مخصوصا آخر شبا
لعنتی فاز عجیبیه

Nafas Hadian 0
دیدگاهها
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
دلم براش سوخت🥺 -
هرچی تو دلته بریز بیرون 5 -
هرچی تو دلته بریز بیرون 5همینجا میخوام کل گذشته رو خاک کنم
با تمام خوبی ها و بدی هاش
فقط یک چیز تغییر نمیکنه... ولی راضیم به رضایش
اشتباه کردم... توبه کردم... پای تماتم مجازاتشم هستم
هر چی که باشه.....
و اولینش همراه نشدن با کسی در زندگی
ولی خب مشکل اینجاست شاه میبخشه ولی وزیر نمی بخشه
مثل زندگی من....
خدا بخشیده، یعنی میدونم بخشیده
ولی بنده هاش نه بخشیدن نه فراموش میکنن
خب... مهم نیست دیگه...
ولی مطمئن باشید یه روزی میرسه که میرم....
جایی که کسی منو نشناسه
کسی نخواد گذشتمو وسط بکشه
کسی نخواد تو سرم بزنه
که بتونم دوباره از نو شروع کنم
تنها.. تنها... تنها
دیگه نمیخوام کسی پیشم باشه
دیگه نمیخوام کسی همراهم باشه
دیگه نمیخوام هم صحبتی داشته باشم
دیگه نمیخوام با کسی درد ودل کنم
دیگه نمیخوام از کسی کمک بگیرم
و این نخواستن و عملی کردنشون آرامش رو بهم میده
چیزی که خیلی وقته میخوامش
زندگی رو برام سخت کردید
تنگ کردید
تار کردید
زندانش کردید
سیاهش کردید
............
همه میگن عوض شدی
آره.... عوض شدم
بدبین شدی
ساکت شدی
بی اعتماد شدی
اما کسی نگفت کی باعث شده بی اعتماد بشی؟
کی باعث شده بد بین بشی به آینده ی قشنگت؟
کی باعث شده بترسی از آدمای اطرافت؟
کی باعث شده ساکت بشی؟
کی باعث شده از همه دور بشی؟اما دریغ از یک نفر که ازم بپرسه
دریغ از یک آدمی که به حرفام خوب گوش کنه
دریغ از یک آدمی که یک بار حداقل الکی بهم بگه آره حق با توعه زندگی و دیگران دارن اذیتت میکنن
دریغ از یک حامی
دریغ از یک همراه که بگه هرچی هست، هرچی شد، هر اتفاقی که افتاده، هر اشتباهی که توی گذشته کردی من پشتتم خودم برات حلش میکنم
و دریغا از تمام این حس ها قشنگ و آدم های ناب که من از این زندگی طلبکارمدیگه برام مهم نیست
یه جمله تکراری که باهاش زندگی کردم اینه:
زمانی که به تک تکتون نیاز داشتم نبودید
الان هم نمیخوام باشیدیک شب نشستم برای مادرم تمام اتفاقات دوران دبستانم و راهنماییمو که چقدر اذیتم کردن رو گفتم
گفتم
گفتم
گفتم
یهو مامانم شروع کرد به گریه کردن
گفت نرگس دیگه ادامه نده
دیگه نگو
سکوت کردم.....
دیگه هیچی نگفتم
و چقدر حرف و درد و دل توی اون سکوت موند و گفته نشد.....
فقط دلم سوخت به حال اون دختر کوچولویی فقط هفت سالش بود و این چیزا رو توی قلبش نگه داشت و به کسی نگفت که کسی ناراحت نشهمادرم نتونست تحمل کنه.
......
پس چطور....؟دلم میسوزه به حال خودم که بخاطر اشتباه یکی دیگه دارم تنبیه میشم این همه سال
این همه سال عذاب وجدان ولم نمیکنه
این همه سال زجرش ولم نمیکنه
این همه سال حال بد کشیدم دنبال خودماین همه سال فکر میکردم دارم بچگیمو میکنم ولی نمیدونستم دارم مثل بزرگا رفتا میکنم
مثل بزرگا صبوری میکنم
مثل بزرگا سکوت میکنیه بار با یکی نشستم درد و دل کردم
قول داد کمکم میکنه
بخاطر چندتا اشتباه بچگونه
همه چیزو خراب کرد
اعتمادمو
قولي که داده بود
آره با خودتم
.......
میدونستی دارم دست و پا میزنم توی این زندگی
ولی بخاطر دوتا اشتباه کوچیک وسط راه ولم کردی
چقدر ازت معذرت خواهی کردم
چقدر گفتم ببخشید
چقدر نبخشیدی
چقدر دلمو شکستی و.....
چقدر.....و چقدر پر کس بی کس شدم این چند وقته
مخاطب :اگر دیدی دارم میرم چون نمیخوام خدامو از دست بدم
من فقط اونو دارم
دلم نمیخواد همون چیزی که بهت گفتم بشه عامل جدایی من و خدا
اگر ازم دلخور بشه میمیرماما نمیزارم کسای دیگه مثل من بشن
قول میدم بجنگم
زندگی
بقیه
بچه ها
رو
بسازماینم باشه به عنوان آخرین پستم
از تمامی کسایی که این مدت کنارم بودن چه گذشته و چه الان تشکر میکنم
Gharib Sanjesh تشکر میکنم ازت بابت تمام مهربونی هایی که در حقم خواهرانه انجام دادی
گاهی حالمو خیلی خوب کردی ازت ممنونم ریحانه من@yasin-sheibak از شما هم ممنونم که برادرانه باهام بودی خیلییییییی تلاش کردی حالمو خوب کنی از تمام مهربونی هات از تمام صبوری هات از تمام نگرانی هات که بی چون و چرا بهم هدیه کردی ممنونم
خیلی خاطرات خوبی ساختی برام و خیلی چیز ها رو توی زندگیم تغییر دادی
بابت همه چیز ازت ممنونم مرد جوان@حمید-صباحی
@حامد-صباحی
به هر دوتاتون مدیونم
هم با سازتون آرامش دادید بهم
هم توی درسام خیلی خیلیییییی کمک کردید
نمیدونم خوبی هاتون رو چطور جبران کنم
اگر ناراحتتون کردم امیدوارم ببخشید و اگر قابل جبران بهم بگید که جبران کنم@سینا-0
از شما سپاسگزارم که دو بار منو به آقا وصل کردید و پیام منو بهشون رسوندید
خیلی کارتون برام با ارزش هیچ وقت این لطفتون رو فراموش نمیکنماز بقیه هم کلی تشکر میکنم چون بعضی ها قابل گفتن نیست دلایلشون و بعضی هاهم بخاطر اینکه هم صحبت و رفیق و دوست نابی بودن ازشون تشکر میکنم
@Mr-Perfect
Mahan Xodayi 2
Matin Mousavi 1
@Zeinab-Evazi
@danial-hosseiny
Sana Asadi 1
@roghayeh-eftekhari
ZDM
@jahad-128
مهشید حسن زاده 0
و بقیه ی دوستان
دیگه یادم نمیاد
اگر منشنتون نکردم شرمنده
هر کاری کردم نیاورد
مبینای عزیزم ببخشید هر کاری کردم نشد تگت کنمدوستان حلال کنید
اگر ناراحتی به وجور اومده اصلا قصدي نداشتم
و خب اگر دلخوری هست که رفع نشده فالو آن فالو کنید برای جبران در خدمتمبهترین ها رو براتون آرزومندم
مراقب خودتون باشید
دلم براتون تنگ میشه
خدانگهدار🤍🤍🤍🤍 -
اللهم عجل لولیک الفرج -
شعرخوانیحال من خوب است اما با تو بهتر می شوم
آخ...تا می بینمت یک جور دیگر می شوم
با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند
یاسم و باران که می بارد معطر می شوم
در لباس آبی از من بیشتر دل می بری
آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم
آنقَدَرها مرد هستم تا بمانم پای تو
می توانم مایه ی گه گاه دلگرمی شوم
میل میل توست اما بی تو باور کن که من
در هجوم بادهای سخت، پرپر می شوم
-
چالش 20 حقیقتFaez Fateminia
از دعوتت ممنونم قشنگم
(تاج سرم)
بهتره یکمی از اخلاقیات بگم که کسی نمیدونه
اینطوری خیلی جذاب تره
1.اصلا دوست ندارم کسی تاریخ تولدم رو بدونه
چون دلم نمیخواد بهم تبریک بگن
2.روی وسایلم خیلی حساسم و اگر کسی بهشون دست بزنه......
3.دیوانه وار رشتمو دوست دارم در حدی که جونمو به پاش میزارم تا رشد بکنه
(این کار خیلی حس خوبی بهم میده)
4.خیلی کم حرفم، البته کم حرف شدم فقط در زمانی پر حرف میشم که بخوام با کسی حرف بزنم و سبک بشم
5.پدرم همیشه بهم میگه نرگس بلبلی و توی گوشیشون منو به این اسم سیو کردن
6.دیگه به کسی اعتماد نمیکنم حتی نزدیک ترین افراد در زندگیم
7.جدیدا دیگه احساسی نیستم به جرعت میتونم بگم احساساتم برای دیگران مرده یا خاموش شده. اما خیلی مهربونم فقط برای آدم های خاص و البته کسایی که باهام رفتار درست داشته باشن
8.با خودم بی نهایت حرف میزنم و از این کار به قدری لذت میبرم که با چیزی عوضش نمیکنم
9.اگر اعصبانی بشم یا ساکت میشم یا با طرف مقابلم انقدر بحث میکنم و بهش تیکه ميندازم تا سبک بشم
البته بستگی به طرف مقابلم داره که کی باشه
10.آدم مذهبی هستم نه مذهبی خشک ولی پایبند به خط قرمز ها
11.به خدا خیلی اعتقاد دارم و تنها کسیه که بی چون و چرا ازش اطاعت میکنم حتی اگر باب میلم نباشه
12.پدرم رو خیلی قبول دارم و بهترین راهنما و پشتیبانم هست. خیلی دوسش دارم
13.تاریخ تولد منو پدرم در یک روز هست و از این بابت بسسسسسسسسسی خرسندم
14. کتاب رو خیلی دوست دارم خیلییییییییی و دلم میخواد کل عمرم سرم دائما توی کتاب باشه و اگر قرار شد روزی تغییر سبک زندگی بدم توی کتابخونه زندگی کنم(البته یک طبقه به لطف پدرم داریم که خیلی دوسش دارم)
15.اصلا کینه ای نیستم و زود فراموش میکنم
16.یک ثانيه هم قهر نمیکنم اگر حرف نمیزنم يا سرد رفتار میکنم بعد از دعوا فقط بخاطر اینکه حرفی نزنم که بعدا پشیمون بشم
17.از آدم های دو رو متنفرم
18.از کسایی که توی زندگیم فضولی میکنن بدم میاد
19.خانوادم خیلی برام مهم هستن و اگر کسی پاشو کج بزاره و بی احترامی کنه از زندگیم حذفش میکنم و ترجیح میدوم هیچ وقت دیگه نبینمش چون از تیکه هام در امان نمی مونه
20.عاشق قرآنم و وقتی میخونمش آروم میشم و دلم میخواد این کتاب رو حفظ کنم تا هر وقت میخوام زیر لب زمزمه کنم
🥴
بالاخره تموم شد
چرا انقدر سخت بود
البته یکمی راحت بود برام چون قبلا بهش فکر کردم ولی ننوشتمفقط لطفا لایک نکنید که نیاد جز بهترین ها
و در آخر از تمام کسانی که دعوتم کردن ممنونم -
تعصبات بی جا و بی خود@Mr-Perfect
سلام
امیدوارم خوب باشید
نمیخواستم توی این موضوع شرکت کنم ولی یک چیزی مانعم شد
واقعا اذیت میشم دائما دارن کشور ها رو باهم از نظر فرهنگ و دین و اخلاقیات با هم مقایسه میکنن
این خیلی کار اشتباه و غلطیه
یه مثال عرض میکنم در مورد همین موضوع تاپیک:
حجاب یعنی چی؟!
توی ایران حجاب کامل یعنی یک خانومی با روسری چادر باشه(بدن کامل پوشیده) و یک آقایی با لباس آستین بلند باشه و شلوارش تنگ نباشه
حالا بیاید ببینیم حجاب رو توی کشور های اروپایی چطور تعریف شده!
خانوم ها و آقایون نهایت آزادیش ن تیشرت و شلوارک باید باشه (کاری به مکان هایی مثل لب ساحل و.... ندارم)
این یک مثال خیلی پیش پا افتادست
اونا از بچگی یاد گرفتن و فطرتشون اینطوری رشد کرده که کنار جنس مخالف هم که باشن در احساساتشون اثر نداره
اما توی کشوری که از بچگی زمانی که ما هنوز زبون باز نکردیم هی این جمله تو گوشمون خوندن پسرا با پسرا دخترا با دخترا چه توقعی دارید واقعا؟!فکر نکنید توی همه ی کشور ها آزادی هست جز ایران اینطور نیست
شما همین الان با بدنی عریان برو بیرون ببین نمیگیرنت
پس نگید توی خارج آزادی کامل هست!
درسته در غرب این آزادی شروع شیرینی داشت ولی داره به پایان تلخ تبدیل میشه (نمیخوام بازش کنم خودتون تا تهش برید)
و نکته دیگه این که حق ندارید این فساد ها رو به پای دین بزارید
مثل اینکه من بگم چون فلان پسر یه دختری رو به بازی گرفته پس بقیه هم همینطورن(البته که مدتی همین عقیده رو داشتم ولی فهمیدم اشتباه)
چادر سر نکنیم چون هر فسادی هست از همون آدمایی که زیر اون چادر هستن داره سر چشمه میگیره
باشه قبول
پس نتیجه میگیرم این همه پسر که نمیخوام بگم چه کار هایی کردن، چون از جنس هم هستن پس همشون شبیه همن و دیگه ما خانوما نباید بریم طرفشون و ازشون دوری کنیم
قبول دارم به اسم دين هر کاری دلشون میخواد میکنن
ولی دلیل نمیشه که همه چیز به پای هم نوشت
و الان هم کشت و کشتار هایی که راه انداختن به اسم غیرت و تعصب همین چیزی بود که عرض کردم
معذرت میخوام ولی هر غلطی میخوان میکنن بعد به پای غيرت تمومش میکنن
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید و به نحو احسنت برداشت بشه
یا علی -
اللهم عجل لولیک الفرجگفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کنگفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازمگفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویمگفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کنگفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کنگفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کنگفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینهگفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجانگفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کنگفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارمگفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کنگفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردانگفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کنگفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم -
مُردمسلام بچه ها
یه اتفاق خیلی بدی برام امروز افتاده
نه میتونم بگم حالم بده نه خوب
دلم نمیخواست کسی بدونه ولی نیاز داشتم یکمی کمکم کنید کلافه ام خیلی
امتحان دینی داشتم امروز
دیشب یه سری قسمت جزئی بود که باید جمع بندی میکردم
خسته شده بودم که تصمیم گرفتم بزارم برای فردا
ساعت ۶ بلند شدم شروع کردم به خوندن
ساعت ٧ تمومش کردم
تا ساعت شروع امتحان دو ساعت وقت داشتم
رفتم بخوابم ولی برای استرسی که داشتم خواب و بیدار بودم
یعنی هم خواب بودم وهم اگر صدایی از اطرافم میفتاد میفهمیدم و درک میکردم
توی همین حالت بودم که یه خوابی دیدم
خواب دیدم دارم یه کاری انجام میدم که یهو پشتم سیاه شو یه رگه های قرمز هم ایجاد شد و یهو منو توی خودش کشید
همون موقع از ترس از ته دل خدا رو صدا زدم که از خواب پریدم
وقتی خواب بد میبینم پتو رو تا گردنم میکشم بالا
وقتی خواستم پتومو درست کنم
دستمو آوردم بالا ولی ندیدمش
حس میکردم دستم رو به رومه ولی نمیدیدمش
خیلی ترسیده بودم
پتومو چنگ کردم که پسش بزنم پتو زدم کنار ولی دستم ندیدم فهمیدم جسم دستم اونجا افتاده
یخ کرده بودم
نمیدونستم چی شده
خواستم بلند شم که یهو دیدم خودم بلند شدم ولی جسمم اونجا افتاده
از ترسم سریع برگشتم به سمت جسمم
زبونم بند اومده بود
فهمیدم مردم
از ته دل التماس به خدا میکردم که بر گردم میدونستم آماده اون دنیا نیستم
نمیدونم چی شد
که بعد از نمیدونم چه مقدار مدتی به خودم اومدم
هي اعضای بدنمو تکون میدادم دیدم تکون میخورن
متوجه شدم خدا بهم رحم کرده و برم گردونده
میدونم نمی تونید باور کنید
ولی من خواب نبودم بخدا
فهمیدم مردم
حالم یکمی بده
کلافه ام
خواهرمم میگفت حس کردم مامان اومده توی اتاق بالای سرمون نشسته منم هي یه صدای ناله مانند میکنم
فقط یه چیزی بگید از این سر درگمی در بیام
دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
دهم
یازدهم
دوازدهم
ریاضیا -
اللهم عجل لولیک الفرج#سلام_امام_زمانم
طاقتم طاق شد
و از تو "نیامد خبری"
جگرم آب شد
و از تو نیامد خبری...عاشقانی که مدام
از "فرجت" میگفتند
عکسشان قاب شد
و از تو نیامد خبری...️الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
️
تعجیل درفرج #پنج صلوات
#من_منتظرم
-
مُردمبچه ها از تک تکتون ممنونم که کمکم کردید
چه اونایی که اومدن گیوی و چه اونایی که توی همین تاپیک کمکم کردمفقط میخوام یه چیزی بهتون بگم
قدر لحظه های زندگیتون رو بدونید
سخت نگیرید
زندگی به یک مو بنده
پس بخاطر این دنیا که قراره خیلی زودتر از اونی که فکر کنید تموم بشه
زندگی رو به کام خودتون تلخ نکنید
این دنیا ارزش این چیزا رو نداره
یا علی️
-
آمار انتخاب رشتهMaryam Mousavi
موافقم
میخوام یه قسمت دیگه به حرف هاتون اضافه کنم
اونم اینکه:
هر وقت شروع کنیم میتونیم پول در بیارم توی هر سنی توی هر مکانی تو هر شرایطی وووووو....
اما علاقه نه
زمانی که چالاکی الان رو داریم و میتونیم برای هدفمون محکم بجنگیم تحمل کنیم صبر داشته باشیم رو داریم توی پول در آوردن خرج میکنیم
بعد از چند سال یه لحظه بر میگردیم به عقب و میبینیم چند دهه از عمرمون رو توی جاده ای رفتیم که نه لذتش رو بردیم نه خوشبختی رو حس کردیم نه حالمون با اون شغل یا موقعیت اجتماعی خوب بودهما هنوز درک نکردیم توی این دنیا یک بار زندگی میکنیم نه چند بار
زمان های درست یک کاری که بگذره هر چقدر هم تلاش کنیم شاید بهش برسیم ولی خب اون کیف و حال رو دیگه برامون نداره
یه جمله معروف که خیلی دوسش دارم و هیچ وقت دلم نمیخواد برام بشه ای کاش اینه:
((درسته من الانم دوچرخه دارم ولی توی ده سالگی بهم حس خوشبختی میداد)) -
" مشاعره "تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی -
آمار انتخاب رشتهاحسان نوروزی کیوی
واقعا از این جمله متنفرم
فلان کار رو کنار مهندسی ساختمان بخون
خواستم مامایی بخونم اجازه ندادن
خواستم طراحی بخونم بازم اجازه ندادن
میخوام مهندسی کامپیوتر بخونم بازم نمیزارن
جالبه....
دم پدرم گرم واقعا که بهم گفت نرگس سهمیه بگیر برو تو بهترین جا درستو بخون
من هیچ وقت مانع پیشرفتت نمیشم
همین جمله پدرم بعد از مدت ها منو به درس برگردوند️
-
" مشاعره "Faez Fateminia
دل
هر آن دل را که سوزی نیست دل نیستدل افسرده غیر از آب و گل نیست
-
شعرخوانیاین شعر رو تقدیم میکنم به دو نفر که زندگیشون رو به پام ریختن و شدن زندگیم
پدرم تنها پشت و پناهم و تنها امیدم
و همینطور مادرم آرامشم و نبض قلبم........................................................
تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منی
شروع وسوسه انگیز شعر ناب منیمن آن سکوت شکسته در آسمان توام
و تو درآمد دنیا و آفتاب منیچقدر هجمه ی تشویش بی تو بودن ها
تویی که نقطه ی پایان اضطراب منیبرای زندگی ی بی جواب و تکراری
به موقع آمدی و بهترین جواب منیروان در اوج خیالم چو رود می مانی
همیشه جاری و مانا در عمق خواب منینفس پس از گذرت از حساب می افتد
و تو دلیل نفس های بی حساب منیرها مکن غزلم را همیشه با من باش
که ختم خاطره انگیزه شعر ناب من -
" مشاعره "Mahan Xodayi 2
راه
من کمی بیشتر از عشق تورا می فهممعشق راه و روشِ بچه دبستانی هاست
-
هرچی تو دلته بریز بیرون 5این چیزی رو که میخوام بگم برای سه ساعت پیش بوده
یک نفر امروز اومده بود خونمون
داشتم رد میشدم یهو گفت:
+آبجی..... آبجی...
(نمیدونستم منو داره صدا میکنه، برگشتم... دیدم منو صدا میکنه)
_بله؟!
+یه لیوان آب ولرم برام میاری؟
_آره حتما
+ممنون آبجی
(توی آشپز خونه داشتم آب خنک رو با یکمی آب گرم توی یه بطری میریختم که بهش بدم، یهو شروع کرد به حرف زدن برگشتم بهش نگاه کردم)
+من خواهرم فوت کرده
_خدا رحمتشون کنه
+البته اونو آبجی خودم نمی دونم
چون یه بار بخاطر یه موضوعی چاقو بدست میخواست منو بکشه
سر اینکه من به بچش اخم کردم... یه اخم معمولی... مثل بقیه ی دایی ها
میخوام شما آبجی من باشی
(حس کردم واقعا قلبم یک آن ریخت... بهش گفتم...)
_ آقا مهدی از روی قصد این کار رو نکرده....
+اما من میخوام شما آبجی من باشی
_هستم و خواهم بود....🤍
گاهی وقتا فکر میکنم آدم های غريبه بهتر از آدم های هم خون هستن
عجیبه ولی خب....