آلاخونه

سلام سلام سلام اول از همه شب یلدای همگی مبارک ، دوم اینکه خیلی خیلی خوشحالم که تونستم عضو آلا بشم حتما الان با خودتون میگید یه عضو شدن که اینقدر ذوق زدگی نداره دیگه ولی برای من داره ، چون من هر وقت میخواستم عضو شم سایت اِرور میداد تا اینکه بالاخره در چنین شب مبارکی تونستم عضو شم
خب وقت طلاست و منم زیاده گویی نمیکنم ، می رم سر اصل مطلب ، همون طور که از عنوان مشخصه ، من اومدم با چالش ۳۰ روزه ی سحر خیزی. من تا حالا دوبار این چالش رو داشتم ولی متاسفانه هر دوبار با شکست مواجه شدم ولی وقتی اثراتی که سحرخیزی برام داشت رو با بیداری ساعت ۸:۳۰ صبح مقایسه میکنم مصمم تر میشم که باز هم در این راه قدم بردارم .
ولی از اونجایی که داشتن یه همراه متعهد و مسئولیت پذیر باعث ایجاد انگیزه میشه منم اومدم تا از دانش آموزان گل آلا دعوت کنم که اگر مایل باشن به این چالش بپیوندن
اگر خدا بخواد ، هدف من بیداری ساعت ۴:۳۰ صبح هست و تصمیم دارم هر روز به مدت ۳۰ روز بیام اینجا و پست بذارم و بیداریمو اعلام کنم ، خوشحال میشم اگر شما هم با ساعت بیداریتون مشکل دارید اعلام آمادگی کنید تا با هم این غول بیابانی رو شکست بدیم .
البته این رو هم در نظر داشته باشید که بیداری بین ۴ تا ۷ صبح ، سحرخیزی محسوب میشه

سلام ، این خاطره از من نیست ، ولی به نظرم جالب اومد ، گفتم برای بچه هایی که ساعت مطالعه شون پایینه یا هنوز شروع نکردن بفرستم ، امیدوارم مفید باشه

اول از اين شروع كنم ك من سومين كنكورم قبول شدم
سال اول هيچي نخوندم و ١٠٤٧٠ اوردم
سال دوم عمومي و يكم زيست و رياضي خوندم و٣٧٣٧
پارسال هم ٢٠٣٠ اوردم
من دقيقا از ٢٠ فروردين شروع ب درس كردم و روزي بيشتراز ١٢ ساعت ميخوندم
البته از ١٠م با روزي ٣ ساعت شروع كردم و هرروز يه ساعت بيشتر خوندم
از ٩ صبح استارت و ميزدم تا ١:٣٠ شب
من فقط زيستو صفر نبودم وقتي شروع كردم

بقيه درسام همه صفر و بعضا منفي حتي مثه فيزيك

ببينید عزيزانم من بيشترين درصديك برا فيزيك گذاشته بودم ٥٠ بود ك برام رويا بود

امسال ٧٠ زدمش

چون خوندم و تست زدم

بعضا بخدا گريه ام ميگرف چون نميخواستم بخونم، سخت بود واصلا نميفهميدم؛ ولي خوندم

يه ربع گريه ميكردم، ميشد تايم استراحتم؛ بعدش اشكامو پاك ميكردم و شروع ميكردم به تست زدن

هرروز زيست ميخوندم

يكي درميان فيزيك و شيمي

٣روز يه بار هم رياضي

پ.ن: فيزيكم ضعيف بود و رياضيم قوي

ادبو با كتاباي مبحثي عبدالمحمدي كار كردم

عربيو با ناصح زاده (الا،رايگانه)

دين رو با گاج و زيپ فائق ورنجبرزاده (الا)

زبانو هم با فيل زبان ك اناري نوشته

زمين دو سه تا درس شب كنكور سطحي خوندمو يه تست زدم

رياضي با نكته و تست اريان حيدري و ابي قلمچي

زيستو با كتاب و الگو نشردريافت (عمارلو)

فيزيكو باكازرانيان (الا) و درسنامه خ.سبز

شيمي هم با كتاب و خ.سبز و فيل شيمي

عمومي ك امروز ميخونيو تستاش ميزني فرداش هم يه مرور بعده بيدارشدن ميكني

پ.ن: من عمومي ها رو قبل خواب ميخوندم

رياضي و فيزيك يه درسنامه خوب مي خواد و بقيه اش تسته

تا ميتونيد تست بزنيد واسشون

زيست هم تست نميخاد؛ سوالاي كنكور كافيه(نياز ب تست داشتي،ايكیو خوبه،نميتوني بزني ول يدرس ياد ميگيري)

درسنامه اي ك داري هرچي هست اونو بخون

اينجوري ك اول كتابدرسيو روزنا مه وار بخون

بعد درسنامه هاتو بخون ونكات ناب و خاصو بنويس

بعد درسو كتابو باهم عميقا بخون

شيمي هم مثله زيست
فقط تستهارو هم زمان دار بزنيد

تا ١٤ روز مونده ب كنكور خوندم و تموم كردم
چون تايم نداشتم واسه پروژه سه روز يه بار.. هر روز سوالاي كنكور و حل ميكردم
اونم دقيقا مثه شرايط كنكور
مثلا ساعت ٦:٣٠ بيدار ميشدم و صبحونه ميخوردم
لباسي ك ميخاستم كنكور بدم و ميپوشيدم و وسايل و لوازم و خوراكي هايي ك قرار بود سرجلسه ببرم و برميداشتم
٨:٣٠ ازمونم و شروع ميكردم و ٩:٤٥ ميرفتم سر اختصاصيا و دقيقا زماني ك كنكور تموم ميشه دس ميكشيدم و يكم ميخابيدم و بعد سوالا رو دونه دونه(حتي اونايي ك درست زدم) و بررسي ميكردم
باعث ميشه استرستون كم شه
من اول زيست و بعد شيمي و بعد فيزيك و اخر رياضي ميزدم
پيشنهاد نميكنم اينو، چون رياضيم جوري قوي بود ك گذاشتم اخر و تو ٧ ديقه ١٠ تا سوال زدم
زمان كم اوردم چون طبق عادتم صبحونه نخورده بودم و سر جلسه حالم بهم خورد و ٤٠ ديقه با عرض معذرت تو دسشويي بودم
دقيق درصدام يادم نيس ولي ادب ٦٠ عربي ٧٠ ديني ٥٥ زبان٦٠ رياضي ٣٤ زيست ٦٠ فيزيك٧٠ شيمي ٦٥ زده بودم
دو روز مونده ب كنكور هم درسايي ك احساس كردم يادم رفته و ضعيف بودم و نكاتي ك از تستا نوشته بودم و يه دور خوندم
حالا نميدونم كامل بود يا نه
ترستون و بذاريد كنار شروع كنيد.. سخترينش شروع كردنه و بقيه ش راحته
برا اين هم ك صبحا خابتون نياد از خشك شده گل ميخك استفاده كنيد و بوش كنيد

از آدم هایی که برای رسیدن به خواسته هاشون هیچ تلاشی نمیکنن ولی میشینن جلوت میگن : آره حقم این نبود ، حقمو خوردن ، سهمیه داشتن ، آقا زاده بودن ؛ فلان بودن ، بهمان بودن

از دروغ گفتن و پنهان کاری و مثل آدم های ناتوان رفتار کردن و حس ترحم خریدن و آدم های از دماغ فیل افتاده و بی جنبه هم متنفرم ، خدایا منو مثل هیچکدومشون نکن ، جنبه ی هرچیزی رو بهم بده ، الهی آمین

سلام
میتونه دلیلش این باشه که ذهنت خیلی شلوغه ، باید خلوتش کنی ، یه قلم و یه کاغذ بردار و هر چی به ذهنت میرسه بنویس، شاید اولش بگی : نه هیچی به ذهنم نمیاد و ذهنم شلوغ نیست ، ولی همین که قلم بگیری دستت ،خودِ حرف ها کم کم میان ، ولی واقعا هر چی به ذهنت میرسه فارغ از بی ربط و باربط بودنش ، مهم و بی اهمیت بودنش همه رو بنویس ، اصلا شاید اولین چیزی که به ذهنت بیاد این باشه که چه کاغذ سفیدی ؛ حتی این رو هم بنویس ، و به ذهنت یه نظم بده، اگه میبینی مشکلات به ذهنت میان اون ها رو هم بنویس و اگه تونستی خودت یا با کمک دیگران براشون راه حل پیدا کن .
من خودم هر شب قبل خواب ، داخل دفترچه یادداشت گوشیم همه رو می نویسم و ذهنمو آزاد میکنم .

اگر این راه هم دیدی جواب نمیده ، از روش پومودورو استفاده کن ، اینجوری که ۲۵ دقیقه درس میخونی ، ۵ دقیقه استراحت میکنی و دوباره ۲۵ دقیقه درس و ۵دقیقه استراحت تا بشه ۴ تا ۲۵ دقیقه که بعدش یه استراحت بزرگ ۱۵ تا ۳۰ دقیقه میری.

اگر باز هم دیدی جواب نداد ، دیگه اینجا بهتره از یه روانشناس کمک بگیری تا به ذهنت نظم بده و مرتبش کنه .

موفق باشی

" معجزه ها " زمانی شروع به اتفاق افتادن میکنند ، که به همان اندازه که به " ترس " هایتان بها و انرژی میدهید ؛ به " آرزوهایتان " هم انرژی بدهید .

سالِ نوتون پر از معجزه هایِ قشنگ قشنگ ...

سلام
من خیلی از فلسفه حجاب نمیدونم و دنبالش هم نرفتم ، در واقع اطلاعاتم در این زمینه در حد همون مطالبی هست که توو کتابای دینی خوندیم . اما برای رعایت حجاب و دلیل رعایتش چند تا دلیل دارم برای خودم ، که ان شاءالله خدا هم یاریم کنه و بتونم پایبند به این دلایل و هدف باشم : ۱_ خب اولین دلیلم اینه که امر خداست به رعایت حجاب ۲_ چندین سال پیش ، خیلی جوونایی که حتی هم سن و سال ما بودن رفتن ۸ سال جنگیدن ، نه فقط بخاطر اینکه کشورشون رو از دشمن پس بگیرن بلکه برای اینکه منِ دخترِ ایرانی بتونم با آرامش و امنیت در جامعه زندگی کنیم و فعالیت هایی که دوست دارم رو به راحتی انجام بدم ، اونا رفتن جنگیدن تا دشمن جرئت نکنه به من نگاهِ چپ کنه جرئت نکنه تعرض و تجاوز کنه ، تا مبادا کسی بالا سر زن و بچه ی مردم باشه دخترا و زنها به اسیری گرفته بشن و بلاهایی سرشان بیاد که الان توو سوریه شاهدشون هستیم ، حالا منِ دخترِ ایرانی اگر حجاب رو رعایت نکنم فردا ی قیامت قراره چجوری جواب خون هایی که ریخته شد ، جون هایی که جوونیشون رفت رو بدم .
۳_ من نمی گم آرایش خیلی بده و ... ولی یه لحظه فکر کنیم با این آرایشی ( آرایش غلیظ و غیر متعارف)که داریم میکنیم در نظر یک مرد ، زیبا تر از همسرش به نظر برسیم و باعث شیم اون مرد از همسرش دل زده شه و یه زندگی خراب شه یا با این آرایش در نظر یه پسر جوون ، زیبا جلوه کنیم و اون پسر به گناه بیفته یا برای اینکه به چشم دختر بیاد اون هم بره لباس های غیر معمول بپوشه و ...
۴_ اگر قرار باشه که آرایش کنم لباس های تنگ و کوتاه بپوشم یعنی به مردها اجازه دادم دقایقی به من خیره شن از زیبایی من لذت ببرن و به من صرفا به عنوان یک ابزار نگاه کنن اون وقت شخصیت و شان من به عنوان یه دختر زیر پا گذاشته نمیشه
۵_ و چیزهای دیگه ایی که الان شاید حضور ذهن نداشته باشم

اگر به زنان کشورهای دیگه هم نگاه کنید میبینید که حتی با وجود اینکه آزادی شاید داشته باشن آرایشی رو صورتشان نمی بینید، نمونه اش خانم موگرینی، به نظرتون خیلی آرایش میکنه لباس های غیر معمول می پوشه ؟ نه ، چون اون ارزشش رو به عنوان یک زن درک کرده و میدونه جایگاهش و شخصیتش بالاتر از این حرفاست که بخواد وقتش رو صرف آرایش و .. کنه. یا مثلا آرایش میکنیم و میگیم خب پسرها نگاه نکنن ، پسرها هم میگن دخترها آرایش نکنن ، بهتره اول از خودمون شروع کنیم تا دنیا و جامعه درست شه

مهم ترین دلیل من برای رعایت حجاب ، همون دلیل دومی بود که گفتم .
نمیدونم حرفام برای کسی ناراحت کننده ست یا نه ، حتی چند بار تصمیم گرفتم حرفایی که نوشتم رو پاک کنم که امیدوارم کسی ناراحت نشه .
من اهل امر به معروف و نهی از منکرنیستم ، هیچ وقت هم نمی گم چون آرایش نمیکنم یا سعی دارم حجابم رو رعایت کنم پس بهترم ، نه ، چه بسا اونی که حجاب نداره از من به مراتب انسان تر باشه و نزد خدا ارج و قربش بیشتر باشه .من فقط میگم ارزش های آدمی خیلی فراتر از زیبایی های ظاهری و زود گذر ه .

از خدا هم میخوام هیچ وقت منو با حجابم امتحان نکنه و مواظبم باشه تا مبادا پام بلغزه تا مبادا یه روزی یادم بره که گفتم دلیل رعایت کردن حجابم چیه .
موفق باشید

• : برعکس عمل کن ! ده روز ، به جایِ اینکه احساس یک آدم ضعیف و غمگین را داشته باشی ، احساس یک انسان با اقتدار و قوی را داشته باش و از ته دل ، اقتدار و شادی را حس کن .

_ : یعنی به خودم دروغ بگویم؟

• : چه فکر کنی ضعیف هستی و چه قوی ، در هر دو صورت ، داری به خودت دروغ میگویی ، پس چه بهتر که دروغ با ارزشی باشد .

_ : این کار چه سودی دارد ؟

• : جهانت را به سمت آنچه که فکر میکنی سوق میدهد .

سلام بچه ها ، خیلی خوبه که دارین سعی میکنین رفتار و اخلاقتون رو با خانوادتون درست کنید ، گاهی وقتا میخونمتون، منم خیلی دوست دارم همیشه با مامان بابام خوب رفتار کنم ...
میخواستم به عنوان یه خواهرِ (فکر کنم بزرگتر) بهتون یه چیزی رو بگم : ما یه دبیر عربی داشتیم که روز اولی که اومد سرکلاسمون گفت : ۱۷ سال مامان بابات برات زحمت کشیدن حالا یه سال بهت وقت دادن تا جبران کنی .
ببینید همه میتونن بچه ی خوبی باشن برای پدر مادرشون، همه میتونن ازدواج کنن و نوه بیارن برای پدر مادرشون ، اما .. اما رتبه ی کنکور منحصر به فرده ، اصلا اون غرور و افتخاری که پدر مادرتون بعد از دیدن رتبه ی کنکورتون بهشون دست میده ....
یادمه یه فایل صوتی توو انجمن بود که یکی از بچه ها گذاشته بود که میگفت فکر کن رفتی به پدر مادرت گفتی پزشکی قبول شدی ، مهندسیِ فلان دانشگاه قبول شدی ،ببین چقدر خوشحال میشن ، حالا این جمله رو ازشون بگیر و به جاش یه چیز دیگه بگو که همینقدر خوشحالشون کنه ، مطمئن باش هیچ جمله ای نداری که تا این اندازه بتونه خوشحالشون کنه .
واقعا راست میگه نمیدونم چند نفرتون کنکوری و پشت کنکوری هستین ، اما باور کنین اون لحظه ای که فامیل زنگ میزنن و میپرسن از رتبه کنکور ت و پدر مادرت مجبورن با ناراحتی بگن قبول نشده و فلان ، حاضری اون لحظه زمین ذهن باز کنه و بری توو زمین ولی نبینی مامان بابات اینجوری شرمنده میشن .ولی فکر کن کنکور قبول شدی و خانوادت با چه افتخاری میگن دختر ما فلان رشته قبول شده و ...
بچه ها الان تنها تنها تنها وظیفه ی شما درس خوندن و تلاش کردنه، مهم نیست چقدر تا کنکور مونده ، اصلا دو روز مونده ،وظیفته که درس بخونی ، اگه الان تغییر نکنی مطمئن باش ۱۰ سالِ دیگه هم بهت وقت بدن بازم تغییر نمیکنی ، آدمی که درس می خونه، سختی درس خوندن رو تحمل میکنه ، مطمئن باشید این تحمل سختی رو اخلاق و رفتارش هم تاثیر می ذاره. دیدم که میگم
موفق باشید

دورِ فضای مجازی از هر نوعش ، یه خط قرمز پر رنگ درشت می کشیدم !
فقط و فقط و فقط با خودم رقابت میکردم و سعی میکردم هر روز از دیروزم بهتر شم
خودم رو درگیر آینده ی نیامده و اتفاقاتش نمیکردم

سلام
من هم از امشب ، یعنی ۲۹ فروردین ، اینجا گزارش میدم . امیدوارم تا آخرش متعهد باقی بمونم .
به امید موفقیت هممون

زندگی ، نمایشی است که هیچ تمرینی برای آن وجود ندارد . پس آواز بخوان ، اشک بریز ، بخند و با تمام وجود زندگی کن !
قبل از آنکه نمایش تو ، بدون هیچ تشویقی به پایان برسد ...
" چارلی چاپلین "

اگر کنکوری هستید و تصمیم دارید که نرید مدرسه ، چون ۱.مدرسه نمیرید و دیگه دوستاتون که رقباتون هم میشن رو نمی بینید ۲.مجبور نیستید ۶ صبح بیدار شید ۳. کسی ازتون درس نمی پرسه و امتحان نمیگیره ، پس احتمال اینکه تنبلی کنید و درس نخونید زیاده، مگر اینکه اونقدر ارادتون بالا باشه که هر روز مثل یک دانش آموز ۶ صبح بیدار شید و شروع به درس خوندن کنید و برای یادگیری درس هاتون هم از فیلم های آموزشی استفاده کنید ، خلاصه باید حواستون باشه که از دورِ رقابت خارج نشید ، مدرسه رفتن خودش باعث میشه کارتون نظم داشته باشه و مقدار زمانی که در طول روز در اختیار دارید قدرش رو بدونید و ازش استفاده کنید ولی مدرسه نرفتن باعث میشه فکر کنید وقت زیادی دارید و وقت تلف کنید

ولی اگر تصمیم گرفتید برید مدرسه ، یه چیزی رو به عنوان تجربه ی شخصی بهتون میگم ، من امسال کنکور شرکت کردم ، ولی از حدودا یک ماه ، یک ماه و نیم قبل کنکور درگیر حواشی تعویق مجدد شدم ، یادمه یه عده داخل فضای مجازی هشتگ میزدن قتلگاه کنکور و کشتارگاه کنکور و ... یه چیزایی در مورد کرونا و رعایت نشدن پروتکل ها سر جلسه می گفتن که هفته ی آخر کنکور چنان استرسی داشتم که حد نداشت ولی با یکی از آشناهامون که پزشک بود صحبت کردم گفت ببین من ۶ ماه بخش کرونا بودم و هر روز با بیمار کرونا ارتباط داشتم بعد ۶ ماه کرونا گرفتم ، یه مدت هم توو خونه قرنطینه بودم و بعد خوب شدم و دوباره برگشتم سرکار ، اون هایی رو هم میبینید میمیرن یا سن و سالشون بالاست یا بیماری زمینه ای دارن یا داروی اشتباهی میخورن یا دیر رسیدگی میکنن یا کار سنگین انجام میدن ، بیمار کرونایی باید استراحت کنه و به خودش فشار نیاره .
اینا رو گفتم برای اینکه بدونی قرار نیست هرکی کرونا بگیره خدایی نکرده فوت کنه ، و بعضیا کلا فقط میان جو میدن و ذهن بقیه رو خراب میکنن ، اگر رفتید مدرسه ( در صورتی که خودتون یا خانوادتون بیماری زمینه ای یا مشکل خاصی ندارید)میتونید ۲ تا ماسک بزنید ، زیاد نزدیک دوستاتون نشید ، فاصله رو رعایت کنید و با دست آلوده نه چیزی بخورید نه به چشم و گوشتون بزنید، بعد از مدرسه هم که میاید وسایلاتون و لباساتون رو جدا بذارید و یه دوش سریع یه ربعه بگیرید، خدا رو شکر بزرگ هستید و خودتون همه چیز رو میدونید و بیشتر باید نگران بچه های کم سن و سال دبستانی بود .
من نه میگم برید مدرسه نه میگم نرید خودتون دو دوتا چهارتا کنید ببینید کدوم بهتره و به صلاح تره !

سلام
از همتون میخوام که با من سوارِ ماشینِ زمان بشید و با هم بریم به ۱۴ / تیر / ۹۹ ، در اینچُنین روزی قطعا دیگه تکلیفت با خودت معلومه ، میدونی چند چندی ، میدونی که مهرِ ۹۹ باید بگی سلام دانشگاه 🥰🥼 یا سلام کنکورِ ۱۴۰۰
ازت میخوام که با ما به اشتراک بذاری که اون روز به خاطر کدوم کارات به خودت میگی آفرین ، دمِ خودم گرم ... و به خاطر کدوم کارات میگی ای کاش ...

تمامِ حسرت های اون روزت رو کاملا واقع بینانه، بدون انکار کردن و فرار کردن و با توجه به شرایطی که داری ادامه ش میدی همین الان بنویس .

یکی از ویدیو های ایمان سرور پور داشتم نگاه میکردم که گفت : بعضیها میگن اینقدر خسته ام که باید برم سه ماه عین خرس بخوابم ،" به خدا اگه به اون نتیجه ای که میخوای توو زندگیت نرسی بعدش عین جغد بیداری و با خودت فکر میکنی که با زندگیت چیکار کردی "

جملش خیلی تکان دهنده بود ، من یه همچین شبی رو توو زندگیم تجربه کردم ، خیلی سخت و خیلی دیر صبح میشه ، یه همچین شبی تا ۴ صبح توو خونه راه میرفتم و به این فکر میکردم که من کیَم چیَم و بعدش دیدم هیچی نیستم ، چون تلاشی برای شدن ، بودن ، حس شدن ، لازم بودن نکردم .

یه ویروسی اومده که همه ی ما رو ترسونده، خونه نشینمون کرده ، ولی ببین اون پزشکا و پرستارایی رو که با عشق میان ، ببین اگه نباشن چقدر نبودشون حس میشه ببین چقدر لازمن ببین چقدر حس میشن ، ببین امید چندهزار نفر یا شاید چند میلیون نفر ، بعد از خدا به اوناست، ببین چقدر قشنگه که میتونی مفید باشی ، این آدمیزاد ، این موجود دوپا ، مگه به جز حسِ مفید بودن و دوست داشتن و دوست داشته شدن چیز دیگه ایی هم میخواد، واقعا گاهی وقتا دلت نمیخواد جایِ یکی از اون دکتر ، پرستارایی باشی که میگن ۴_۵ روزه نرفتیم خونه ، که میگن ما الان توو خط مقدمیم سرباز مملکتیم، من که خیلی دلم میخواد باشم .

شاید این آخرین باری باشه که قبل کنکور میام انجمن، اما فقط اومدم بگم دوستِ من ، هر تصمیمی که الان می گیری اگه در راستای هدفت نیست بذارش کنار ، نمی گم تفریح حرام ، استراحت حرام ، فقط درس ، نه اتفاقا استراحت ، تفریح ، خواب و... لازمه اما وقتی که ببینی با انرژیی که از استراحتت به دست میاری کمک میکنه تا بهتر درس بخونی ، نه اینکه از سرِ هوس و .. بخوای بخوابی و چت کنی و تفریح بری .

اگه میبینی حال روحیت اونقدر ی خوب نیست که درس بخونی برو سفر ، ورزش کن ، بدو کن ، کمی قهوه بخور ، یا حتی برقص اما ... اما فراموش نکن که اگه نتونی ارزش ها ، توانایی ها ، دانش و مهارتت رو به دوستات، اطرافیانت،خانوادت ثابت کنی اون وقت نباید از حذف شدن یا بی تفاوت شدنت توو زندگیشون ناراحت بشی ، اگه به آرزوها و اهداف احترام نذاری انتظار احترام از بقیه رو نداشته باش ، محبت و اهمیت دیگران نسبت به ما نتیجه ی رفتار خود ماست.هر تصمیمی که الان می گیری، ۱۰ سال بعدش رو در نظر بگیر که با اون تصمیم کجایی و چجور شخصیتی داری ، نذار یه شب عین جغد بیدار بمونی و به این فکر کنی که با خودت و زندگیت چیکار کردی .
وقت برای پیروزی هست به شرط اینکه تو قوی باشی و سختی ها رو تحمل کنی . نگو نمیخوام درس بخونم ، نگو دیگه نمیخوام فلان شغل رو داشته باشم ، نگو سخته ، فلانه ، ببین یه شبی می رسه که حالت از خودت بهم میخوره که اینقدر ضعیف بودی

برنده متعهد میشود ، بازنده وعده میدهد.
برنده مورد تحسین واقع شدن را به دوست داشته شدن ترجیح میدهد با وجود اینکه هر دو حالت را مدنظر دارد ، بازنده دوست داشته شدن را به مورد تحسین واقع شدن ترجیح میدهد هرچند که بهای آن خفت و خواری باشد . # برنده _ باش

از خیلیاتون درس گرفتم ، این حرف هایی رو هم که زدم میدونم همتون میدونید صرفا جهت یادآوری گفتم ، نمیدونستم توو کدوم تاپیک اینا رو بنویسم دیدم بچه درس خونا و آینده سازان مملکت اینجان گفتم چه جایی بهتر از اینجا ،

برای همتون آرزوی موفقیت میکنم

خداحافظ🥼‍️🥰

@خانوم-وكيل سلام ، یه کتابی رو من چند وقت پیش خوندم فکر کنم براتون مفید باشه ، کتاب کمی دیرتر ، نوشته سید مهدی شجاعی

@MaryaM-_-sh به به پس اولین همراهمون هم مشخص شد ، باعث افتخاره همراهیتون خانم

خودم :
۱. استفاده های غیر ضروری و نامربوط به کنکور که از گوشی داشتم رو مثل انجمن و یه سری سایت و وبلاگ رو به مرور به صفر میرسوندم و هر موقع که از گوشی استفاده میکردم حتما یادداشت میکردم که چرا و به چه میزان از گوشی استفاده کردم

۲. هروقت حس میکردم بی انگیزه و بی انرژی هستم یه آهنگ شاد میذاشتم و شروع میکردم به دویدن ‍️

۳. موقع ناراحتی و استرس به جای خودخوری و حرص خوردن ، افکار منفی که همون لحظه به ذهنم میومد رو یادداشت میکردم تا ببینم بعضیاشون واقعا چقدر مسخره هستن و بعضی دیگه هم راه حل دارن

۴. به حرف های مشاورم گوش میکردم و دلی درس میخوندم ، طوری که از درس خوندنم کیف کنم ، به جای دیدگاه کَمی داشتن به درس خوندن ، دیدگاه کیفی میداشتم و سعی میکردم تا جایی که میتونم کیفیت مطالعه و تسلطم رو ببرم بالا

۵. قانون ۵ ثانیه ای رو حتما حتما حتما حتما حتما رعایت میکردم

۶. وقت هایی که میخواستم تنبلی کنم و درس نخونم حتما برای مشاورم گزارش ساعتی می فرستادم

۷. به نتیجه اهمیت نمی دادم و فکر کردن به نتیجه رو میذاشتم بعد کنکور

۸. همیشه به خاطرم نگه میداشتم که موفقیت با نظم و انضباط به دست میاد

۹. خیال پردازی و رویا بافی رو میذاشتم کنار و هر وقت میخواستم برم توو رویا ، جلوش رو میگرفتم

@خانوم-وكيل خیلی خیلی ممنونم عزیزم زکات علم، نشر آن است ، من فقط سعی کردم درس هایی که از بقیه گرفتم رو به دیگران هم منتقل کنم . ان شاالله سالی پر از سلامتی و خوشبختی و موفقیت داشته باشید .

سلام ، داخل کتاب تست ، نه تست ها رو علامت بزنید و نه نکته شون رو بنویسید ، تنها علامت هایی که داخل کتاب تست به نظر من باید بزنیداینه که با علامت های مختلف تست های غلط ، نزده و نکته دارتون رو مشخص کنید ، من ، خودم ، تست هامو هایلایت میکنم ، تستی که نکته داره شمارشو سبز ، تست نزده ، زرد و تست غلط ، صورتی ، اینجوری موقع مرور متوجه میشم که چه تست هایی رو باید مرور کنم ، نکات تست ها رو هم برای دروسی مثل زیست و شیمی ترجیحا داخل خود کتاب درسی بنویسید و اگر فضا نداشتید یه کاغذ به کتابتون بچسبونید و نکات رو بنویسید ، دروسی مثل ریاضی فیزیک و عربی هم نکات رو داخل برگه ی خلاصه ها تون بنویسید .

موفق باشید