آلاخونه

@f-seif-0 بله از اول مهر تا الان کتاب های شیمی ، زیست ، فارسی ، نگارش ، هویت اجتماعی ، دینی و عربی رو کامل درس دادند
بقیه کتاب ها از بهمن تا اخر اردیبهشت تدریس و تمام میشود

@دانش-آموزان-آلاء

@f-seif-0 !!!
من نمیخوام برا همیشه اینجا بمونم که
برمیگردم

راه حل کاربردی و ممکن با شرایطم رو می‌خوام

@f-seif-0 پایتخت کشور ماداگاسکار است
بزنی تو نت برات میاره

Saudade 19 0 من عجله دارم
قصد بی ادبی نداشتم
ببخشید ناراحت تون کردم و ممنون از راهنمایی شما
ولی برای راه اول ، قانونی نیست
و راه دوم ، ایران تحریمه نمیشه هزینه ارسال کرد

@f-seif-0 من خودم خودم رو میشناسم
چون بعد کلاس ها نخوندم الان واقعا هیچی بلد نیستم
کلاسا هم بودم ولی کلا تمرکز چون نداشتم و دقت نکردم الان هیچی بلد نیستم

@f-seif-0 برای من الانه

@f-seif-0 شهر آنتاناناریوو

@f-seif-0 من هیچی نخوندم و الان هیچی بلد نیستم چطوری میتونم استراحت کنم؟؟؟

@f-seif-0 منم نهایی دارممممم

Saudade 19 0 میگم از دانش آموزان خارج از کشور هستم
اخه من این کتابا رو از کجا گیر بیارم؟؟؟؟

@f-seif-0 صحیح
من این مدلی ام که سر کلاس اول از همه درس رو میگیرم
اما متاسفانه این ترم سهل انگاری کردم و بعد از کلاس هام درس ها رو اصلا مرور نکردم ، حتی لایق کتاب ها رو وا نکردم و الان همه رو به معنای واقعی کلمه فراموش کردم و هیچی بلد نیستم

Masih shirdel مدرسه ما فرق داره ، خارج از کشور هستش
ترم اول نصف کتاب های پایه دوازدهم رو تا اخر می‌خونیم و ترم دوم بقیه کتاب ها
من هم این ترم
زیست ، شیمی ، عربی ، دینی ، هویت اجتماعی و فارسی دارم
برای همه هم همینطور است و هیچی بلد نیستم و باید از صفر شروع کنم

Masih shirdel مدرسه ما فرق داره ، خارج از کشور هستش
ترم اول نصف کتاب های پایه دوازدهم رو تا اخر می‌خونیم و ترم دوم بقیه کتاب ها
من هم این ترم
زیست ، شیمی ، عربی ، دینی ، هویت اجتماعی و فارسی دارم
برای همه هم همینطور است و هیچی بلد نیستم و باید از صفر شروع کنم

یه جوری شدم که اصلا یه دقیقه هم نمی‌تونم سر کتاب دفترم بشینم درس بخونم

@دانش-آموزان-آلاء @دوازدهم @تجربیا @ریاضیا @راهنما @همیار

سلام
دوازدهم ام و امتحانای نهایی ام نزدیکه
اصلا هیچی نخوندم
و هیچی بلد نیستم
یه هفته دیگه امتحانا شروع میشه
هنوز نتونستم بخونم
یه مطلبی باید ده دفعه بخونم تا حفظ بشم یا بفهمم ، حس میکنم الزایمر دارم یا حافظه ام رو از دست دادم
حس میکنم هیچی نمیتونم یاد بگیرم
از همه بدتر درس شیمی ه حتی وقتی کتاب رو میخونم نمی‌فهمم و اصلا سوالا رو نمیتونم حل کنم
همه امتحانامون هم بلافاصله پشت سر همه
لطفا بگین چکار کنم چون خیلی مهمه و امتحان نهایی دارم

خاطره یک خانم مربی مهد کودک

چند سال پيش در مهدكودكي با بچه های ٤ ساله کار می کردم
می خواستم چکمه های یه بچه ای رو پاش کنم ولی چکمه ها به پای بچه نمی رفت. بعد از کلی فشار و خم و راست شدن، بچه رو بغل كردم و گذاشتم روی میز، بعد روی زمین... و بالاخره با هزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه كردم و یه نفس راحت كشيدم که...
هنوز آخیش گفتنم تموم نشده بود که بچه گفت :این چکمه ها لنگه به لنگه است!

ناچار با هزار زور و اینور و اونور شدن و در حالی که مواظب بودم که بچه نیفته تا بالاخره پوتین های تنگ رو یکی یکی از پای بچه درآوردم و باز با همان زحمت زیاد پوتین ها رو این بار دقیق و درست پای بچه كردم که لنگه به لنگه نباشه.
در این لحظه بچه گفت: خانم، این پوتین ها مال من نیستن ها!
من با یه بازدم طولانی و سر تکان دادن که انگار یک مصیبتی گریبان گیرم شده، با خستگی تمام نگاهی به بچه انداختم و بهش گفتم آخه چی بهت بگم؟
دوباره با زحمت بیشتر این پوتین های بسیار تنگ رو در آوردم
وقتی کار تمام شد از بچه پرسيدم :خوب، حالا پوتین های تو کدومه؟
بچه گفت: این ها پوتین های برادرمه ولی مامانم گفته اشکالی نداره می تونم پام کنم... صبح با همینا آمدم
من که دیگه خونم به جوش اومده بود، سعی كردم خونسردی خودم رو حفظ کنم و دوباره این پوتین هایی رو که به پای بچه نمی رفت به پای اون بکنم...
بعد از اتمام کار یک آه طولانی كشيدم و پرسيدم :خوب، حالا دستکش هات کجا هستند؟ توی جیبت که نیستن...

بچه گفت:
توی پوتین هام بودن دیگه!
‍️

دقیق ترین سنسور ماشین