فراموش شدگان جاودان
-
آلمانی با اِلِمان های ساعت
فیلیپ لام ( 1983)
مرد آلمانی چهره ی رسانه ای نداشت... بی آب و تاب بازی میکرد... در روزگاری که ثبات برای «فیفا» اهمیت نداشت تمام جوایز را از او دریغ کردند. فوتبال بازی کردن را ساده نشان می داد. بیش از حد ساده... وقتی به عنوان یک مدافع کناری در دقیقه ی 5 با یک شوت سرکش دروازه ی «کاستاریکا» را باز کرد، آن گل را عاری از فاکتورِ «غیر منتظره بودن» قلمداد کردیم... چون او فیلیپ لام بود... وقتی به مدت 3 سال در هیچ رقابتی مرتکب خطا نشد تعجب نکردیم و گفتیم «خب اون فیلیپ لامه دیگه...» آرام بودنش در مخاطبان فوتبال و طرفدارانش نیز تاثیر زیادی داشت... شاید بهتر است بگوییم «بیش از حد آرام بودنش...»در سال 2003 وقتی 19 ساله بود استعداد یاب تیم «اشتوتگارت» به سرمربی زنگ زد و گفت « یه پسره رو پیدا کردم جثه اش اندازه 15 ساله هاست ولی مث 30 ساله ها بازی میکنه! میخوایش؟ هم دفاع راست بازی میکنه هم دفاع چپ هم هافبک وسط هم هافبک دفاعی...» برای لام مهم نبود کجا باشد... وظیفه اش را انجام میداد. وقتی در همان سن مقابلِ «منچسترِ فرگوسن» به میدان رفت و بازی را 2-1 بردند، فرگوسن در وصف او گفت «لام نمیتونه بد بازی کنه... درسته جوونه ولی دقیق و پخته اس» به بایرن مونیخ رفت و برای بدست آوردن جایگاهش تلاش کرد... حتی وقتی «پپ گواردیولا» سرمربی بایرن مونیخ شد لب به تحسین گشود « احتمالا لام با هوش ترین بازیکنیه که دیدم...» مربیِ مسی از او به عنوان باهوش ترین یاد میکرد...
وقتی در سال 2012 با بایرن به فینال اروپا رسیدند و در خانه شان مغلوب چلسی شدند او ایستاد... همه بر زمین افتادند اما فیلیپ کاپیتان بود. نمیتوانست زمین بخورد... با همان قامت کوتاهش مفهوم رهبری را به تمام کاپیتان های دنیا یاد داد. باز هم برگشت با همان تکل های دقیقش، با همان پاس های خط کشی شده، با همان بازیِ ساده و قشنگ و سال بعد، او بود که جامِ قهرمانی اروپا را بالای سر برد... انقدر خوب بود که در فینال جام جهانی در سال 2014 مقابل آرژانتین و مسی، حتی یکبار هم زیرِ توپ نزد... جام جهانی را هم بالابرد اما هنوز هم خیلی ها او را به عنوان اسطوره ی تکرار نشدنی قبول ندارند... شاید بخاطر اینکه بیش از حد آرام بود.
بر خلاف دیگر کاپیتان های آلمانی، آرام بود و از درگیری های جسمی اجتناب میکرد... اما پشت این چهره ی بیش از حد آرام، مرد صریحی نهفته بود که پرده ها را کنار میزند... در سال 2010 کتابی نوشت که طوفانی در آلمان به پا کرد! تمام مربی ها و بازیکنان بزرگی که باید زیر سوال میرفتند تا به مسلخ آورد... نوشت که وقتی تمرین تمام میشده به خانه میرفته چون به کسی اعتماد نداشته، نوشت که مهم ترین نکته در فوتبال «ادای درست وظیفه» است. بی پروا و بدون ملاحظه به سرمربی تیم ملی پرداخت... نوشت که برنامه ندارد و فقط روحیه میدهد... دریغ از تاکتیک، نوشت که سرمربی ام در اشتوتگارت نمیخواست قبول کند دستش برای همه رو شده، نوشت که سرمربی سابقم در تیم ملی پس از 1 ساعت تمرین، همه را مرخص کرده و پی بازی کامپیوتری میرفتند... پس از این سخنان همه ی فوتبالیست ها به نقد از او پرداختند و گفتند باید بازوبند کاپیتانی از او گرفته شود... اما خودشان هم می دانستند فیلیپ چیزی جز حق نمیگوید...
لام آینه ی تمام نمای یک آلمانیِ واقعی است... مردی دقیق که مهم ترین کار برایش انجام وظیفه است... کوتوله ی جادویی در دوران بازی اش، 14 قهرمانی در کشور و 1 قهرمانی در اروپا و 1 قهرمانی در جهان را جشن گرفت! و وقتی در 33 سالگی از فوتبال خداحافظی کرد همه لب به تحسین گشودند... در خداحافظی کردنش هم مثل ساعت دقیق و سرِ وقت بود... خودش میگفت « فکر میکنم پیر شدم و بیش تر از این نباید طولش بدم... باید جا رو برای جوون تر ها باز کنم»... کاپیتان لام، تعریف جدیدی از یک بازیکن و یک مدافعِ کناری ارائه کرد... تعریفی که هیچکس شهامت گفتنش را نداشت... هرچه باشد او آلمانی بود... آلمانی با اِلِمان های ساعت!
-
امیدوارم از این ۱۳ روزی که یکم تو فوتبال عمیق تر شدیم و بعضاً متن های متفاوتی رو خوندیم لذت برده باشید ...
چه دوستانی که خوندن و لایک نکردن (ملعون)
چه دوستانی که خوندن و لایک کردن
چه دوستانی که نخوندن و لایک کردن
ممنون که همراه بودید ...