شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
مامور آبخوری: مسئول بود کسی بدون لیوان آب نخوره یا بعد از خوردن زنگ کلاس هیچکس آب نخوره.
مامور دستشویی: مسئول بود کسی بعد از خوردن زنگ دستشویی نره و چک میکرد کسی داخل دستشویی نمونده باشه. بعضی وقتام میتونست به نظافت گیر بده. معمولا هر از گاهی عوض میشد چون از تشعشعات بوی دستشویی آسیب میدید و دراز مدت عمرش کم میشد :))
مامور مستحفظ: مسئول بود با خوردن زنگ تفریح توی کلاس بمونه تا کسی تو کلاس باقی نمونه.
مامور بهداشت: یه جورایی همون مامور آبخوری بود که وظایف بهداشتی دیگه ای هم داشت و کمک میکرد.
مامور در ورودی: مسئول بود نذاره کسی حتی یک ثانیه بعد خوردن زنگ اول صبح وارد مدرسه بشه. بعضی وقت ها باید نیم ساعت پشت در میموندیم و کسری از انضباط میخوردیم.
دیگه چه مامور هایی داشتیم؟ شما تاحالا هیچکدوم بودین؟
+حق؟
_حق -
POV: قبل امتحان یه موزیک میزاری که یکم استرست کم بشه
lv_0_20230318234439.mp4 -
-
Michael Vey این قضیهش فرق داره ها
-
Michael Vey لعنتی من چرا باید اول صبحی اینو ببینم
حالا چجوری یادم بره ؟؟ -
-
Michael Vey خسته نباشید خدا قوت
-
-
-
Hamed.s اینا چرا اینطورین انصافا افغانستان و مراکش باید عید فطرشون با فاصله یه هفته باشه
-
@κιϻιλ هر کلاس پنج شیش تا پسر بیست تا دختر
یه کلاس بلدم فقط یه پسر داره
دانشکده الهیات -
Venus655 در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
احوالات یک کنکوری اهمال کار:
تیر ماه:
اگه از الان بخونم میتونم پزشکی تهران قبول شم؟
مهر ماه:
اگه از الان بخونم میتونم پزشکی قبول شم؟
دی ماه:
اگه از الان بخونم میتونم پیراپزشکی قبول شم؟
فروردین:
کسی بوده از الان بخونه قبول شه؟
اردیبهشت:
خیلیا بودن تو دو ماه قبول شدن اما نکنه من قبول نشم.
خرداد: برم شروع کنم دیگه هر چی شد،شد.
ولی
امتحان نهایی رو چه کنم؟موسسه ی کنکوری : بیا پک ما رو بخر تو دو هفته مونده به کنکور هر ۳ پایه رو مسلط میشی+۴۰ تا آزمون شبیه سازم میزنی.
و وی این پک رو هم میخره ولی این دفعه میپرسه با این پک میتونم تو دوهفته زیر صد بشم یا نه؟؟این همه میخونی یه وقت پوستت خراب نشه
#جوک خودم ساز
-
یه اتفاقی الان برا من افتاد خیلی دارک بود ولی به شآدکده میخورد...
من تو کل زندگیم دخترخاله ی مادرمو یه بار دیدم اونم تو ختم بابابزرگم تو 6 سالگی بود
بعد روز اول عید اومده خونه ما یه راست اومده تو اتاق من میگه : «واااااااای امیررضا چقدر بزرگ شدی!!!! .» ()یعنی توقع داشتی از 6 سالگی تا الان رشد ابعادی نداشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
ما داخل روستا اییم و پسر خالم شهر زندگی میکنن
بعد ی روز داخل شهر داشتیم راه میرفتیم اون قسمت خیلی شلوغ نبود و کسی خیلی رد نمیشه همین طور ک داشتیم می رفتیم ی خانمی هم جلومون بود داشت میومد
ی دفه دوتا سگ ک زیر درخت خوابیده بودن بلند شدن شروع کردن واق واق کردن زنه ک نصف سکته فک کنم زد پلاستیکو انداخت رفت پسر خالم خودشو انداخت وسط خیابون نمی دونم چطور ماشین نزدش وسط خیابون می دویید فقط
من ؟ وایساده بودم سگارو نگاه میکردم پیش خودم میگفتم شهر حتی سگاشون هم لوسه -
همه چیز داشت درست پیش میرفت ، تا اینکه.... تصمیم گرفتم گزینه پخش 360 درجه رو فعال کنم
و این اتفاق افتاد
-
-