
Drrrr
دیدگاهها
-
هرچی تو دلته بریز بیرون 2 -
هرچی تو دلته بریز بیرون 2iamdoctor در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
iamdoctor در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr
چرا به من منفی میدادید؟کییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مننننننننن؟
کجااااااااااا؟
والله من پیامی از شما ندیدم که منفی بدمپس اشتباه شده
اخه یه نفر بهم گفت شما همونید که قبلا به من منفی میدادیداگه منفی دادنی هم بوده
ببنید هرکسی از پست فرستاده شده هرکسی خوشش نیاد منفی میده
این واضحه
اگر قبلا من یا هرکسی دیگه ای به شما منفی دادیم بسته به اون موقیت از پست شما خوشمون نیومده بوده
اگه قرار بود به کسی منفی داده نشه پس امکانش رو تو انجمن قرار نمیدادن
به نظرم بهتره یه پیشنهاد به اقا سهراب بدید که این امکان منفی دادن رو بردارن -
هرچی تو دلته بریز بیرون 2@m-an در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@m-an در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@m-an در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr
تو کمپین آلایی_هستم شرکت کنینچشم
کجاست فقط ؟بی بلا
اینستاگرام البته اگه هستینشرمنده شدم
اینستاگرام ندامدشمنتون اشکال نداره همون تاپیک هم عالیه ** عکس هایی برای آلا ** (:
ممنونم
-
هرچی تو دلته بریز بیرون 2iamdoctor در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
iamdoctor در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr
چرا به من منفی میدادید؟کییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مننننننننن؟
کجااااااااااا؟
والله من پیامی از شما ندیدم که منفی بدمپس اشتباه شده
اخه یه نفر بهم گفت شما همونید که قبلا به من منفی میدادیدهان ؟
-
خاطره ای از دوران مدرسهنبینم اینجا بخوابه
دانش-آموزان-آلاء
دوم دبیرستان بودیم یکی از معلم شیمی مون ازش خوشمون نمییومد و خودش از سوسک بدش میومد عجیبم بدش میومد
اقا روز تولدش همه کلی سوسک جمع کردیم یکیمونم قرار بود جعبه بیاره همه رو ریختیم توش
اقا اومد با چه ذوقی و تشکرو اینا باز کرد همه ی سوسکا ریخت بیرون
وای خدااااا
دیگه از کلاس رفت که رفت کلا از مدسه رفت -
هرچی تو دلته بریز بیرون 2iamdoctor در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr
چرا به من منفی میدادید؟کییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مننننننننن؟
کجااااااااااا؟
والله من پیامی از شما ندیدم که منفی بدم -
هرچی تو دلته بریز بیرون 2@m-an در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@m-an در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr
تو کمپین آلایی_هستم شرکت کنینچشم
کجاست فقط ؟بی بلا
اینستاگرام البته اگه هستینشرمنده شدم
اینستاگرام ندام -
هرچی تو دلته بریز بیرون 2@m-an در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Drrrr
تو کمپین آلایی_هستم شرکت کنینچشم
کجاست فقط ؟ -
عکس هایی برا الا -
عکس هایی برا الا -
عکس هایی برا الا -
عکس هایی برا الا@dr-bernosi در عکس هایی برا الا گفته است:
خوب شد یادم افتاد!یه عکس درس کرده بودم برا آلا!بگردم پیداش کنم
@Dr-Bernosi
امیر محمد یه سال گذشت هنوز پیدا نکردی
رفع اسپم
-
عکس هایی برا الا -
انگيزههدف یعنی
ه:هرچه
د : دارم
ف:فدا کنم
هرچه دارم فدا کنم -
داستان کوتاه و آموزنده....روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.
آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟پسر پاسخ داد:
عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.
ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند.
حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.
-
عکس هایی برا الا -
عکس هایی برا الا -
داستان کوتاه و آموزنده....مرد فقیری از خدا سوال کرد: چرا من اینقدر فقیر هستم؟!
خدا پاسخ داد: چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی!
مرد گفت: من چیزی ندارم که ببخشم
خدا پاسخ داد: دارایی هایت کم نیست!
یک صورت، که میتوانی لبخند بر آن داشته باشی!
یک دهان، که میتوانی با آن از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی!
یک قلب، که میتوانی به روی دیگران بگشایی!
و چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی!
فقر واقعی فقر روحی است... -
داستان کوتاه و آموزنده....@Phenomenon
اینجا رو هم که خوابوندی
رفع اسپم :
روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آنجا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور نکن. در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو:
ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ! -
عکس هایی برا الا