مرا محتاج رحم این و آن کردی؛ ملالی نیست!
تو هم محتاج خواهی شد...جهان دارِ مکافات است
miss_violet
دیدگاهها
-
-
دارم به بار عشــق شـما فکــر می کنم
که من چطور یک نفری عاشــقت شـدم
نه از طریق نامـــــه و دیـــــوار وپنجــــــره...
به شیوه ی جدید تری عاشـــــقت شدم -
تـــا بــدیــن جـــا بــهر دینــار آمـــدم
چـــون رســیدم مســت دیــدار آمـــدم -
من و جامِ می و معشوق، الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله! در تاخیر آفات است -
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
-
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده
ای بروی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش -
اظهار عجز پیش ستمگر نکن از آنک
اشک کباب مایه طغیان آتش است -
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی -
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چ کنم حرف دگر یاد نداد استادم -
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم -
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد -
نالم ز دل چو نای من اندر حصار نای
پستی گرفت همت من زین بلندجای -
از این پنج شین روی رغبت متاب
شب و شاهد و شمع و شهد و شراب -
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبــت اســت بر جریــده عالــم دوام مــا -
یار رب چه چشمه ای است محبت که من از آن
یک قطره آب خوردم و دریا گریستم -
موي سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جواني داده ام -
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هردم اید غمی از نو به مبارک بادم -
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی -
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم -
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "