یه چند لحظه این زندگی رو نگه دارید لطفا خیلی دورش تند شده، باید استپ کنیم و اطرافمونو نگاه کنیم، دقیقتر، عاقلانه تر....
به این فکر کنیم چه قدر دلمون پراز کینه شده! چه قدر بغض! چه قدر حسد! چه قدر چشم و هم چشمی! چه قدر قایم موشک بازی! چند شبِ دیگه باید سرمون رو با این همه فکرو خیال بذاریم رو بالش؟ چند شبِ دیگه باید بگذره که بگیم بابا بسههههه دیگه میخوام امشب خودمو خالی کنم راحتِ راحت... سفیدِ سفید.. بدونِ کینه بدون دشمنی بدون دورویی بدون هفت رنگی بدون غم بدون این ذهنِ مشوش...چند روزِ دیگه باید بگذره تا یاد بگیریم بیخیال دنیا دستامونو کنیم تو جیبمونو سوت بزنیم انگار هیچ اتفاقی نیُفتاده و ما اجباری زندگی نمیکنیم.. چند روز دیگه باید بگذره که به خودمون بگیم دست نگه دار بسه دیگه هرچی دل شکوندی بسه دیگه هرچی رنجوندی بسه هر چی تحقیر کردی و متاقبلا دلتو شکوندن و رنجوندنتو تحقیرت کردن...
همیشه به این فکر میکنم که از این دنیا فقط تنها چیزی که برامون مونده عدلِ خداست فقط به عدلِ خدا باید امید داشت هر قدمی که با حسدو نفرت برداریم تاوان داره چه برسه به اینکه دل شکوندیم و تو گلویِ یکی بغض نشوندیم....
mrz مرضیه ی عزیزم به اندازه ی تمام لحظاتی که از داشتنت و باتو بودن ذوق کردم دلتنگتم و همینطور منتظرت، کاش برگردی و فقط یه کلمه بنویسی ***"خوبم نگرانم نباش" ***.... خیلی بد رفتی،خیلی، و من عاجزم از درکِ ناراحتی و غمت ولی فقط میتونم بگم صبور باش و منتظر...اگر اونقدر بی صدا و به خاطر اون دلیل نمیرفتی الآن حال من این نبود چون اینقدر بد و به خاطر حرف بقیه رفتی دلم پر غصه شده...
و با تمام وجودم چندین بار این آهنگ رو به یادت پلی میکنم...
من هنوز نگرانتم...
http://nava.ir/wp-content/uploads/2017/03/FarzadFarzin-Negaranetam-192.mp3