هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
چون نور میخوره برمیگرده باید کم کنیم
-
marylb :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: اهاا من الان 4 ساله یا 5 سال تابستونا من شام ناهار میزارم دیه اماده تر از این؟؟
-
@بر-باد-رفته در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
چطوری شد 180 باز جمع و تفریقو اشتبا کردم
120 عه جواب؟
180 شد چرا
همون حدودهمن ۱۲۰ دراوردم
توروخدا نگو که این یکی هم اشتباهه -
@بر-باد-رفته در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
چطوری شد 180 باز جمع و تفریقو اشتبا کردم
120 عه جواب؟
180 شد چرا
همون حدودهمن ۱۲۰ دراوردم
توروخدا نگو که این یکی هم اشتباههآسمان ِ آبی نه اشتباه محاسباتی بود
برم تا تهش دوباره؟ -
بی نظیر بی نظیر !! :
یک نیمهام در آتش افتاده
افتاده نیمِ دیگرم در باد
چیزی بهجا از من نخواهد ماند
جز ردّی از خاکسترم در باددلخستهام از باید و شاید
سیمرغی از قصّه نمیآید!
هر بار میخوانم تو را در اشک
عمریست میسوزد پَرَم در باداز فرفره در کودکیهایم
تا بادبادکهای رؤیایم
تا قلب تنها، قلب تنهایم!
را عصر جمعه میبَرَم در بادهر عصر جمعه توی این غربت
یاد تو میافتم که میافتم
وقتی درِ گوشِ تو میگفتم
از علّت چشمِ تَرَم در باداز علّت این حالِ غمگینم
از چیزهایی که نمیبینم
فریادهای دائمم در آب
تا حرفهای آخرم در باداز علّتِ آشفتهی مویم
از شعرهایی که نمیگویم
از گریهی خودکار بر کاغذ
از نالههای دفترم در بادحلّاجم و بر دارها تنها،
بیجسم! بعد از مُثله کردنها
امّا به یادِ یارِ بیانکار
آواز میخواند سَرَم در بادبر باد رفتم از عبورِ شک
مثل عروسکهای یک کودک
که ناگهان یک روز یادش رفت...
و خاطرات بدترم! در باد...