19735 مو از جور بتان دل ریش دیرم
زلاله داغ بر دل بیش دیرم
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
من شرمنده سر در پیش دیرم

saraa.66
دیدگاهها
-
" مشاعره " -
" مشاعره "mrf دیو آز و خودپرستی را بگیر و حبس کن
تا شود چهر حقیقت بی حجاب ای رنجبر -
" مشاعره "@Saahaar مردم آنانند کز حکم و سیاست آگهند
کارگر کارش غم است و اضطراب ای رنجبر -
" مشاعره "گونش بر بست هر پرنده در آشیان خویش
بگریخت هر خزنده و در گوشهای خزید -
" مشاعره "mrf تو از تیر سپهر ار باختی رنگ
مرا نیز افکند دست جهان سنگ -
" مشاعره "sandiiii داده چشمان تو در کشتن من دست بهم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست بهم -
" مشاعره "amab تا مهر تواَم در دل شوریده نشست
وافتاد مــرا چشـم بدان نرگـس مست
این غم ز دلم نمینهد پای برون
وین اشک ز دامنم نمیدارد دست -
" مشاعره "@reza-a یا رب تو زمانه را دلیلی بفرست
نمرودانرا پشه چو پیلی بفرست
فرعون صفتان همه زبردست شدند
موسی و عصا و رود نیلی بفرست -
" مشاعره "@reza-a دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم -
شعردانه
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دستخطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک خر نشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند
فکر کن درد تو ارزشمند است
فکر کن گریه چه زیباست بخند
صبح فردا به شبت نیست که نیست
تازه انگار که فرداست بخند
راستی آنچه به یادت دادیم
پر زدن نیست که درجاست بخند
آدمک فصل خزان است بخند
ریزش برگ عیان است بخند
آنکه میگفت : دوستت دارم
شمع بزم دگران است بخند
نقش سیمای قشنگ رخ یار
نقشه ای نقش بر آب است بخند
قصه لیلی و مجنون همه اش
داستان است کتاب است بخند
درد هجران نگرانم چه کند با دل تو
نقد ما نیست دل پیر جوان است بخند
آنچه واداشت دو خطی بنویسم همه اش
شرح دلتنگی و درد دگران است بخند
آدمک نغمه آغاز نخوان
به خدا آخر دنیاست بخند -
" مشاعره "@amirhossein-hf در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
سرهابریده بینی بی جرم و بی جنایت -
" مشاعره "@amirhossein-hf ندوخت غنچه گل کیسه بر وفای بهار
به چشم بسته همه کاروبار عالم دید -
" مشاعره "@amirhossein-hf یکی شاد و دیگر پرازدرد و رنج
چنین است رسم سرای سپنج -
" مشاعره "@jahad-20 شعر و شرع و عرش از هم خواستند
اين دو عالم زين سه حرف آراستند -
" مشاعره "@sheyda-fkh دست از مس وجود چومردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی -
" مشاعره "گونش در دفتر زمانه فتد نامش از قلم
هرملتی که مردم صاحب قلم نداشت -
" مشاعره "اکالیپتوس رخت بر بست ز دل شادی و هنگام و وداع
با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است -
" مشاعره "mrf ابر وباد ومه وخورشید وفلک درکارند
تاتونانی به کف اری وبه غفلت نخوری -
" مشاعره "Mhmoroosi دانه اي را كه دل موري از آن شاد شود
خوشي اش روز جزا تاج سليمان باشد -
" مشاعره "mrf ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم