یک بار ناراحت از خوندن دعایی و اثر نکردنش خوابیدم.
شب خواب دیدم فرشته ای اومد و گفت: حاجی بعد ۴۰ روز هنوز نتونستیم معنی کنیم چیزهایی که میگفتی، خدا گفته بهت بگیم تو همون فارسی ازش بخواه و دردسر برا عرش الهی درست نکن : )
شب تولدم، شروع کردم به باز کردن کادوها
به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه
توشو که نگاه کردم دیدم نوشته:
هشتاد هزار تومنی رو که سه ماه پیش گرفتی، نمی خواد برگردونی