معنی۲
-
-
Nila YS
ای چشم که پردردی در سایه او بنشین
زنهار در این حالت در چهره او بنگر
آن واعظ روشن دل کو ذره به رقص آرد
بس نور که بفشاند او از سر این منبر
شاباش زهی نوری بر کوری هر کوری
کو روی نپوشاند زان پس که برآرد سر
حالا با این اوصاف، بیت سوم داره میگه که شادباش و آفرین و نور (آرزو دارم) برای کوریِ هر شخصِ کور. چونکه اون بعد از اونکه معشوق سرش رو بالا میاره و مثه خورشید طلوع میکنه رو و چشماش رو نمیپوشونه.
حالا اینجور که من معنی کردم
نهاد میشه من که محذوفه
شاباش زهی نوری میشه مفعول
بر کوریِ هر کوری میشه گروه متممی
فعل هم میشه آرزو دارم که محذوفه.
نمیدونم چجوری پاسخنامه نهاد گرفته کوری دوم رو️ -
Nila YS سلام واقعیتش معنی مصرع ۲ رو نفهمیدم ولی میشه حدس زد که کوری دوم نهاده. میگه شادباش و ... میگم برای کوری که او (کو).... بنظرم یعنی مصراع دوم راجب کور هستش نه معشوق.
-
danial hosseiny خیلی ممنون به نظرم پاسخ یکی دیگه از بچه ها کمک میکنه درست خونده شه و اینطوری بشه که:افرین به کوری هر کوری که بعد ازینکه سرشو بالا اورد روشو نپوشوند ولی خوب مفهومش هنوز مبهمه
و اینکه شاباش خودش دعاییه زهی ام که فعل نمیخواد منظورتون فعل ارزو دارم برای نوری بود؟ -
Nila YS
@amin-forouzan
علیرضا تمدنی
Mr. Wick
Faez Fateminia
تفقدی نظری چیزی؟ -
-
@fatemeh-Ma معنی میکنید؟
-
Nila YS
والا هی دارم فک میکنم معنیشو متوجه نمیشم اصن سخته یکم
اقای حسینی ک فک کنم گفتن معنیشو!
من از این جهت گفدم نهاده ک ی تست دیدم
نوشته بود:
كور در بيت دوم«آرايه تكرار»دارد اما«نقش تكرار»خير،زيرا اولا ً هريك از«كور»ها در جمله ي جداگانه اي به كاار رفته اند و
دوم اينكه نقش هاي متفاوتي نيز دارند؛كور ابتدا متمم است و سپس نهاد. -
Mr. Wick دانش آموزان آلاء بچه های تجربی کنکور 1401 اخراج شدهreplied to danial hosseiny on آخرین ویرایش توسط انجام شده
danial hosseiny حاجی بسی سخته
اون چیزی که من فهمیدم اینه یا فهمیده ی من چرته یا این شعره چرتهشوخی کردم البتهبنظرم میگه شادباش و شادی دارم برای کور بودن هر کوری️
که اونیکه وقتی معشوقه سرشو بالا آورد این همچنان نگا میکرد ️️والا نمیدونم چه چرت و پرتی میگم ولی من اینو فهمیدم...در مورد نکته دستوریشم نمیتونم نظری بدم چون نمیدونمم خودمم
این از من -
@fatemeh-Ma
خب از روی پاسخنامهها که ما هم متوجه شده بودیم... میخواستیم ببینیم که بر چه اساسی اینجوریه.
من فکر میکنم طراح اومده مصرع اولو چسبونده با مصرع دوم
بر کوری هر کوری/کو روی نپوشاند
بعدم گفته:« بر کوری هر کوری که رویش را نمیپوشاند.»
او رو کلا نادیده گرفته و کور دوم رو نهاد جملهٔ شروعکنندهٔ مصرع دوم درنظر گرفته. این نظر منه... فقط در این صورت میتونه درست باشه این قضیه... -
danial hosseiny
اخه این دوستمون نوشت ایا اشتباهه یا من اشتباه میخونم
خواستم بگم ن درسته نهاده
نمدونم
احتمالن -
danial hosseiny الان یه بار دیگه خوندم جوابتونو به نظرم همینجوری که گفتید منطقی و با معنیه حتما م الیه بوده و اشتباه شده ممنون که وقت گذاشتید
-
-
danial hosseiny الان تنها نظرم تایید نظر شماس.
-
danial hosseiny سلام و درود.
دیدم تاپیک و بیت قشنگیه. حیفم اومد الان (یعنی قبل رسیدن کنکور) ننویسم در موردش.
ایشالله که به درد صاحب تاپیک بخوره.
Nila YS
واسه معنی کردن به بیت قبلش نیاز داریم.آن واعظ روشن دل کو ذره به رقص آرد
بس نور که بفشاند او از سر این منبر
برخلاف اشعار حافظ که تقریباً هرجا حرف از واعظ میاد بعدش می خواد طعنه بزنه، مولوی کلمات واعظ و صوفی و ... رو با معانی دیگری و مثبت به کار میبره. که نباید با شعرای دیگه قاطی کنیم.
اینجا واعظ روشندل خداست. ذره هم به انسانها اشاره داره. رقص ذرات با فشاندن (گرفتن) نور، تمثیلی بسیار زیبا از یک صحنه توی طبیعت هست. دیدید وقتی باریکهای نور وارد اتاقی تاریک میشه ذراتی نمایان می شن که در حال رقصیدن هستند؟
جالبه بدونید اگر صبح هنگام طلوع آفتاب در باغ یا جنگلی همین باریکه نور رو ببینید، می بینید که این ذرات به سمت بالا (به سمت منبع نور) حرکت می کنند. که علمیش به خاطر جریان همرفتی هوای گرم هست.
و البته، از قرآن می دونیم که خدا خود نور است. دینی دوازدهم خوندید. و لطف خدا افشاندن بخشی از خودش (یعنی همان نور) به ما بوده. نورِ حضور. حضور (یعنی وجود ما) در عالم از نورِ خداست.شاباش زهی نوری، بر کوری هر کوری
کو روی نپوشاند زان پس که برارد سر
در ادامه بیت قبل اینجا گفته این نور چقدر خوب هست. و خوشا به حال کسی که با این نور، با گرفتن این نور، یعنی با حضور خدا، بینا بشه. خوشا به حال کسی که چشمان نابینایش با این نور بینا بشه. چشمان تن نه، چشمان دل. چشمان دلی که با نور خدا (=حضور خدا) بینا و آگاه شده. (و مصرع ۲ میگه:) که اگر بینایی چشمان دل اتفاق افتاد، دیگر از بین نمی رود (دیگر روی نمی پوشاند). که این نور وقتی تابید و بینایی و آگاهی را به وجود آورد دیگر خاموش نمی شود. چون این نور (حضور خدا در دل) به خواست خود خدا بوده. از کجای مصرع ۲ فهمیدم به خواست خودش بوده؟ از این مصرع نفهمیدم. از بیت قبل فهمیدم که گفتیم خدا خودش به افشاندن نور هوشیاری پرداخت.هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
[یا شاید بشه گفت «به نور»!] -
@Amin-Forouzan
سلام...خوشحالم که اینجایی...
یه سری کارایی کردی با بیت، که اصلا نمیفهمم یه سریاشو برچه اساسی گفتی.