مفهوم قلمچی
-
سلام مفهوم این بیت رو میشه بگین
بغداد حسن را که تو در وی خلیفه ای/جاری است ز اب دیده ما بر کنار شط -
faezeh ebrahimi
سلام.
اول اینکه اگه میخوای سریعتر جوابت رو بدن،باید بچهها رو تگ کنی.
@دانش-آموزان-آلاء
@راه-ابریشمی-ها-ادبیات
میگه که بغداد و پایتخت خوبی که تو توش خلیفهای از آب دیدهٔ من در کنار رودخونه جاریه.
از نظر من...
و به این تبع مفهومش میشه اینکه باعث و دلیل خوبی تو منم.
(مطمئن نیستم)
نظر شما چیه بچهها؟
@Amin-Forouzan
علیرضا تمدنی -
Marzie khanoom فارغ التحصیلان آلاءreplied to danial hosseiny on آخرین ویرایش توسط Marzie khanoom انجام شده
danial hosseiny من میگم انگاز اینطور گفته که ینی اینکه تو الان باش آشنا شدی و من خییلی وقته میشناسم..ینی از برمش..دیواری که روش یادگاری مینویسیو..
-
@R-Nil-par
کل شعر رو که بخونی، متوجه میشی که داره از معشوق تعریف میکنه...
https://ganjoor.net/jami/divanj/khatema-hayat/ghazal-jk/sh200
اون معنیت میتونه درست باشه ها. ولی به شرطی که ما فقط تک بیت رو به تنهایی داشته باشیم و کل شعر رو درنظر نگیریم... -
faezeh ebrahimi
به نظرم میگه تو (معشوق)در پایتخت خوبی ها فرمانروایی و رودخانه ای که در جغرافیای اونجا جاری هست از اشک چشمان من (عاشق) هست
مفهومش میشه جایگاه والای معشوق از دید یک عاشق در دنیای انتزاعی خود...این نظر من بود -
این پست پاک شده!
-
علیرضا تمدنی
میدونی علیرضا، مشکلی که پیش میاد توی مصرع
جاریست ز آب دیدهٔ ما بر کنار شط
میشه اینجوری مرتبش کرد:
(بغداد) از آب دیدهٔ ما بر کنار شط جاری است (پاربرجاست).
میشه هم اینجوری دیدش:
شط ز آب دیدهٔ ما بر کنار جاریست.
یعنی تفاوت توی اینه که شط رو نهاد بگیریم یا متمم قیدی.
خب؟ اونوقت تفاوتش اینه که عبارت دوم، از دید من ارتباطش رو با معنیِ مصرع اول از دست میده...
ولی نمیدونم من اشتباه میکنم یا چی... -
danial hosseiny
به نظر من "را" در مصرع اول فک اضافه هست
اونوقت دو مصرع با هم معنی پیدا میکنن -
علیرضا تمدنی
یعنی چجوری بشه قضیه؟ -
danial hosseiny
یعنی بغداد حسن بشه متمم
شط هم بشه نهاد -
علیرضا تمدنی
خب پس درواقع منظورت از فک اضافه، حرف اضافه بود..
یعنی بگیم:
تو که برای بغداد حسن خلیفه هستی. شط از آب دیدهٔ ما بر کنار جاری است.
بازم من ارتباطی بینشون نمیبینم اصلا...
یا به عبارتی
رای حرف اضافه باشه و برای قسم...
به بغداد حسن قسم که تو در آن خلیفهای، شط از آب دیدهٔ ما بر کنار جاریست.
بازم ارتباطی بین دوتا مصرع ساخته نمیشه.
ولی فکر میکنم به معنی دقیقتری برای مصرع اول رسیدیم.
همین معنیِ
«به بغداد حسن قسم که تو در آن خلیفهای» برای مصرع اول درستتره. -
danial hosseiny در مفهوم قلمچی گفته است:
میشه اینجوری مرتبش کرد:
(بغداد) از آب دیدهٔ ما بر کنار شط جاری است (پاربرجاست).با این موافقم. پابرجایی شهر زیبایی که تو خلیفه آن هستی، به خاطر وجود اشک ما است. از جاری بودن اشک ما در کنار آن است.
انسانها از انقلاب کشاورزی به بعد کنار آب و رودها شهر می ساختند و سکونت می کردند. چون آب بخش مهم زندگی کشاورزی بود و برای زندگی لازم. پس به نظرم ارتباط «آب روان دیدهی عاشق» برای «پابرجا موندن زیبایی شهر معشوق» هم برمیگرده به نحوه زندگی کردن قدیمیا و زمان شاعر. که وجود شهر وابسته به آب و رود کنارش بود.
صاحب تاپیک مفهوم خواسته بود، مفهومش میشه « توجه و تلاش عاشق باعث زیبایی و ارزش واقعی معشوق می شود». همون اولی که دنی گفته بود.
از لحاظ دستوری اینطوری در نظر گرفتم که یه جمله پایه و یه پیرو داریم. پیرو «که تو در آن خلیفه هستی» هست و بقیه هم میشه جمله پایه. فقط با این حالت موافقم. مفهوم و ارتبطاشم آنچه بالا نوشتم.
-
@Amin-Forouzan
ولی یه چیزی برام قابل هضم نیست. اینکه آب دیده شوره ولی آب شط شیرین
با این قسمت معنی خودم مشکل دارم. وگرنه بقیهش رو موافقم. -