بتوانم دلی را از شکستن باز دارم،
بیهوده نزیستهام.
اگر بتوانم رنجی را بکاهم،
یا دردی را مرهم نهم
یا مرغکی رنجور را
به آشیانه باز آورم،
حاشا، بیهوده نزیسته ام -
@dr-yassi
من با این یه کارایی کردم بماند ...
-
mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
خب دارید درمورد چی بحث میکنید
همه چیز از M شروع شد
کوفت
-
بزرگترین اشتباهی که می توانیم
انجام دهیم این است که :
به برخی آدم ها
طولانی تر از آنچه که لیاقتش را دارند اجازه دهیم در زندگیمان بمانند -
میگم اون دوتا آهنربایی که پرت میکردی تو هوا به هم میچسبیدن اسمشون چی بود؟؟؟
-
loveryou021 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
آدمهایی که ما را رنج می دهند ، خیلی اوقات رنج کشیده هایی هستند که از زخمهای خودشان نتوانستند عبور کنند.
یک جایی باید آن زخم تسلی و تشفی بگیرد و نمی گیرد.نه بعضی موقع باید رنج بدهند تا بفهمیم که برا هرکس نباید وقت گذاشت و زخم ها همیشه بد نیستن گاهی یک زخم تو را از خواب غفلت بیدار میکند جایش هم بماند بهتر است برای یاداوری...پس هر زخمی بد نیست
-
-
رها باش....
اجازه بده داستان خودش پیش برود. تو فقط قادری که یک تصویر از کل فیلم را ببینی،
اما سرچشمه، همۀ گذشته، حال و آینده را در یک آن تماشا می کند.«تو فقط بر انرژی لحظۀ حال تمرکز کن.»
نفست را تسلیم آتش اکنون کن.
اجازه بده که درد ناآگاهی، ترس و مقاومت در برابر زندگی در آگاهی و عشق بسوزد.
اجازه بده فواصل سکوت در وجودت طولانی تر و عمیق تر شوند.
جستجوی هر آنچه که تو را از لحظه حال بیرون می کشد متوقف کن، چه اشراق، چه عشق، چه ...
در هر لحظه با واقعیت خودت بی هیچ قضاوتی رویارو شو.
به جشن و سرور لحظه حال بپرداز.
اجازه بده آتشِ «اکنون» همۀ سرگرمی ها و تعلقاتت را بسوزاند.
رها باش.... -
@dr-yassi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
میگم اون دوتا آهنربایی که پرت میکردی تو هوا به هم میچسبیدن اسمشون چی بود؟؟؟
اهنربا دوقلو
-
@dr-yassi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@اسمان-ابی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@dr-yassi زوزی باز غیب شد
فک کنم M پیام داده
ن خبر مرگش
-
خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ؛
زیاد نزدیک به هم می سوزیم،
و زیاد دور از هم ، یخ می زنیم .تو نباید آنکسی باشی که من میخواهم،
و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی.
کسی که تو از من می خواهی بسازی،
یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت.من باید بهترین خودم باشم برای تو.
و تو باید بهترین خودت باشی برای من .
خوبِ من ، هنرِِ عشق در پیوند تفاوت هاست،
و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها .زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگهایش جور نیست؛
همه سازهایش کوک نیست.
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید؛
حتی با ناکوک ترین ناکوکش.اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن؛
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد؛به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند.
به این سالها که به سرعت برق گذشتند؛
به جوانی که رفت؛
میانسالی که می رود.حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به زمستانی که رفت؛
بهاری که دارد
تمام می شود کم کم،
آرام آرام.زندگی به همین آسانی می گذرد.
ابرهای آسمان زندگی
گاهی می بارد و گاهی هم صاف است.
میگذرد، هر جور که باشی -
آدم ها را می بخشم...
نه به خاطر اینکه ساده هستم..نه به خاطر اینکه برای خودم
برای سلامتم ارزش قائلم
ساده تر بگویم
وقتی برای فکر کردن به
چیزهای بیهوده را ندارم
آنها را می بخشم شاید روزی
کسی همین کار را با آنها بکند
آنوقت خواهند فهمید که
بخشش یعنی چه ... -
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@dr-yassi
من با این یه کارایی کردم بماند ...
شوهر خواهرم از اون لیزر کیلومتری داره یه سری تو استادیوم زد تو چش یکی از بازیکنا همون موقه پرتش کرد امنیت استادیوم اومد زیرصندلی پیداش کردن
-
آدم ها را می بخشم...
نه به خاطر اینکه ساده هستم..نه به خاطر اینکه برای خودم
برای سلامتم ارزش قائلم
ساده تر بگویم
وقتی برای فکر کردن به
چیزهای بیهوده را ندارم
آنها را می بخشم شاید روزی
کسی همین کار را با آنها بکند
آنوقت خواهند فهمید که
بخشش یعنی چه ...