mahdii موفق باشی
zahra movahedizadeh
دیدگاهها
-
-
mahdii من رشتم انسانی بود .
حسابداری قم قبول شدممن که حسابی مشغولم با درسام
-
mahdii
خوبی؟
چ خبر چیکار میکنی با درسا؟ -
ramses kabir یه خبر از خودت بهم بده... ۲ سالی هست اینجا نیومدم
-
چه قدر دلم برای اینجا تنگ شده بود....
-
مثل کودکی که مادرش به او گفته دیگه مامان تو نیستم
مثل دختری که اخرین یادگاری عشقش گم شد
مثل دانه برفی که به زمین نرسیده آب شد
مثل بغضی فرو خورده شده از غم
مثل دیوار های فرسوده ی در حال سقوط
مثل ابر وقتی میگرید، مثل برگ وقتی میخشکد..مثل جوجه کبوتری که از درختی بلند افتاده
مثل حباب های پراکنده ی بی هدف، مثل مورچه ای که زیر پایم له شد و ندیدم
مثل قلب هایی که خرد شد، مثل اشکی که در چشم لبریز شد ولی نیافتاد مثل سیگار وقتی بی صدا سوخت
مثل رنگ سیاه که همه بد شگون دانستند مثل ۱۳ که گفتند نحس است مثل من که تو را کم دارد مثل من که تو را کم دارد مثل من که تو را کم دارد غمگینم... -
-
تمام دنیا را بگردی
هیچکس جز مادر
دوستت نخواهد داشت
از آن دوست داشتنهای تمام نشدنیتمام دنیا را بگردی
هیچکس جز پدرغصه دار غمهایت نیست
پس دنیا را به پایشان بریز
️ -
-
شیوه برخورد با کتابهایی از جمله سلامت و بهداشت و انسان محیط زیست و تحلیل فرهنگی و ...
-
「」
ديگردلـےنماندھکہدلبربخوانمت ؛
هجرانروےتُدلِمارامذابکرد:))))! -
「️」
نِگـــارا
ازوِصــالِخـُـودمَـراتاڪۍجـدادارے ..؟!:) -
مثل سوختن غذایِ سرآشپز در اولین روز کاری اش،
مثل پنچر شدنِ ماشین عروس در شب عروسی،
مثل گم کردن تنها یادگاریِ به جا مانده از پدربزرگ،
مثل از دنیا رفتن پدر درست چند دقیقه قبل از به دنیا آمدن اولین فرزندش،
مثل نگاه پر حسرتِ دختر کار به کفش های صورتیِ دختری دست در دست پدرش،
رفتنت ناگوار بود،
درد داشت...
-
VID_20220916_150459_291.mp4
ابر میبارد و من میشوم از یار جدا...همایون شجریان
امیرخسرو دهلوی -
آدم هایِ بی معرفتی هستیم !
زود برایِ هم تکراری می شویم
زود از هم خسته می شویم .
انگار عاشق شدن را یادمان نداده اند
پایِ حرف ماندن را ،
وفاداری را ؛
یادمان نداده اند .
اولش برای به دست آوردنِ هم ، به هر دری می زنیم
به هم که رسیدیم ؛
مقایسه می کنیم ،
دنبالِ عیب هایِ هم می گردیم ،
و راحت از هم سیر می شویم .
انصافا که آدم هایِ بی اراده و سر درگمی هستیم ،
به حرف و قول هایمان هیچ اعتباری نیست .
ما یک مشت بازنده ایم
که انتقامِ نداشته هایمان را ؛
از رابطه ها و آدم هایِ بی گناه می گیریم . -
-
بودنش را میخواهی؟ که چه؟
وقتی حواسش جای دیگریست
دلش را میخواهی برای چه؟
آزادش کن!
بگذار پر بزند برود
پرنده ای که قدر صاحبش را نداند
همان بهتر که رها شود!
بگذار برود نفسی تازه کند
با همنوعان خودش، با آدم های دیگر
با هوایی دیگر...
بالاخره یکروز دلش میگیرد!
دلش هوای تو را میکند!
دلش آرزوی همان قفس تنگ قلبت را میکند؛ آن وقت خودش به جایگاه اصلیش برمیگردد...
به حرف من اعتماد کن و یکبار پرنده ی درون قلبت را رهایش کن
اگر دلش با دلت انس گرفته باشد برمیگردد...
شک نکن!
-
میدونست که من زود ناراحت میشم؛
میدونست که چقدر زیاد دوستش دارم، هی بیشتر بی محلی میکرد و عذابم میداد منم که حساس بودم هی به جونش غُر میزدم هی به روش میاوردم بی محلیشو ! اونم نقطه ضعفمو میدونست و هی میگفت : تو حساس شدی ،تو دیگه خسته شدی از این رابطه ، داری بهونه میگیری !
داشت حرفه دلِ خودشو به من می فهموند و منِ ساده هربار خودمو مقصر میدونستم ...
آدما بعضی وقتا برایِ اینکه حسو حالشونو بهت بفهمونن مجبورن حرفِ دلِ خودشونو به اجبار تو ذهنت بندازن تا درگیرش بشی و خسته!
بعد تمام اشتباهاتو میندازن گردن تو به راحتی میذارن میرن و تو میمونی با وجدانی همیشه ناراحت...
و باور میکنی که مقصری ...!!! -
اگه نظر من رو بخوای،
دلتنگی یه جور بیماریه.
مثل سرطان، که خوشخیم و بدخیم داره.
که اگه کاری براش نکنی از پا درت میاره.
کسی که میگه دلش برات تنگ شده
و برای دیدنت کاری نمیکنه،
یا داره دروغ میگه، یا معنی دلتنگی رو نمیدونه!
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
کافــه میـــم♡
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
کافــه میـــم♡
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
کافــه میـــم♡
کافــه میـــم♡
کافــه میـــم♡
کافــه میـــم♡
کافــه میـــم♡
کافــه میـــم♡
کافــه میـــم♡
کافــه میـــم♡
کافــه میـــم♡