Maryam Nateqi در اثبات وجود خدا گفته است:
سلام من نظرات بقیه و ری اکشن شما رو خوندم و یه نتیجه ای که گرفتم این بود که شما انتخاب کردین و تصمیم گرفتین که باور کنین که خدا وجود نداره البته امیدوارم اشتباه کنم
ما انسان ها خیلی جالبیم وقتی بخوایم کاری رو انجام بدیم و یه دلیل هم داشته باشیم و اعتبار اون دلیل ما هم اندازه سر سوزن باشه یا حتی شاید دلیل ما همین اعتبار و ارزش رو هم نداشته باشه دیگه تهش ما اصلا دلیل نداشته باشیم ولی چون خواستیم هیچ کس نمیتونه ما رو از تصمیم مون بر گردونه یا حتی بالعکس وقتی ما به یه چیزی باور نداریم حالا بقیه هزار تا دلیل قطار کنن تا نخوایم هیچ کس قدرت اینکه ما رو از تصمیم مون بر گردونه نداره
شما اگه مشتاق این باشین که وجود خدا رو باور کنین الان تاپیک تون با اون دلایلی که دوستان آوردن در حالت حل شده بود
میدونم گذاشتن پستم بی فایده است اما حالا یک درصد احتمال میدم که یک درصد رو تون تاثیر بزاره
یه خاطره :یه فردی بود خیلی من رو اذیت میکردن، به طوری که 60،70 درصد گریه های من مسبب شون این فرد بود، یه روز به شدت از دست شون ناراحت شدم و ا
توی خلوتگاهی که داشتم چندین ساعت بودم و به آسمون نگاه میکردم و بین گریه هام میگفتم خدایا دیدی دیگه؟ من چیکار کنم؟ مگه چیکارش کردم؟ یا چه بدی در حقش کردم.؟
چند ماه یه طوری توی رنج و عذاب بود، نمیدونم باید خوشحال میبودم از اینکه خدا کنارم بود یا ناراحت از اینکه خیلی اذیت میشد در نهایت بخشیدمش و اون رنج برای اون فرد تموم شد جالب این جاست خدا اونقدری مهربونه حق دیگران رو نمیبخشه و تا وقتی من دعا نکردم اون هنوز تو رنج بود...
اینکه از کجا فهمیدم اون رنج و عذاب واسه ظلمی بود که در حق من شده بود خیلی تابلو بود خود اون فرد هم فهمیده بود
همه اینا رو گفتم قضاوت با شماست
اگه منکر وجود خدا بشیم یعنی منکر وجود خودمون شدیم
برای اینکه بفهمیم خدا هست همه چی به خودمون و باور و نگرش مون داره
و یه چیز دیگه مادر بودن خدا لااقل برای من یکی گل کرد شما هم یه نگاه به زندگی تون بندازین متوجه میشین
پ. ن : این فقط یه یکی از لحظاتی بود که وجود خدا رو تو زندگیم حس کردم