@sarab من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
sara.66
دیدگاهها
-
-
رکسانا مي روي و گريه مي آيد مرا
ساعتي بنشين که باران بگذرد -
رکسانا در دایره وجود موجود علیست
اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست
گرخانه اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علیست -
رکسانا نوشته است بر خاک بهرام گور
که دست کرم به زبازوی زور -
رکسانا خخخ
تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده
بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده -
رکسانا منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن
حافظ -
رکسانا ي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست -
رکسانا فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز -
رکسانا در مدرسه آدم با حق چو شدی محرم
در صدر ملک بنشین تدریس به اسما کن -
VictorKeke بزرگی سراسر به گفتار نیست
دوصد گفته چوننیم کردار نیست -
رکسانا دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
حافظ -
رکسانا وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است
آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
سعدی -
رکسانا تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده
بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده -
رکسانا می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش -
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت
بازآمد و رخت خویش بنهاد برفت
گفتم به تکلف دو سه روز بنشین
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت
" مشاعره "
" مشاعره "
♥شعردانه♥
" مشاعره "
♥شعردانه♥
" مشاعره "
♥شعردانه♥
" مشاعره "
♥شعردانه♥
" مشاعره "
♥شعردانه♥
♥شعردانه♥
♥شعردانه♥
♥شعردانه♥
♥شعردانه♥