اعتراف میکنم که....😂
-
آسمان ِ آبی قول بده نمیخندی بم
-
این پست پاک شده!
-
@mahsaaaaa82 در اعتراف میکنم که.... گفته است:
اعتراف میکنم :
الان دو ماهه دارم التماس میکنم که بهم اجازه بدن برم راهیان نور و اجازه هم دادن ولی از ته دل راضی نیستن من برم
خلاصه فردا ساعت 8 میرم ولی اعتراف میکنم که خیلی ترسیدمایشالا عمودی نری ، افقی برگردی.
یک توصیه : یه وقت احساساتی نشی بری جاهای پرت و دور ، سال های قبل به اتوبوس های راهیان نور تیر اندازی کردن. همیشه با یگانی که بردتت باش
-
Amin-Mehraji نهههههههههههههههههههه من شیطون هستم ولی جونمم برام خیلی عزیزهالبته دیگه گذشت به خوبی و خوشی تازه نرسیده برا سال دیگه هم نقشه کشیدم:face_with_stuck-out_tongue_closed_eyes: :face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:
-
تصورات خوبم راجب همتون یهو به هم ریخت الان دیگه راحت باشین :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
اعتراف میکنم که منم پوست لب رو میخورم کنارش نوشابه باشه بد نیست
اعتراف میکنم فقط وقتایی ناخن میجوم که در حال حل مسله سنگین و پیچیده باشم و این بدجور کمک کننده هستش
اعتراف میکنم هنوز بعده 12 سال بازی کردن یه گیم فکری -چالشی نتونستم کامپیوتر رو تو سطح toughest شکست بدم و احساس ناتوانی میکنم از این قضیه ولی دارم تلاشم رو میکنم ولی در عین حال میشه ولی غیر ممکنه تناقض
اعتراف میکنم توی یه سایتی نتونستم دقیق محاسبه کنم تعداد اکانت هایی که درست کردم مضرب 11 بود یا 12
اعتراف میکنم تا الان تک تک قطعات کامپیوتر رو حداقل یک بار خراب کردم . من و برادرم اومدیم تک تک قطعات رو شمردیم و هیچ چیزی پیدا نکردیم که خراب نکرده باشم. تک تک قطعات رو دوباره خریدیم جدا جدا :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: فقط کیسش مونده بود که اونم هفته پیش اون سطج بالاییش رو منهدم کردم از لپ تاپ خودش هم کیبوردش رو یه بخشی از قطعاتش رو خراب کردم گوشی خودمم که خراب کردم الان نیست هدفون اسپیکر ... والا هر چی نگاه میکنم قبلا خراب کردم خراب کار کی بودم من نمیدونستم
اعتراف میکنم از چیزای لذت میبرم که بقیه لذت نمیبرن و از چیزایی لذت نمیبرم که بقیه لذت میبرن و این گاها باعث مشکل میشه
اعتراف میکنم اشتباه من بود که داشتم روی گربه ام ازمایش انجام میدادم و گرفته بودمش و اون حق داشت دستم رو گاز بگیره و دستم خونریزی کنه و باعث شدم اونو از من بگیرن :face_savouring_delicious_food: حیف شد حیففف
اعتراف میکنم که از تنهایی لذت میبرم با اینکه خیلی طول کشیده از زمان مدرسه میتونم کارهایی که دوست دارم و چالشی ان انجام بدم
اعتراف میکنم از شنا کردن بدجور بدم میاد اعتراف میکنم شنا بلد نیستم ولی تو برنامه دارم اینو درستش کنم با اینکه بدم میاد ازش
بعضیاشون خیلی سیکرت بودن و میگفتم نگم ولی گفتم بگم همه رو گفتم
فقط خواهشا پستای درسیم رو حداقل جواب بدین میدونم سقفا فرو ریخت :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
-
اعتراف میکنم دلم واسه صاحب این تایپک خیلی تنگ شده
کجایی دختر آبودانی @یه زمانی آلایی
in your mind : ) -
اعتراف میکنم ک
امروز تو کلاس زیست یکی از بچه ها داشت جواب میداد پای تخته بعد هی تند تند میگفت هل شدمو استرس دارمو این حرفا منم درس نخونده بودم صندلیمم مورب گذاشته بودم روبروی معلممون پامم انداخته بودم رو پام و کتابمم رو پام بود ی لحظه با دبیرمون چشم تو چشم شدمو خندم گرفت
دفه اخری ک دختره گف هل شدم نمیشه... دبیرمون گفت یکم اعتماد ب نفس داشته باش
اعتماد ب نفس میدونی ینی جی؟ بعد ب من اشاره زدو گفت اینها ببین اعتماد بنفس ینی مث فاطمه باشی ..
نشسته درسم نخونده پرو پرو تو چشششششششششماااای من زل میزنه هی هم لبخند تحویلم میده
اقا منو میگی کل کلاس رف رو هوا -
اعتراف میکنم من به کتاب خونه هیچ وقت واسه درس خوندن نرفتم و حتی بهترین خاطرات و بهترین لحظات شاد عمرم در کتاب خونه سپری شده ....البته پنج دقیقه ایی درس میخوندم فقط پنج دقیقه
-
اعتراف میکنم به چند چیز ... واقعا هم حرف دلمه...
اعتراف میکنم توی مجازی بر خلاف میل باطنیم و عقلم راه رو رفتم و تو جاها و رو کسایی که انرژیم رو هدر میدادن انرژیم رو گذاشتم و گاها انرژیه رو نابود کردم و این به ضرر خودم تموم شد.
اعتراف میکنم این خیلی دردناک بوده و هست که انرژی بذاری و انرژیه برنگرده. احترام بذاری و وقت روشون صرف کنی و براشون تایپ کنی ولی انرژیه برنگرده. به زودی دارم سعی میکنم هر چی رابطه مجازیه چه دوستی چه درسی ازشون فقط اونایی رو نگه دارم که انرژیه رو برگردوندن. ولی هنوز جوابی براش پیدا نکردم وقتی که کسی انرژیه رو قبلا برمیگردونده ولی الان برنمیگردونه باید چیکار کرد.یه اعتراف دیگه : از هر چی که به تازگی بدم بیاد سعی میکنم اونقدر باهاش روبرو بشم که برام عادی بشه و جذابیت اولیه رو نداشته باشه تا سعی کنم رو چیزای دیگه انرژی بذارم. این رو وقتی فهمیدم که مثلا تو برنامه داشتم بعضی اعتقادات رو حذف کنم موقتا باهاشون بیشتر رو به رو شدم اونقدر که حالم بهم میخورد ازشون ولی متوجه شدم توی روابطم با افرادی که انرژی رو هدر میدن اینطوری رفتار میکنم.
اعتراف میکنم سیاست بازی ای که باید قبل بازیام شروع میکردم شروع نکردم.
نتیجه همه اعترافات :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: اینکه از این به بعد به گفته ذهنم احترام میذارم .
واقعا مجازی جای بدیه. پر از قضاوت های غلط و .....