آلاخونه

فکر کنم یه بار دیگه باید mbti بدم چون از اون موقع خیلی تغییر کردم ..از برون گرا به درون گرایی شدید..

jahad_121 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

از رفتار ادما خستم
از شون بدم میاد.
حوصله شون ندارم
خستم خستهههه

منم همینطور فاطمه منم همینطور..

لااقل کاش از اول بگن که من این همه خودمو خسته نکنم و یه روزنو سرش نزارم!

اینم کنسل شد
همیشه باید کلی برنامه رو این ور اون ور کنم کلی سرویس بزارم و تهش همه چی به هم میخوره
یه بارم که استاد راضی بود بچه ها اوکی ندادن
لعنتی

هوف
واقعا خستم و تحمل روحیم داره منفی میشه..

فقط به خاطر اینکه ناراحت نشه نشون دادم که باهاش هم نظرم!
و خب کاش همون اول بهش میگفتم که من نظرم روی فرداست..هر چند که استاد خودش در نهایت با پس فردا مخالفت کرد ولی...ولی بد شد

به جرعت می تونم بگم اولین فیلم که تونست گریه مو ناخودآگاه در بیاره(((((:

سر یه فیلم نباید اینقدر احساساتی میشدم

بابونــــه
آره

چون حسش نیسسستتت

حالا که این همه نشونه هست چرا نمیخونم؟

بابونــــه در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

Afferent
Efferent

فقط چیزی که جایگزینش کردی
یاد اعصاب آناتومی و فیزیوی نخونده م افتادم

یه جایی آدم از غم زیادی می‌خنده..
حق .حق حق حق

نه درسی نه پیشرفتی
زندگی انگلی://

بابونــــه
هعیب

-چرا از صمیمیت فرار می‌کنی؟
+چون می ترسم.

• چرا از صمیمیت فرار می‌کنم؟

• ‌چون آدم‌ها اونطور که نشون می‌دن، نیستن.

• چرا از صمیمیت فرار می‌کنم؟

• چون غریبه شدن بعد از صمیمیت خیلی سخت‌تره تا از اول غریبه بودن.

• چرا از صمیمیت فرار می‌کنم؟

• چون هر بار که نزدیک شدم، زخمی برگشتم.

از دانشگاه خستم
از آدماش
از درسایی که نخوندم
از دانشگاه بگذریم واقعا از همه آدما بدم میاد..از همه
از اینکه روز به روز درون گرا تر میشم چون ترجیحم از بین آدما بودن اینه
از اینکه نمی‌تونم مثل بعضیا باشم..
از اینکه..
و هزار تا از اینکه ی دیگه(: