zahra2245 توهم طفل راهی بسعی ای فقیر / برو دامن راه دانان بگیر

محمدامین علی پناهی
@محمدامین علی پناهی
دیدگاهها
-
" مشاعره " -
" مشاعره "zahra2245 توانا که او نازنین پرورد / بالوان نعمت چنین پرورد
بجان گفت باید نفس بر نفس / که شکرش نه کار زبان است و بس
بوستان سعدی -
" مشاعره "Bio شنیدم که در وقت نزع روان / به هرمز چنین گفت نو شیروان
که خاطر نگهدار درویش باش / نه در بند آسایش خویش باش
نیاساید اندر دریا تو کس / چو آسایش خویش جویی و بس
برو پاس درویش محتاج دار / که شاه از رعیت بود تاجدار
بوستان سعدی باب اول -
" مشاعره "در دایره وجود موجود علیست / اندر دو جهان مقصد و مقصود علیست
گر خانه اعتقاد ویران نشدی / من فاش بگفتمی که معبود علیست
مولانا