
Hania
دیدگاهها
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
اشتباهات و تجربه های بچه های دوازدهمAbolfazl Mousavi سلام
بزرگترین اشتباه همینه که توی فضای مجازی بچرخیم البته اینکه مطالب مفید و اینکه از این طریق از تجربیات دیگران استفاده کنیم اشکالی نداره که اونم تا قبل تابستون. چون بیشتر از اون اگه بشه، تا آخر سال کنکور دنبال کلیشه میشیمراهکار مقابله اینه که گوشی و اینترنت رو کاملا واگذار کنی به خانواده، هر وقت برای درس خواستی استفاده کنی با محدودیت شدید زمانی استفاده کنی و برگردی تو اتاقت(کلا مجازی و نت و گوشی و لپ تاپ بیرون اتاق باشه بهتره چون اتاق رو باید کاملا به یه محیط برای درس خوندن تبدیل کنی)
حاشیه ممنوووووووع
من کارنامم این شد دوستم دو درصد از من بالاتر شد، فلانی حالش خوب نیست برم آرومش کنم، دوستم تنهایی نمیتونه بیرون منم باهاش برم، بچه های کلاس دارن حرف میزنن منم برم، تراز این سری بهمانی از من کمتر شد آخ جون پس من پزشکی هاروارد قبولم، فلانی زیستشو از سری پیشش سی درصد بالا تر زد آفرین چه پیشرفتی، چرا فلان معلممون تا الان شوهر نکرده، دونفر دعوا افتادن برم ببینم قضیه چیه، برم بیوگرافی فلان استاد رو بخونم، فلان استاد بهتره یا بهمان استاد، فلان کتاب بهتره یا اون یکی، روزی سیصد و پنجاه و یکی تست بزنم یا سیصد و پنجاه و دوتا و.... همش حاشیست. چیزایی که به امور حیاتی شما و درستون ربطی نداره میشه حاشیه. این فضاها باید شناسایی بشن و کاملا از این فضا ها دوری بشه -
یا از الان یا دیگه هیچ وقت ...اینجوری نمیشه
امروز خوب نخوندم یعنی کلا شیش ساعت هم نشد یه روز میخونم یه روز نمیخونم همش هم بخاطر اینه که هی از اتاق میرم بیرون برنمیگردم
امروز جوجه ها بدنیا اومدن خیلی وقتم واسه نازکردنشون گرفته شد.هر بار به یه بهونه ای در میرم دلم میخاد مث تام ، وقتی اومدم تو اتاق، کلید اتاق قورت بدم که نرم بیرون.
دیگه نمیرمممممممممم قول میدم.
-
یا از الان یا دیگه هیچ وقت ...راستی یکی از عواملی که باعث میشه هی برم بیرون و شاید مشکل شما هم باشه، اینه که گشنم میشه
(من بخاطر مشکل معدم نمیتونم روزه بگیرم)
سرچ کردم فهمیدم این گرسنگی مجازی هست و ذهن برای اینکه از موقعیت پر فشار فرار کنه، دنبال راه فرار می کرده و گرسنگی مجازی ایجاد میکنه و شرطی میشه. خب راهش اینه که مقاومت کنیم من دو روز مقاومت کردم ولی سر سومین روز، مقاومتم شکسته شد ولی باز هم قول میدم مقاومت کنم.
-
اشتباهات و تجربه های بچه های دوازدهمAbolfazl Mousavi الان گفتم همه ی تجربیات رو بخام بگم شاید یه سال نیاز باشه که بیام همه رو لیست کنم و دربارشون صحبت کنیم. تاپیک خوبیه و دیشب اتفاقا داشتم فکر میکردم که یه تاپیک زده بشه برای شکست هامون و درسی که ازش گرفتیم و درباره شکست هامون حرف بزنیم، بقیه هم بدون قضاوت کردن، راهکار های دیگه ای رو هم پیشنهاد کنن که توانایی حل مسائلمون بره بالا.
و یه تاپیک هم برای ویژگی های مثبت و منفی و بحث مفصل دربارشون که بشه یه کلکسیون کامل از ویژگی هایی مثل اعتماد به نفس، عرت نفس، غرور کاذب و غیره و غیره و ارتباطشون با کنکور صحبت کنیم.
میدونم خیلی ربطی به تاپیک نداشت ولی گفتم اینو بگم که اگه کسی خواست انجامش بده چون خیلی کمک کنن ست. برگردیم سر بحث خودمون ببینین من نمیدونم شما سال چندم هستین ولی بنا رو روی این میذارم که یا دارین وارد سال کنکور میشین یا یازدهم
حرف زیاده. خیلی زیاد. وقت هم زیاده و همین زیاد بودنش دردسره چون ممکنه به صورت انفعالی وقت رو بگذرونین و اواسط تابستون بگین که ای بابا، نشد. از همین امروز یا فردا شروع میکنم و جدی برای کنکور میخونم، یه چارتا انگیزشی هم میبینین، دفتر شخصیتون رو هم پر از امضا و اثر انگشت میکنین که آرهههه دیگه تموم شد تمومممممم من همه چیز رو کنار گذاشتم و زین پس دارم میرم خشت خشت آیندمو با تلاش بسیار بسازم. دوماه هم نمیگذره که میبینین دوباره خودتونین و اون دفتر شخصی و قلم برای شروع دوباره
ندارید تقویم کنکورتون پر بشه از شروع های نافرجام نداریم از خودتون خسته بشین. یه بار شروع کن برای همیشه.آزمون
اگر برمیگشتم به پارسال همین موقعا، حتمن عهد میکردم که کاملا مطابق برنامه ی آزمون پیش برم. این خیلی مهمه چون یه موقع ممکنه شما برای آزمون بخونی ولی به بودجه نرسیدم در صورتی که میتونستی برسی.
بعد آزمون که تراز میاد پایین، میگی خب به بودجه نرسیده بودم، یا برای آزمون نخوندم که. این بهانه ها و خود گول زدنا، نیششو تو ماه های آخر میزنه. وقتی اعتماد به نفسی برات نمی مونه و جاش حسرت کل وجودتو میگیره.
آزمون ها رو جدی بگیر. این جملات ساده ان هممون هم شنیدیم ولی کلی آدم دخلشون در اومد تا بهش رسیدن. پس بهتره وقتی آگاهی کسب کردیم، تجربیات تلخ دیگران رو زندگی نکنیم. -
هر کسی ممکنه اشتباه کنهسلام میخاستم چند جمله درباره ی اعتقاد به خدا بنویسم . خب ممکنه تا حالا خیلیامون به وجودش شک کرده باشیم به خاطر مشکلاتمون، دیدن یه سری بی نظمی ها و یا اثر پذیری از عقاید مکاتب فکری . نمیخام درباره ی وجود یا عدم وجود حرف بزنم و نمیخام چیزی رو تایید یا تکذیب کنم . فقط میخام تجربم رو به اشتراک بذارم و نظر شما رو هم بدونم.
بنظرم شک گناه نیست بلکه میتونه آغاز یه ایمان درست باشه که خیلی بهتر از ندونسته آسمان داشته.شاید برای ما عجیب باشه ولی خیلیا در دنیا به خدا اعتقاد ندارم و وجود هر خالقی رو منکر میشن. شاید هم یه زمانی خودمون جزو اون افراد بودیم یا شاید هم باشیم.
میخام این تفکر رو در مثلا من نوعی به چالش بکشم خب مثلا من میدونم که اتحاد مزدوج در ریاضی، یه اتحاد پذیرفته شدست.قبولش هم دارم و ازش استفاده هم میکنم حالا یه سوال 3×4=12 أین رو با اتحاد مزدوج اثبات کنید.اگه شد که شد اگر نشد هم خب طبیعیه هر چیزی از هر راهی اثبات نمیشه. من بشر وقتی از خلق کوچکترین چیزی بدون استفاده از منابع طبیعت که قطعا خالقشون نیستم، ناتوانم چطور میتونم منکر وجود خالق بشم در صورتی که وجود دارم؟؟
ممنون که وقت گذاشتید -
موسیقی کده -
یا از الان یا دیگه هیچ وقت ...سلام
آخیش امروز حس کردم یخورده خودم بودم ولی خب یه چیزایی رو مثل تایم استراحت و مدیریت زمان یا مثلا در رفتن های الکی رو باید بیشتر کنترل کنم.
۶ریاضی
۶شیمی
نیم ادبیات
نیم عربی
جمع:۱۳ -
اشتباهات و تجربه های بچه های دوازدهمAbolfazl Mousavi لیستی از ویژگی هایی که باید داشته باشیم رو میگم چون بحث تجربیات و نباید ها زیاده، شما با باید ها زندگی کنیم. در طول مسیر میبینین که اطرافیان با نباید ها زندگی کردن و پشیمونن خود به خود دستتون میاد که نباید ها چی هستن
این ویژگی ها باید باشن
اعتماد به نفس
عزت نفس
اراده ی قوی(قطعا روزه گرفتن تاثیر گذاره یا روزه ی سکوت)
قاطعیت
تمرکز(از مهم ترین فاکتور ها برای زنده موندن در قرن حاضر)
مدیریت زمان
مدیریت افکار
کنترل ذهن
پویایی و عدم انفعال
توجه به بعد روحی و شادی
دوری از حاشیه که همون تمرکز میشه
چیزای دیگه هم بودن که نوشتمشون تو دفترم که الان پیشم نیستدر نهایت یه چیز مهم رو بگم
فرزندان نیکوی آدم، آنانی هستند که کار و تفریح برایشان یکیست. نمیدونم جمله مال کیه
ولی چقدر قشنگ گفته. تا حالا شده کاری رو انجام بدی و یهو ببینی چند ساعت گذشته هنوز داری اون کارو انجام میدی ولی نفهمیدی زمان چطور گذشت؟ این همونیه که تو دوسش داری و اگر کل شبانه روز رو به اون کار اختصاص بدی، خسته نمیشی چون اینجا مرز بین تفریح و کار شکسته شده. این کاریه که تو عاشقشی
البته نه فیلم و گیم و تفریحگفتم کار نگفتم انفعال، مثلا نوشتن
خودتو بخاطر کنکور از این نعمت محروم نکن چون ممکنه بگی میخام تمرکز کنم ولی بعدش میفهمی که چقد پژمرده شدی. البته اون کار هم نباید ذره ای به پروسه ی کنکور لطمه بزنه. مثلا برای خودم نوشتن یا طراحی معماری چنین چیزی بود که حذف کردم ولی دیدم چه اشتباهی
حدود سه ماه پیش بود که به طور کاملا کنترل شده دوباره انجانشون دادم و این باعث شد با انرژی بیشتری درس بخونم و نتایج بهتر باشه.
این رو برای چی گفتم؟ همه میگن مجازی بده، اینترنت بده، سال کنکور بذارین کنار فقط درس بخونین
ولی آیا فقط درس خوندن درسته؟؟؟ یه خورده که فکر کنیم میبینیم درست نیست
پس چه باید کرد وقتی همش نمی تونیم درس بخونیم؟
یکیش همینه که گفتم یعنی به طور محدود، علایقی که به کنکور لطمه نمیزنن رو دنبال کنیم نه رمان و ... مثلا یادگیری یه مهارت مثل تقویت زبان، یا آشتی با ادبیات و خوندن شعر که به درک مطالب و قرابت هم کمک میکنه و....
یه کار دیگه اینه که از اوقات فراغتمو پول در بیاریم، این اصلا ربطی به موقعیت مالی فرد نداره. وقتی میتونی از توانایی هات پول در بیاری که حتی بهش نیاز نداری، این اعتماد به نفس رو افزایش میده و باعث میشه وجه تمایز مثبتی با خیلی از هم سن و سالانت داشته باشی. مثلا چجوری!؟ بین یه سانس درسی و سانس بعدیش نیم ساعت وقت استراحت داری؟؟؟ یه ربعشو بذار یه کاردستی مثلا مجسمه سازی انجام بده البته گفتنش فانتزی خودت باید برگردی پیداش کنی چیهتو مسیر خودت باش. این زندگی توئه و مسئولشی پس طوری بسازش که وقتی به گذشتت نگاه میکنی، بگی همونطور شد که میخواستم. نشه که حسرت بخوری. این کشنده ترین سم دنیاست
موفق باشی
-
مقابله با اتفاقات ناگهانی و ناراحت کنندهسلام
در مورد واکنش هایی که به حوادث میدیم باید بدونین که این مسیر طی میشه و از همه ی این فیلتر ها عبور داده میشه تا به واکنش تبدیل شهافکار
احساسات
عمل
خب قبول دارم یه روزای هست که حالمون بده. این طبیعیه و شما گاهی وقتا نمیتونین کارش بکنین. ولی اگه حال بدت ادامه پیدا کرد، بدون که کم کاری از خودت بوده. خیلیامون به این موضوع توجه نمی کنیم که خیلی از ناراحتی هامونو خودمون دارم ادامه میدیم. خیلی از ناراحتی ها هم بخاطر یه سری ریز مشکلات درونیه که حل نشدن.
حالا باید چکار کرد؟؟ اون فیلتر رو دیدید؟ ناراحتی نسبت به یه موضوع، احساسه ولی افسردگی که ازش برامون میمونه عمله. شما هر چی زودتر در رابطه با احساسات منفی این فیلتر رو ببندین بیشتر به نفعتونه. همه چیز از افکار ما شروع میشه. مثلا خدای نکرده یه عزیزی نمره ی خوبی کسب نکنه. تا به این فکر نکنه که من نمره ی بدی گرفتم، آیا ناراحت میشه؟ خیر.
خب امیدوارم تا اینجای کار این فیلتر شناسایی کرده باشین. حالا بریم سراغ اینکه چطور میشه با حال بدمون که یک حسه، یه ارتباط منطقی و عقلانی برقرار کنیم. بله با عقل، با حسمون برخورد کنیم چون شاید بین عامه ی مردم، عقل و احساس با هم تناسب نداشته باشن ولی در واقع اینها خیلیی بهم نزدیک چون همونطور که این مسیر روانشناسی به ما نشون میده، افکار ما عامل احساساتمون هستن.
خب
ببینین وقتی حالتون خوش نیست، عجله نکنین تا زودتر حالتونو خوب کنین و شاد و شنگول بشیناینو بپذیر که هر احساسی، یه مینیمم دوره ای داره که باید طی بشه. هر چقدر در اون لحظه سعی کنی که بری درس بخونی، بترکونیییی، دنیارو تغییر بدی و دنیاتو بسازی تک نفره،
نا امید میشی چون مغزت هنوز اون احساس بد رو از بین نبرده و تو داری افکار مثبت میچپونی توش که فک کنم بدونی چی میشه
️
️
خب حالا فرض میکنیم شما مینیمم دوره ی ناراحتی تو گذروندی. مثلا یه ساعت، هفت ساعت یا یه روز. حالا که آگاهی پیدا کردی، یه کاغذ بردار و اینا رو بنویس:اینجا رئیس کیه؟؟(در واقع شما این سوال رو از ذهن خودتون میپرسین تا به سلطه ی اون به کل وجودتون کمی پایان بدین. از ذهنت بپرس، اینجا تو رئیسی یا من؟؟
و محکم بگین مننننن رئیسم و به تو دستور میدم مطیع من باشی )
مشکل چیه ؟؟ چه چیزی باعث ناراحتی من شده؟؟(اینجا شما باید به دقتتتت و با جزئیات عامل ناراحتیتونو ثبت کنین)
نقش من در این اتفاق؟؟
آیا میتونم درستش کنم؟؟ چطوری؟؟
چقدر زمان نیاز دارم تا از این حس و حال بیام بیرون؟؟
برنامه ی ریکاوری این دوره؟؟(برنامه ی ریکاوری چیه؟؟ شما بایدددد یک لیست کامل از چیزایی که حالتونو خوب میکنه داشته باشین. این لیست باید حداقل شامل سی مورد باشه. مثلا کتاب، وقت گذرانی با خانواده، خرید کردن، موزیک و رقصیدن و... این لیست مثل یه گنجینه ی شخصی برای شماست. توی برنامه ی ریکاوری، شما به این لیست نگاه میندازین، فعالیتهایی که میتونین انجام بدین رو انتخاب میکنین و توی دوره ای توی پرسش قبل برای خودتون مشخص کردین، این فعالیت ها رو میگنجونین و براشون برنامه ریزی میگنین.)
بلافاصله بعد از این نوشتن ها باید دست بکار شین و دوره ی ریکاوریتونو شروع کنین. این روش ابداعی خودم بودخیلی هم رو خوذم جواب داده ولی شما میتونین با تغییر دادنش اونو برای خودتون شخصی سازی کنین. اسیر احساساتمون نشین و مدیریتشون کنین.
قطعا این موارد برای ناراحتی های روز مره و معمولی هست. برای ناراحتی های بزرگتر مثلا خدای نکرده از دست دادن عزیزان، ورشکستگی، افت شدید تحصیلی و...، باید به مشاور مربوط مراجعه کنین تا سریعتر به حالت نرمال برگردین. عالی باشین -
دیالوگ های ماندگار
من اینجا نیستم برای کاری که باید در آینده انجام بدم.
اینجام بخاطر گذشته ای که پشت سر گذاشتم...
مورفیوس. بازگشت ماتریکس
-
یا از الان یا دیگه هیچ وقت ...دو ساعت دینی
دوساعت ریاضی
دوساعت زیست
خیلیییی از راندمانم ناراضی بودم کل برنامه این هفتم بهم خورد.انشالله فردا پرقدرت ادامه میدم. -
یا از الان یا دیگه هیچ وقت ...سلام
امروز زمان نگرفتم
ولی مینیمم دوساعت شیمی، چار ساعت ریاضی
فردا حتما جبران میشه
فردا
بیداری: 8:00 -
گزارش ساعت مطالعه ✺ ویژه ی هر سال ✺بیداری: پنجو سی و هفت
پیش به سوی یه شروع پر قدرت
-
گزارش ساعت مطالعه ✺ ویژه ی هر سال ✺سلام یه سری معیار در نظر میگیرم و برای هر معیار یه درصدی میذارم.
و اینکه هر روز باید راندمان افزایش پیدا کنه
مثلا:به موقع بیدار شدن:۵٪
تمرکز:۳۰٪
نظم و به موقع انجام دادن:۲۰٪
احساس رضایت درونی:x%معیار هاش سلیقه ایه
-
اشتباهات و تجربه های بچه های دوازدهمAbolfazl Mousavi ببین دوست عزیز هر چقدر خوندی و هر پایه ای که داری، از همین جا که هستی شروع کن. چرا میگم شروع کن؟
چون رقبا زودتر هم شروع مبکنن تازه شاید قبول شن شایدم نه
اگه وقتی که خواستی شروع کنی، شروع نکنی، تا ابد در حال شروع کردنی و خدای نکرده بعد کنکور باید دوباره شروع کنی.
چون از الان اگه شروع کنی، اندک فرصتی برای آزمون و خطا داری ولی اگه کارت به تابستون بکشه و بخوای شروع کنی، فرصت آزمون خطا نداری.
پس اگه برای خودتو زندگیت و آیندت دغدغه داری از همین الان شروع کن.
یه ماه فرصت داری تا پایه ی پروسه ی اصلی رو کامل بچینی
تو این یه ماه میری دنبال انواع روش های برنامه ریزی مثل زمانی، حجمی و حجمی_زمانی که بهترینه. حجمی پرت وقت داره
شروع کن برنامه هم بریز برای این یک ماه ولی هیجان زده نشو و بنویس که من الان هیجان دارم ولی میخام منطقی برنامه بچینم. کمک میکنه
حالا تو أین یه ماه چیکار کنی؟ یک بار خوندن درست، به هزاران هزار بار خوندن ناقص می ارزه. این رو کنکوریا میفهمن. اگر یازدهمی، یازدهمت رو تو این یه ماه طوری ببند که هر سوالی دادن توانایی پاسخگویی داشته باشی. مطالعات مفید باشهاینکه گفتم شروع کن، یعنی از ساعت مطالعه پایین مثلا شش ساعت بچین و هر سه روز نیم ساعت تا یک ساعت اضافه کن که تا تابستون به روزانه دوازده تا چهارده ساعت رسیده باشی
اینم دقت کن که چهارده ساعت بی کیفیت با یک ربع با کیفیت برابری میکنه. منظورم این نیست که اگر به جای چهارده ساعت غیر مفید، یه ربع مفید بخونی کار درستی میکنی. منظورم اینه که اگه بجای چهارده ساعت مفید، چهارده ساعت غیر مفید بخونی، تماما ضرر میکنی. ساعت هایی که تو پاراگراف قبل گفتم منظورم مفید هست.
پس اگه شروع کنی، خیلی منطقی تر میتونی ساعت و کیفیت رو ببری بالا. اگه اونموقع بخوای استارت بزنی، این امتیاز از دست میدی.
در مورد راه ابریشم پرسیدی. من متاسفانه استفاده نکردم ولی فکر میکنم منظورت اینه که چون نیاز به اینترنت داره چیکار. کنی، اشاره کردم. این امور درسی رو بیا توی یه اتاق دیگه انجام بده. زمانش رو هم از قبل در نظر بگیر. توی اتاق نبر. -
انجمن نویسندگانسلام
امیدوارم حال همه خوب باشه.
چند وقت پیش داشتم به این فکر می کردم که چه خوب میشه اگه بتونیم به استعداد هامون جهت بدیم. مثلا اگر یکی درسش خوبه و میتونه به بقیه کمک کنه، یه مسیری در نظر بگیره و برای این ویژگی زمان بذاره. چرا که نه؟قطعا با اینکار حال بهتری داره.
یه نگاهی به دور و برم انداختم دیدم خیلی از احساسات ناخوشایند ما به همین موضوع بر می گرده. توانمندی هامون رو هدفمند نمی کنیم. درسته که ما کنکور داریم و به هر حال تا حدودی می دونیم که باید چه کاری رو تو چه زمانی انجام بدیم ولی بیاین یه مقدار دقیق تر به دور و برمون نگاه کنیم.
آیا اطرافیانمون از روزمرگی زندگیشون راضی هستن؟؟ چند وقت پیش یه بنده خدایی بهم گفت اصلا نمی دونم چمه انگار هسته شدم، دیگه زندگی برام رنگی نداره همش شده خاکستری و کسل کننده. به همه چیز گیر میداد، بی حوصله بود و خیلی می خوابید. خلاصه کنمش. فهمیدم به معضل رایج بی هدفی دچار شده.
برای یه روزش برنامه چیدم، از کار هایی که همیشه دوست داشت انجام بده. به طوری که بتونه به خونه و زندگیش هم برسه. شب بهم گفت که از بهترین روزای عمرم بودچرا این اتفاق افتاد؟؟
شاید بگیم به خاطر انجام دادن کار های مورد علاقه ولی نه. این بخاطر هدفمند استفاده کردن از زمان و توانمندی هاش بود.الان می پرسین که این چه ربطی به تاپیک داشت؟؟ الان میگم
خیلی از ما نوشتن رو دوست داریم، شاید چندین بار بخاطرش جایزه گرفتیم، شاید به نوشتن کتاب خودمون فکر کردیم، شاید به داشتن وبلاگ خودمون فکر کردیم، شاید هر کدوممون یه دفتر چه کوچیک چه بزرگ، چه رنگارنگ و چه ساده داریم که گاهی توش می نویسیم. شاید دوست داریم نوشته هامون خونده بشه و به به نویسنده ی بزرگ تبدیل بشیم، شایدم نه، میخوایم نوشته هامون تا ته ته ته دنیا واسه خود خود خودمون بمونه.
شاید خیلی از ما مطالعه خارج از درس داشته باشیم. تو سنی که قدرت پرسیدن چرایی اوج می گیره، بریم دنبال فلسفه و تو دنیای پر از نوشته غرق بشیم.
ولی سوال من اینجاست. این نوشتن ها و این خوندن ها چه فایده ای داره؟؟ بله قطعا به همون شکل که الان می نویسیم فایده داره ولی آیا ما از این توانایی، حداکثر استفاده رو می کنیم؟؟؟ -
رمان های معروفchichak am وقتی بعضی نظرات دوستان رو خوندم خیلی ناراحت شدم. چرا رمان ایرانی نخونیم؟؟؟؟؟؟
جدا از بحث تعصب و خیلی چیزای دیگه، مگه کتاب ایرانی خوب، کم توی ایران داریم؟؟؟
نمیخوام درمورد خیلی چیزا بحث کنم. چند مثال میزنم: رمان سیزده، یا کتابهای میدگارد که ترکوندن و ایرانی هم هستن رو کی نوشته؟؟؟؟ چون ما اطلاع نداریم، چرا ذهنیت بقیه رو باید بد کنیم نسبت به کتابای ایرانی؟ قبول دارم که خیلی از رمانایی که ایرانی هستن، متاسفانه پربار نیستن ولی مقصر ما هستیم که نویسنده های خوبمون رو حمایت نمی کنیم.
اگر نویسنده های خوبمون که کتابهای قابل رقابت با کتابهای درجه یک جهانی مینویسم رو حمایت کنیم، فضای نشر ما هم رشد میکنه و ما هم کتابای فوق العاده خواهیم داشت. ما هم نوبلیست خواهیم داشت ما هم بوکر من خواهیم داشت. اونوقت دیگه نیازی نیست که کسی که داره کتاب خوب مینویسه، به فکر چاپ کتابش تو خارج از کشور باشه و شخصیتهای داستانش رو خارجی انتخاب کنه. ببخشید که اسپم شد ولی واقعا نیاز بود. -
یا از الان یا دیگه هیچ وقت ...سلام
من امروز شروع خوبی داشتم ولی خب درکل خوب پیش رفتم ولی اعصابم خراب شد.دیگه به خودم قول میدم تا بعد کنکور درگیر ناراحتی نشمو ترجیحمم اینه که به قولام عمل کنم چون اگه قولی که به خودم دادمو بشکونم که دیگه من، من نیست
دوساعت ریاضی
دوساعت عربی (آخرشم فهمیدم امتحانش سرکاری بود)
دوساعت فیزیک
یه ساعت شیمیفردا حتما ساعت مطالعه بالایی خواهم داشت به خودم قول میدم.
️
-
گزارش ساعت مطالعه ✺ ویژه ی هر سال ✺سلام
امروز زمان نگرفتم، کل برنامم بهم ریخت ولی خب دیگه مینیمم دو ساعت شیمی و شش ساعت ریاضی