خیلی نازههههه
Acola
دیدگاهها
-
گالری عکس بچه! -
هفته های خوشحالیسلام
روز سوم :
امروز عادی و خیلی خنده داری بود !
صبح مثل همیشه بابام صدا زد ..و گفت که چقد میخوابی
! و من بلند شدم گفتم چشم
عادتمه چشم گفتن
یادمه یبار عید بود صبح از خواب بیدار شدم بچه بودم بابام گفت دختر نازم عیدت مبارک بابا جان
و من برگشتم گفتم چشم
طبق معمول داداشم مث همیشه میاد و باقیافه ها وادا های مختلف روی من کار مکینه تا بتونه گوشیم رو ازم بگیرهباهاش بازی کنه :»/
قیافه هایی ک اون ب خودش میگیره تا مخ بزنه تو تاریخ نشون داده نشده !
از جمله قیافه هاشبعد اداهم میده ..
بعدش دید که نمیتونه میره با خواهر کوچیکم میان اینجوری
دلمو میبرن
منم زود خام میشمو ب مدت 1ساعت نه ی ثانیه اونور نه اینور گوشیمو اجاره میدم
ولی عاشقشونم
-امروز خوشحال شدم چون بعد از یک ماه و نیم یکی از دوستای الاییمو دیدم ایشون@G-B-A-S خیلی بدی
یک ماه نبود
کجا بودی هان؟ کجاهاااا؟
بگذریم خوش اومدی
دلم برات تنگ شده بود
-بعدش اومدم انجمن ... ینی کلا از انجمن بیرون نمیرم کهمعتاد شدم معتاااااااااااد
ولی عاشق این معتادی ام
و اینکه اینجا من یکی از قلدر هام کسی چیزی گفت بگید تیر بارانش میکنیمصداتون درنیاد
وگرنه اخراج
مدیر اندازه من اعتماد ب نفس نداره !
ها داشتم میگفتم اومدم با دوستان مشاعره کردیم و کلی خندیدم ...
روز خوبی بود
#شکر
#همیشه بخندیم حتی ب پیدا شدن سوسک توی اتاق ...
تاپست بعدی فلن -
از روزای اول دانشگاهت بگوزور اول دانشگاه !
اممم
خوب بود
پر از خنده و تیکه
وی همکلاسیه بسیار پروعه وگیردهنده ک استادم نمیتونه جلوگیرش باشع
اینکه یادم رفته بود کدوم کلاس درس دارم هم از عجایب های زمین بود
س طبقه ارو بالاوپایین گشتم تا فهمیدم طبقه چهارم کلاس دارم
خوب بود:) -
هفته های خوشحالیسلام
روزچهارم :
-امرو روز زیاد جالبی نبود ! ولی وسطاش زیاد خندیدم ...ینی اخرش قشنگ بود :))
مهمون داشتیم*چ مهمانی *
این مهمونامون بخاطر عروسی و اینا اومده بودن تقسیم شدن تا بمونن خونه هامون چون از راه دور اومده بودن :))
من با مهمان مشکلی ندارم هااااااا عاشق مهمانم اتفاقا و این مهمونامون هم دوست دارم ولی امروز ازشون بدم اومد://
دور از جونتون مهمونامون ی پسر بچه دارن ب اسم امین جاناین منو کشته
ی حرفایی میزنه
فقط 8سالشه
خدا نصیب گرگ بیابون نکنه ینی
بگذریم ... یکم بااون سرو کله زدم دیدم نمیتونم جلوشو بگیرم ورش داشتم دوتایی رفتیم بستنی براش خریدم خوردو یه هدیه کوچولو هم گرفتم تا بلکه موضوع توی خونه حلشه بره
تا من برمیگردم همه سنگ هاشونو وا بکنن
:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
خلاصه ....
عصری اومدم انجمن !
دیدم یکی از دوستام فاطمه جان ... تاپیک توییت آلایی هارو ادرسشو گذاشته ! دیدم صاحب تاپیک نیست .. و درواقع فعالیت چندانی نداره ! بخودم گفتم اونکه نیست حیف تاپیکههم تاپیک از یاد نره هم نسل رو ادامه بدم برداشتم شعبه 2تاپیک رو زدم
و توسط پلیس فتا دستگیر شدم
!
https://forum.alaatv.com/topic/7977/توییت-آلایی-ها2/7
بسته شد !
و اولین شکست عشقی!
انقد خندیدم که دلم هنوز درد داره
_شب شد ... عموم با دوتا دختر نومزدش اومدن خونمون تا ب عروس پنجشنبه این هفته رقص یاد بدیم
الانم خونموننبرم پیششون :))
طبق عهد نامه - هروز میخندیم :))#خودتو باخوبی ب رخ بکش :))
همیشه بخندین الهیی
#شب بخییر -
خــــــــــودنویس
#پارس اباد مغان
#عکس از دایی جانم -
موسیقی کده
Duydom ki bansiz!
Duydum ki bensiz,yaralı gibisin
شنیدهام که بدون من مث زخم خوده هایی
Ne ağlar ne gülersin,bir ölü gibisin
نه گریه میکنی نه میخندی، مثل یک مُرده ای
Kanadı kırılmış,kuşlar gibisin
مث پرنده هایی شدیی که بالشون شکسته
Beni bırakıp gittin,böyle çekarsin
منو ترکم کردی اینجوری جوابشو میبینی؛)
Açınca baharın,rengarenk gülleri
وقتی ک بهار گلهای رنگارنگشوباز میکنه
Bir başka eser,rüzgar geceleri
شبهایه جورخاص و دیگه ای روزگار میوزه
Karanlık çöktürecek,üstüne dertleri
همونجاست که تاریکی دردهارو میریزه رو سرت!
O zaman anlarsın,kaybettiğin değeri
و اون زمانی هستش که ارزش چیزی که از دست دادی رو می فهمی:)
️میشه گفت انقد عاشق این آهنگم که بهتر از خوده خوانندهاش میخونم؛)
ب شدت پیشنهاد!
-
خــــــــــودنویس
؛))
#
اینم از امشب خاصِ دریاچه شورابیل -
موسیقی کده
Öpum nafasindən
#şohrat
Keçim həvəsimdən dodaqlardan
Nə hallara düşdüm, nə hallardan Yorulmuşam axı olanlardan
Öpüm nəfəsindən uzaqlardan
Nə bilsin ağlamaq çarəmi həllimi
Öləcəm qalacam bu səncə bəllimi?
Şair qadınısan alım təsəllimi
Sətirlərdən varaqlardan
Ölərəm yolunda qırmaram xətrini
Adınla bəzədim şeirimin sətrini
Evim sənsənaxı alıram ətrini
Saçına toxunmuş daraqlardan
Bir sor ömrüm
mənsiz sən tək necə qaldın
Ölüm qollarında sən qəlbimə doldun Vazkeçilməz oldun sən nə doğma oldun Həyatıma gəlmiş qonaqlardan#چقدر این آهنگ واسم خاصِ؛)
ملودیه آهنگ برام خیلی خاصِ!
-
موسیقی کدهرفتی و خزان شد گریه بی امان شد دل زهرچه ترسید عاقبت همان شد غیر مردنم نیست دلخوشی نگارا دلخوش توام که میکشی تو ما را
به قصد جان من بیا ولی بیا بکش مرا به هر گناهی به هر گناهی...
#تعهدب دلی سبزامیرحسین افتخاری🎵
-
موسیقی کده
پریشانی:)
#علیرضاپوراستادی
تماشا نکن حال تنهاییم را
ببر با خودت کل دارایبم را!
مردد نشو رفتن اما ندارد
تماشا نکن غم تماشا ندارد…
ای آه طولانی من! حال پریشانی من…
من عاشق نبودم که زیبایی تو
وجود مرا ناگهان زیرو رو زیرو رو کرد!
من ابرم تو رفتی که باران ببارد
نبود تو من را به شب میسپارد
برای منو عشق دلت جا ندارد
تماشا نکن غم تماشا ندارد!
چقدررررقشنگه این آهنگ:)خیلی... -
موسیقی کده
نمی آیی؛)
#زندوکیلی
بهار جان من سر آمد نمی آیی خزان به رنگ غم درآمد نمی آیی
دقیقه های بی قراری به جانم نشسته نمی آیی نشسته ام در انتظارت نمی آیی
دو چشم خیس من به راهت نمی آیی هوای موسم جدایی دلم را شکسته نمی آیی
در دل سپرده ام مهر تو در سر هوای تو دارم کجایی کجایی کجایی که پر به سوی من گشایی
ای آشنای آرامشم جان میرود ز دستم کجایی کجایی که گاهی به سوی عاشقت بیاییچقدرقشنگه!
-
خــــــــــودنویسلطف کن تا صدایت نکرده ام نگاهم نکن !
ناگهان هجوم چشمان ابی ات دیوانه ام میکند...
تا نخواستم صدایم کرده و دیوانه ام نکن!
هوشیاری ام را بهم میریزدو مست تر از هر مجنونی میکند...
#انقد ظالم نباش!
#خودنویس -
هفته های خوشحالیسلام
روز دوم:
راستش امروز خیلی روز استرسی و پرهیجانی بود ...
فردا عقد دختر عمومه ... همونا که گفتم براتون ... کم شدن رقیبا و این حرفاامروز هم چون فردا عقد اونا هست خیلی استرسی ولی خنده دار گذشت
_صبح از خواب بیدار شدم ساعت 8بود دیدم بابام زده داره مجلس رو گوش میدهرفت رو مخم عین این روانی ها که بلوز هاشونو میبندن و اینا لباس و سرو وضعم اون شکلی بود رفتم رو ب روش گفتم باباااااااااااااااااااااااااا
فداتشم اون صداشو کم کن یکم دیگه بخوابم
... اروم برگشت گفت چایی دم کن
من:
بابام:
خلاصه ب خودمون اومدیم و سرو وضع و چایی و اینا درس شد صبحانه خوردیم و مجلس ازاد تجاری برای اردبیل رو تایید کردخیلی خوشحال شدیم و اون حادثه تلخ خواب هم رفت
_ظهر شد اومدم انجمن یکی از دوستام که خیلی دوسش دارم اومد باهام حرف زدخیلی خندیدیم و اون رفت و رفتم ناهار دوباره برگشتم و انجمن ...
_ ادای یکی از کاربرهارو دراوردمواهییییییییی چقدددددددددر خندیدممممم:face_with_stuck-out_tongue: :face_with_stuck-out_tongue:
سوالایی که ازم میپرسدن
نگارین بهم گفت فائزه خدا شفات بده
(راستی بابت عکس خیلی ممنونم نگارین من
عاشق عکساتم
عکسی رو که برام گرفتی رو گذاشتم پروفایل تلگرامم
:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
مرسی بخااطرش خسته نباشی
_اومدم اماده بشم برای عروسی فردا دیدم کفش ندارمواهییییییییییی
اماده شدم رفتم بازار بعد از کلی گشتن ی کفش مناسب پیدا کردم
خیلی میاد بهم :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
برگشتم که خونه از وقتی برگشتم من این شکلی ام :
_داداشم یهو غیرتی شد رفت چادر اورد گفت فردا این شکلیمیری
و من
گفت باچه باچه جلیه نتووووون هرجوری میخوای بلوعاشق غیرتی شدنشم ینی
8سال و این همه غیرت
بعضی موقع ب حال اونی که اینده گیر این میافته میسوزم
بگذریم زیاد نگمفردا قراره برم عقد ... کل فکرو ذهنم اونه ببخشید اگه زیاد از ماجرای عروسی گفتم چون واقعا این روزها فقط درگیر اون ماجرام و کلا عقد یکی از رقباست درک کنید
فعلا یک هیچ من جلو ام
امیدارو همیشه بخندیم _حتی شده ب کم شدن رقیب هامون
تا پست بعدی فعلا -
گالری عکس بچه!
#zeynab bano
#من عاشق این موجودم
#مرسی از دایی ک اجازه داد:)) -
هفته های خوشحالیسلام
سومین روز :
فک کنم امروزم اگه از عروسی و اینا بگم احتمالا منو از این تاپیک اخراج کنند
:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: ببخشیدددددددددددد ولی میگم
:face_with_stuck-out_tongue:
امروز عجب صبحی بووووووووووووداز ساعت 6بیدار بودم
از ساعت 6داشتم وسایل هامو اماده میکردم برای ساعت 2که عقد بود
خلاصه اشو بگم ... رفتم مجلس ... همه گفتن واااااااااای فاااائزه اینا اومدنچون رقیبامون شوهر کردن فعلا اونا از چشم افتادن
ولی ما هنوز دختر خوب و عاقل و درس خوانی هستیم
:face_with_stuck-out_tongue:
اولای مجلس اینجوری بودیم کلاهوووووووو اوووو حالا بیا بیا
:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
ولی بعدش که دوماد اومدمن اصن دوماد رو ندیده بودم
فقط میتونم اینو بگم خوشبخت باشین
و اینکه خدا نصیب گرگ بیابون نکنه
قسمت این بد بخت این بوده
خلاصه ... وسط ها هم هی عروس ازم میپرسید خوبه؟منم میگفتم اره خوشبخت باشین
ب من چ اصن خوشبخت باشن ان شالله
خدایارشون باشه
از عروسی برگشتیم .... چون عروسی یه شهر دیگه بود رفته بودیم ی شهر دیگه موقع برگشت رفتیم شام بخوریم ..رفتیم ی کبابی .. بعد دوتا پیر مرد تقریبا 70یا60و خورده ای ساله نسشته بودن داشتن کباب میخوردن ... بعد یکم چی ببینم خوبه ؟
این وضعیتداشتن با گوشی ور میرفتن .. گوش هرکدوم اپل بود
اونم تو ی روستای عقب مونده
انقد خندیدم کهههههه نگو
حتی ازشون اجازه گرفت داداشم عکس گرفت ازشون
خیلی خنده دار بود
تو راه برگشت هم کلی خندیدیم و خوشحالی کردیم:face_with_stuck-out_tongue:
جاتون خالی ...
#امروز یکی رو هم بازم شناختم :)) برای همین موضوع بیشتر خوشحالم :))
#همیشه بخندیم ... ببخشید اگه زیاد حرف زدم :))
تا پست بعدی بدرود -
گالری عکس بچه!
عشق
این عکس رو عاشورا گرفته بودم یادم رفته بزارم گالری (بچه ها انقد پست گذاشتن یادم افتاد)
راستی حلما جان دخترهی وقت فک نکنید پسره
-
هفته های خوشحالیسلام
روز ششم :
امروز روز جالبی بود ! هم تو انجمن بودم هم خیلی جاهارفتم
_صبح طبق معمول بلند شدم و رفتم باشکاهولی خسته کننده بود
چون مجبور بودم جای اونی ام ک زدم شل و کورش کردم هم کار کنم
بعد از اون با خواهری جونم دوتایی رفتیم سینماتئاتر دیدیم
من خیلی ب تئاتر علاقه دارم
بعد از اون رفتیم بازار و یکم برای جمعه که عقد دختر عمومه خرید کردیمبرای بعضی از لباس ها نیم ساعت خندیدم چون واقعا اونارو میپوشن؟ :/:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
بعدش اومدیم رفتیم کلاس زبان خواهر جان و من ب عنوان مهمان بودم اونجا .. کلا من اینجوری بودممن بگم من بگم؟
خواهرم گفت پاشو برو خونه من خودم تنهایی میام
دیگه ساکت شدم
از اونجا اومدیم خونه دیدم دایی جونم اومده که کلی بابتش خوشحاااااااااال شدمبرام اناناس گرفته بود
:face_savouring_delicious_food: :face_savouring_delicious_food: من عاشق آناناسم
بعدشم بابام اومد و کلی از بیرون و اتفاقاتش برامون تعریف کردو ما خیلی خندیدیمشب نشینی با بابام رو دوست دارم عالیه
ایشالا سایه پدرو مادرامون همیشه بالاسرمون باشه
#با عادلم حرف زدم کلی خندیدیم بچه خوبیه@i-sorna
اینم از گزارش امروز
#همیشه بخندیم حتی شده ب ضربه فنی کردن پارتنرمون با مدل ارنولدی
#بخندو خودتو باخوبی ب رخ بکش
تا پستی دیگر بدرود -
موسیقی کده
عشق جانم
امین رستمی:) -
موسیقی کدهبو داغدا جیران گزر؛)
من یاره نیلمیشم؟
یار منن اوزاق گزر؛)
️یه آهنگ فوق العاده سنتی ترکی؛)
خاص!خیلی؛)
منکه عاشقشم
️کنید
-
موسیقی کدهHala bani sevi yourson
#bir telephonTelefonun başında çaresiz bekliyorum
چاره ای ندارم و سر تلفن وایسادم و منتظر هستم
Bekliyorum ama çalmayacak biliyorum
منتظر هستم ولی میدونم که زنگ نمی زنه
Yüreğim diyor ki boşuna bekleme
قلبم می گه الکی منتظر نباش
Aramaz gururundan seni çok sevse de
حتی اگه دوست داشته باشه غرورش نمیذاره بت زنگ بزنه
Herşeye sahip olabilirsin ama
Aşkımız servettir bilmelisin
می تونی صاحب همه چیز بشی اما
باید بدونی که ثروت همون عشق ماست
Hala beni seviyorsun
Bunu sende biliyorsun
هنوزم منو دوس داری خودتم اینو می دونی
Niye beni aramıyorsun
چرا دنبالم نیستی(زنگ نمیزنی)
Ben seni bir anlık degil
Bir ömür boyu ararım
من تورو یک لحظه دوس ندارم اندازه عمرم دوست دارم
Gururum umrumda degil
به غرورم هم اهمیتی نمیدم
پ ن:تازگیا چه اهنگای قدیمی سرراهم میادها؛)