پیشنوشت: من بجز موارد انگشت شماری تودلی تا حالا نیومدم. الان هم که کلاً از انجمن خداحافظی کردم و قرار نبود اینجا باشم. ولی یه موردی پیش اومد که لازم بود در موردش با یکی حرف بزنم. بهترین کسی که حرف منو در مورد این موضوع میفهمه شمایید. پس اینجا می گم.
عکس:
عنوان عکس: دختر خاله ۱۲ ساله من!
چند روز پیش یه موزیک بیکلام واسم فرستاد. وقت نداشتم. امروز جوابش رو دادم. کلی چت کردیم و حرف زدیم در مورد موسیقی. تهش به اینجا رسیدیم که علاقه جفتمون ساز پیانو هست.
ولی وقتی به این جمله و این کلمه رسیدم، یه بشکه ۵۰۰ لیتری آب سرد ریخت رو سرم.
خب اشکالش چیه؟ مگر خود من یا تو که واسه کنکور می خونی گاهی با موسیقی بیکلام درس نخوندیم؟ خیلی هم خوبه که.
اشکالش اینه که من تا یادم میاد، طی یک سال اخیر چیزی نبوده که از این بشر شنیده باشم و خودش (نه اینکه من کوچکترین اشاره ای کرده باشم) ربطش نداده باشه به درس و تست!
- اعه چطور شد کلاس والیبال میری؟
- چون ورزش واسه بدن خوبه و شنیدم ذهن رو بهتر میکنه که درس بخونم
- اعه چطور شد رمان می خونی؟
- چون مطالعه رو کنار نگذاشته باشم که بعدا بتونم درس مدرسه مو بهتر بخونم
- اعه چطور شد موسیقی بی کلام؟
چون ... درس بخونم!
فقط من احساس می کنم اصلاً درست نیست که یه بچه از ۱۰ ۱۲ سالگی اینقدر تو ذهنش همه چیز رو به درس ربط داده یا شما هم موافقید؟
اگر من بچگی یه کلاس فوتبال رفتم واسه علاقم بوده. اگه یه داستان هری پاتر خوندم واسه علاقم بوده. اگه همین موسیقی بیکلام رو دوست دارم واسه علاقهام جدای از کار و درس به نوا و صداست.
ولی چرا به جایی رسیدیم که از ۱۰ سالگی بچه های اطرافمون، مخصوصاً در خانواده های فرهیخته و با فرهنگ، همه چیز رو به تست و کنکور ربط داده اند و تازه فکر می کنند درست هم هست؟
این مرحله واسه من کنکوری هم قفله! درک نمی کنم چطور یه بچه از الان ...
پینوشت: ماشاالله دکتر تو انجمن کم نداریم. دکتر دوتا قرص آرام بخش بده من آروم شم